شمار بسیار بالایی از مردم این را دریافته‌اند که حق نداریم ازیک‌طرف قیمت بنزین در کشورهای دیگر را با قیمت بنزین در ایران مقایسه کنیم، ولی وقتی نوبت کالاهای دیگر می‌شود، از جمله خودروهای سواری باکیفیت بالاتر و مصرف بنزین پایین‌تر، مقایسه یادمان برود.

آیا بنزین با نرخ کنونی به اقتصاد فشار می‌آورد؟ بله. آیا گران‌تر شدن بنزین بر روی گرانی کالاهای دیگر اثر جدی خواهد گذاشت؟ باز هم بله. آیا بنزین با نرخ کنونی قاچاق را پرسودتر می‌کند؟ بله. آیا بنزین با نرخ بالاتر آن اکثریتی از جامعه را که به رانت و قاچاق دسترسی ندارند بیشتر تحت‌فشار قرار خواهد داد؟ باز هم بله.

برای هر دو طرف این بحث می‌توان استدلال‌های درستی ذکر کرد. ازیک‌طرف این حقیقتی است که کالای ارزان یا رایگانی که دولت آن را اعطا کند وجود ندارد. دولت یک کنشگر خصوصی در اقتصاد نیست که از دارایی خود به خریدار تخفیف دهد. از خودش تولیدی ندارد که بعد به هر دلیلی بخواهد آن تولید را با قیمت ارزان‌تر بفروشد یا به رایگان ببخشد. دولت تنها کاری که انجام می‌دهد این است که از کسانی می‌گیرد و به کسانی دیگر می‌دهد. هر کالای ارزانی که بدهد پولش پیش‌تر در جایی دیگر حساب شده بود. درنتیجه هرچقدر قیمت عمومی کالاها به‌واسطۀ تورم بالاتر برود، درحالی‌که قیمت بنزین ثابت مانده است، اختلاف میان قیمت واقعی بنزین -که تنها در شرایط بازار قابل‌تعیین است- با قیمتی که در عمل دریافت می‌شود افزایش می‌یابد. دولت از کجا بیاورد و این اختلاف قیمت افزاینده را تأمین می‌کند؟

تمام بخش‌های اقتصاد به یکدیگر گره خورده‌اند

ای‌کاش قضیه همین‌قدر ساده بود که دولت از پولدارها می‌گیرد و قیمت بنزین را ارزان نگاه می‌دارد. انواع و اقسام مالیاتی که دولت دریافت می‌کند مستقیم بر روی معیشت مردم اثر می‌گذارند. یک نمونۀ آن مالیات بر ارزش افزوده است که بسیاری از کالاهای مصرفی روزمرۀ مردم را در بر می‌گیرد. همچنین مالیاتی که از کسب‌وکارها دریافت می‌شود از دامنۀ فعالیت آن‌ها می‌کاهد. کسی که مالیات می‌پردازد کمتر خرج می‌کند و کمتر نیز سرمایه‌گذاری می‌کند. در نتیجه هم عرضه و تقاضای کالاها افت می‌کند و هم بیکاری افزایش می‌یابد.

تمام بخش‌های اقتصاد به یکدیگر گره خورده‌اند. وقتی در یک بخش قیمت کالایی پایین نگاه داشته می‌شود، در بخش‌هایی دیگر قیمت کالاهایی بالا می‌رود. تازه در اینجا فرض را بر این گرفتیم که دولت هزینه‌های عمومی خود را تنها از طریق مالیات تأمین می‌کند - که البته فرض ناروایی است. ابزار زیان‌بارتر از مالیات همان خلق پول و ایجاد تورم است که دودش بیش از همه به چشم آن‌هایی می‌رود که حقوق ثابت می‌گیرند.

