آغاز جنگ در این مقطع زمانی ریشه در معادلات سیاسی پیچیده‌ای دارد. در حالی که ایران و آمریکا به نقطه‌ای از مذاکرات پیشرفته نزدیک شده بودند و پیوند هماهنگ میان ترامپ و تل‌آویو تضعیف شده بود، اسرائیل با احساس عقب‌ماندگی از صحنه دیپلماسی، تصمیم گرفت با آغاز جنگ، دوباره ابتکار عمل را به دست گیرد و آمریکا را به موضع‌گیری رسمی وادارد.

با این حال، چند متغیر می‌توانند آرایش قدرت را در منطقه دگرگون کنند. ورود فعال روسیه به حمایت از ایران، چه در عرصه سیاسی و چه احتمالا نظامی، و همچنین تغییر جهت کشورهای عربی از خصومت به همراهی یا بی‌طرفی نسبت به تهران، از جمله عواملی هستند که می‌توانند شرایط را به نفع ایران تغییر دهند. در کنار این‌ها، اگر ایران بتواند در میدان نبرد برتری نظامی خود را اثبات کند، معادله کلی دگرگون خواهد شد.

در این فضای بحرانی، دستگاه دیپلماسی ایران باید با چند برابر توان، میدان را مدیریت کند: ایجاد اتحادهای تازه، استفاده از ظرفیت نخبگان و شهروندان ایرانی خارج از کشور، و نیز فعال‌سازی سازوکارهای حقوقی و دیپلماتیک بین‌المللی، سه محور اصلی در این راهبرد هستند.

امنیت داخلی و مشروعیت ملی دیگر محوری است که نمی‌توان از آن چشم پوشید. افزایش شکاف داخلی، نه‌تنها مشروعیت را تضعیف می‌کند، بلکه بستر نفوذ سرویس‌هایی مانند موساد را نیز مهیا می‌سازد. در شرایط کنونی، تنها با همراهی مردم و اعتمادسازی اجتماعی می‌توان به امنیتی پایدار دست یافت.

در حوزه نظامی و فناوری، گرچه ایران در نبردهای نامنظم مزیت‌هایی دارد، اما کمبود عمق استراتژیک و انحراف بخشی از ارتش به فعالیت‌های اقتصادی، توان فنی را تضعیف کرده است. ارتش باید از مسیر اقتصادی شدن فاصله بگیرد و به جای آن، به توسعه فناوری‌های مدرن و روز تمرکز کند.

ابهام‌هایی همچنان باقی است؛ از مدت زمان جنگ گرفته تا امنیت داخلی و تأمین منابع مالی. مدیریت این ابهام‌ها بدون همدلی اجتماعی، برنامه‌ریزی مالی مشخص و اعتماد متقابل میان مردم و حاکمیت ممکن نیست.

 

بازارها  تا این لحظه واکنشی به معنای ترس از جنگی طولانی از خود نشان نداده‌اند. ثبات نسبی قیمت دلار گویای این است که فعالان بازار، یا منتظرند یا به پایان زودهنگام جنگ امیدوارند.

تا زمانی که زیرساخت‌ها هدف مستقیم بمباران قرار نگیرند، می‌توان گفت امنیت فیزیکی مردم حفظ شده است. با این حال، باید آماده مواجهه با ابهام‌ها بود؛ با ایجاد روابط مثبت و تقویت شجاعت جمعی در برابر دشواری‌ها.

در این فضا، مدیریت اقتصادی فردی و سازمانی اهمیت بیشتری یافته است. تنظیم نقدینگی، تعامل منطقی با بدهکاران و طلبکاران و برنامه‌ریزی دقیق مالی به مهم‌ترین مؤلفه‌های بقا تبدیل شده‌اند.

در نهایت، سرمایه اجتماعی است که نقش محوری در مقاومت ایفا می‌کند. نه فقط منابع اقتصادی، بلکه رفتار خردمندانه جمعی و گوش سپردن به نخبگان اجتماعی، عامل تعیین‌کننده عبور از بحران خواهد بود.

 نگاهی به داده‌های اقتصادی جهانی

در روزهای اخیر، بازارهای جهانی نیز واکنش‌هایی نشان داده‌اند. قیمت نفت حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد افزایش یافته که می‌تواند فشار تورمی بر اقتصاد جهانی وارد کرده و برنامه کاهش نرخ بهره را برای بانک‌های مرکزی، از جمله فدرال رزرو آمریکا، بانک مرکزی اروپا و انگلستان، متوقف سازد.

شاخص‌های سهام در ایالات متحده بین ۰.۴ تا ۲ درصد کاهش یافته‌اند و حرکت سرمایه به سمت دارایی‌های امن نظیر طلا، اوراق خزانه‌داری آمریکا و ین ژاپن آغاز شده است.

در چنین شرایطی، سه سناریو برای مسیر پیش‌روی بازار جهانی محتمل است:

سناریوی اول، مهار سریع بحران است که می‌تواند بازارها را به سرعت به ثبات بازگرداند؛

در سناریوی دوم، جنگی محدود اما ماندگار باعث افزایش قیمت نفت تا ۱۲۰ یا حتی ۱۵۰ دلار می‌شود که تورم و رشد اقتصادی را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد؛

و در سناریوی سوم، اگر جنگ تشدید شده و مثلاً حمله‌ای به تنگه هرمز صورت گیرد، بحران جهانی در عرضه نفت به یک چالش عمیق اقتصادی و تورمی تبدیل خواهد شد.

در مورد ایران، فعلاً بازار دلار و طلا آرامش نسبی دارند و فعالان بازار در حال رصد وضعیت هستند. برنامه‌ریزی مالی در سطح شخصی و کسب‌وکاری – از کنترل اقساط تا مذاکره با طلبکاران – اکنون یک ضرورت است. در این مرحله، تاب‌آوری در برابر ابهام و اتکا به سرمایه اجتماعی، کلید حفظ ثبات است.

در نهایت، پنج محور اصلی برای عبور از این بحران قابل پیشنهاد است:

دیپلماسی: باید فعال، چندلایه و با بهره‌گیری از ظرفیت بین‌المللی و ایرانیان خارج از کشور باشد.

امنیت داخلی با کاهش فشار بر جامعه و جلب اعتماد عمومی می‌تواند تثبیت شود.

توان نظامی: نیازمند نوسازی فناورانه و هم‌افزایی بین نهادهای امنیتی است.

اقتصاد و مالیه: به مدیریت هوشمند نقدینگی و گفت‌وگوی مؤثر با طلبکاران و بدهکاران وابسته است.

روان اجتماعی: از طریق همدلی، آگاهی‌رسانی هوشمند در فضای مجازی و تقویت حس جمعی باید تقویت شود.

و در نهایت، سرمایه‌گذاری باید محافظه‌کارانه باشد: از هیجان دوری شود، دارایی‌های امن اولویت پیدا کنند و فرصت‌های پس از ثبات در اولویت برنامه‌ریزی قرار گیرند.