به گزارش اکوایران، بازار کار در سال ۱۴۰۳ سیگنال‌هایی متضاد ارسال کرد. مرکز آمار ایران به‌صورت منظم شاخص‌های بازار کار را به تفکیک فصول منتشر می‌کند. نتایجی که از این گزارش برداشت می‌شود حاکی از یک واقعیت پیچیده و چندلایه در بازار کار ایران است.

بررسی ارقام منتشرشده نشان می‌دهد نرخ بیکاری در سال ۱۴۰۳ به‌طور میانگین به ۷.6 درصد رسیده است. این رقم نسبت به سال قبل از آن (۱۴۰۲) که نرخ بیکاری در محدوده ۸.۲ درصد قرار داشت، کاهش یافته است. حتی مقایسه این رقم با نرخ بیکاری زمستان‌های گذشته نشان می‌دهد که یک رکورد 20 ساله شکسته شده و نرخ بیکاری زمستان 1403 نسبت به همین فصل در طول 20 سال اخیر کمترین سطح را ثبت کرده است. برای مثال نرخ بیکاری در زمستان 99 بالای 9.5 درصد بوده است. نگاهی دقیق‌تر به روند فصلی نرخ بیکاری در این سال نیز گویای حرکت نزولی آن در طول سال 1403 است: از 7.7 درصد در بهار، به 7.5 درصد در تابستان، سپس 7.2 درصد در پاییز و در نهایت 7.8 درصد در زمستان.

از سوی دیگر، میانگین نرخ مشارکت اقتصادی در سال ۱۴۰۳ معادل 41 درصد بوده است. اگرچه این نرخ در مقایسه با برخی سال‌های پیشین نوسان کمی دارد، اما نکته مهم، تثبیت نسبی آن در سه فصل پایانی سال است. در بهار نرخ مشارکت برابر با 41.2 درصد بود که در تابستان به 41.7 درصد رسید و در پاییز به 41.2 درصد افزایش یافت، اما در زمستان تا 40.1 درصد اُفت کرد. این تغییرات اندک اما معنادار نشان می‌دهد که سطح مشارکت عمومی در بازار کار در طول سال از نوسانات شدید فاصله گرفته اما همچنان در سطح نسبتاً پایین‌تری نسبت به دهه‌های گذشته باقی مانده است.

بر اساس مبانی اقتصاد کلان، آمارهای بازارکار در هر فصل بایستی با فصل مشابه‌اش در سال‌های قبلی مقایسه شود، نرخ بیکاری در زمستان سال گذشته نسبت به زمستان سال 1402 کاهش یافته اما خبر را اتفاق خوبی تلقی کرد. چراکه در همین بازه زمانی نرخ مشارکت اقتصادی هم کاهش یافته است. از همین رو وضعیت دوگانه‌ای در بازارکار رقم خورده است.

040119

کاهش بیکاری، نشانه بهبود یا خروج پنهان از بازار کار؟

در نگاه اول، کاهش نرخ بیکاری ممکن است به‌عنوان نشانه‌ای از بهبود وضعیت اشتغال تلقی شود. اما هم‌زمان با کاهش این نرخ، شاخص نرخ مشارکت رشد معناداری نداشته است. همین موضوع تردیدهایی را نسبت به کیفیت کاهش بیکاری ایجاد می‌کند. کاهش بیکاری در شرایطی که نرخ مشارکت درجا می‌زند یا کاهش می‌یابد، می‌تواند به معنای خروج بخشی از بیکاران از بازار کار باشد؛ افرادی که از یافتن شغل ناامید شده‌اند و دیگر در آمارهای رسمی به عنوان «بیکار» شناخته نمی‌شوند.

در واقع، تعریف بیکار در محاسبات آماری تنها شامل افرادی می‌شود که هم فاقد شغل‌اند و هم در جست‌وجوی فعال برای کار هستند. اگر فردی امید خود به اشتغال را از دست داده باشد و دیگر به دنبال کار نگردد، در محاسبات به‌عنوان «غیرفعال اقتصادی» شناخته می‌شود و از آمار بیکاران کنار گذاشته می‌شود. این مسأله در نهایت می‌تواند تصویر دقیقی از وضعیت واقعی اشتغال در کشور را مخدوش کند.

بر این اساس، می‌توان گفت بخشی از کاهش نرخ بیکاری در سال ۱۴۰۳ ممکن است ناشی از شاغل‌شدن واقعی افراد جویای کار بوده باشد، اما بخش دیگر آن به احتمال زیاد به خروج ناامیدان از بازار کار مربوط است؛ پدیده‌ای که سیاست‌گذاران باید نسبت به آن حساس باشند، چرا که این گروه به آسانی قابل بازگشت به بازار کار نیستند.

تحلیل شاخص‌های بازار کار در سال ۱۴۰۳ تصویری دوگانه به دست می‌دهد. از یک‌سو، کاهش نرخ بیکاری می‌تواند امیدوارکننده به نظر برسد، اما از سوی دیگر، نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به سال‌های گذشته بهبود نیافته است. این دوگانگی نشان می‌دهد که باید با دقت بیشتری به تغییرات بازار کار نگریست و صرفاً کاهش نرخ بیکاری را نشانه بهبود تلقی نکرد. بازگرداندن افراد خارج‌شده از بازار کار، نیازمند سیاست‌هایی فعال و حمایتی است؛ از جمله بازآموزی مهارت‌ها، ایجاد فرصت‌های شغلی جدید و افزایش انگیزه برای مشارکت در اقتصاد.