از طرف دیگر با استدلال‌هایی که تا اینجا مطرح کردیم می‌شود مخالف افزایش قیمت بنزین هم بود. این افزایش قیمت به‌سرعت قیمت کالای حیاتی به نام «جابه‌جایی» را افزایش می‌دهد. از جابه‌جایی خود آدم‌ها به‌عنوان نیروی کار گرفته تا جابه‌جایی کالاهایی که مصرف می‌کنند. آیا این افزایش قیمت دست‌کم منجر به انضباط مالی دولت و کاهش مالیات‌ها خواهد شد؟ برای مثال از مالیات بر ارزش افزوده کاسته نخواهد شد تا شاید قدری قیمت شماری از کالاها کاهش یابد؟ آیا از میزان خلق پول کاسته می‌شود؟ تعرفۀ واردات خودرو یا مالیات کسبه کاهش پیدا می‌کنند؟ بعید به نظر می‌رسد. تغییرات این‌چنینی اثری بر روی ساختار حقوقی و مناسبات سیاسی نمی‌گذارند. پس وقتی قرار نیست انضباط مالی شامل حال همگان بشود، از جمله بعضی سازمان‌های دولتی که فعالیت‌شان خروجی مشخصی ندارد، پس چرا باید از افزایش قیمت بنزین دفاع کرد؟ وقتی قرار است سرمایه‌های کشور به ناکارآمدترین شیوۀ ممکن هزینه شوند، بگذار حداقل بخشی از این ناکارآمدی در قالب بنزین ارزان به جیب آدم‌های عادی برود. چرا باید به نام دفاع از اقتصاد آزاد و مناسبات بازار هم این مفاهیم را بدنام کرد و هم خود را در معرض تهمت دشمنی با معیشت مردم قرار داد؟ هواداران اندیشه‌ای که اوضاع را به اینجا رسانده است بشوند دلسوز معیشت مردم و آدم خوب‌های داستان، و هواداران اندیشه‌ای که در چند دهۀ گذشته صدها میلیون نفر را در جهان از فقر بیرون آورده و چندین کشور توسعه‌نیافته را به قدرت‌های صنعتی بدل کرده است بشوند آدم بدهای داستان و مروج گرانی؟ چرا ما هم نگوییم «خودتان می‌دانید و مملکت‌تان؟»

پس در اینجا دو پاسخ در ظاهر متضاد داریم. این پاسخ‌های متضاد را چگونه می‌توان توضیح داد؟ بالاخره قیمت بنزین باید بالا برود یا نباید بالا برود؟ باید از بالا رفتن آن دفاع کرد یا نباید دفاع کرد؟ پاسخ ما این است که اگر اقتصاد را به شکل یک شبکۀ به‌هم‌پیوسته ببینیم مسائل روشن‌تر می‌گردند و دیگر تضاد و تناقضی در اینجا یافت نخواهد شد. هر کجای اقتصاد را که دست بزنید پیامدهایش دیر یا زود سرتاسر اقتصاد را فرا خواهد گرفت. در نتیجه هیچ طرح اصلاحی نمی‌تواند تنها یک بخش از اقتصاد را مدنظر قرار بدهد و موفق شود. به نظر می‌رسد شمار بسیار بالایی از مردم این را دریافته‌اند که حق نداریم ازیک‌طرف قیمت بنزین در کشورهای دیگر را با قیمت بنزین در ایران مقایسه کنیم، ولی وقتی نوبت کالاهای دیگر می‌شود، از جمله خودروهای سواری باکیفیت بالاتر و مصرف بنزین پایین‌تر، مقایسه یادمان برود. نمی‌شود هرکجا صرفه داشت استدلال مبتنی بر بازار آورد و هرکجا بازار صرف نکرد کمونیست شد. آنچه ما باید از آن دفاع کنیم نه آزادسازی یا گران‌سازی قیمت این و آن کالای خاص بلکه آزادسازی تمام ساختار اقتصادی کشور است. اقتصاد آزاد نیز به‌نوبۀ خود ساختار حقوقی ویژۀ خود را می‌خواهد.

 

بیشتر بخوانید
وقت بازگشت از بیراهه قیمت‌گذاری انرژی

این روزها که مشکل قطعی برق منازل تقریباً در تمامی شهرها رخ می‌دهد، این سوال برای عموم مردم مطرح است که علت چیست؟ آیا مصرف برق ایرانیان زیاد است؟ آیا تولید برق کاهش یافته؟ علت کمبود آب چیست؟ آیا در زمستان هم مشکل کمبود گاز تکرار خواهد شد؟