به گزارش اکوایران، با گذشت سه هفته از برقراری آتش‌بس پس از جنگ ۱۲ روزه، منطقه بار دیگر در بزنگاهی حساس قرار گرفته است. اگرچه صدای جنگ فعلاً خاموش است، اما سایه درگیری‌های احتمالی همچنان بر سر گفت‌وگوهای سیاسی و دیپلماتیک سنگینی می‌کند. در چنین فضایی، نگاه بسیاری از بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی معطوف به امکان ازسرگیری تماس‌ها و مذاکرات میان ایران و آمریکا است.

بیشتر بخوانید
دوگانه جنگ یا دیپلماسی؛ نگاه منطقه به تصمیم تهران

اکوایران: در حالی‌که آتش‌بس پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل نگاه‌ها را معطوف به خاورمیانه کرده است، تهران در برابر یک دوگانه سرنوشت‌ساز قرار دارد؛ بازگشت به دیپلماسی یا ورود دوباره به میدان جنگ. در این میان مواضع اخیر عراقچی و گمانه‌زنی‌ها درباره پیش‌شرط‌های ایران برای ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای، هم‌زمان با اعلام پیشنهاداتی از طرف روسیه در پرونده هسته‌ای، تصویری پیچیده از آینده منطقه ترسیم کرده است. در گفت‌وگو با رحمن قهرمانپور، پژوهشگر مسائل بین‌الملل و قاسم محبعلی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر سیاسی به زوایای این معادله پرداخته‌ایم.

در این میان، واقعیت‌های درونی ایران نیز نقشی کلیدی در تعیین مسیر پیش‌ رو دارند. در حالی که تحلیل‌ها و توجهات رسانه‌ای عمدتاً معطوف به مباحثی چون رسیدن به صلح و پایان درگیری‌های نظامی است، موضوعی حیاتی به حاشیه رانده شده است: شرایط تحریمی و بحران اقتصادی مزمن در ایران.

کوروش احمدی، دیپلمات و تحلیلگر سیاست خارجی در گفت‌وگو با اکوایران  به تحلیل شرایط پیش‌برد ایران در مذاکرات و اولویت‌های سیاست خارجی کشور پرداخته است.

کوروش احمدی

مذاکره با پیش‌شرط گفت‌وگو نیست؛ دیکته‌ کردن است

کوروش احمدی با اشاره به اینکه تعیین پیش‌شرط قبل از آغاز مذاکرات طرف مقابل را در موقعیت انفعالی قرار می‌دهد، گفت: پیش‌شرط در اصل، محتوای مذاکره نیست بلکه مانعی برای شکل‌گیری آن است. مذاکره زمانی واقعی و موثر است که طرفین بدون دیکته‌کردن نتیجه، وارد فضای تبادل نظر شوند.

این تحلیلگر سیاست خارجی افزود: اینکه ایران اعلام می‌کند در خلال مذاکرات نباید مورد حمله قرار گیرد، نه یک پیش‌شرط محتوایی بلکه یک اصل بدیهی در هر مذاکره‌ای است. طبیعی‌ است که در فضای مذاکره یکی از طرفین نباید دست به حمله نظامی بزند.

او گفت: در همه مذاکرات، کشورها در مرحله آغازین مواضعی اعلام می‌کنند که بیشتر برای مخاطبان داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است تا خودِ طرف مذاکره. این مواضع ابتدایی الزاماً نهایی نیستند و قابل چانه‌زنی‌اند.

به گفته احمدی، این مواضع اغلب در همان دقایق یا ساعات ابتدایی مذاکره قابل انعطاف‌اند و هدف آن‌ها تثبیت جایگاه اولیه در گفت‌وگوهاست. او افزود: آنچه در مراحل پایانی مذاکرات رخ می‌دهد، مواضع واقعی کشورهاست؛ جایی که طرفین دیگر امکان عقب‌نشینی ندارند و بده‌بستان واقعی شکل می‌گیرد.

او توصیه کرد: ایران و آمریکا می توانند قبل از اینکه وارد مذاکرات رسمی به قصد نیل به توافق شوند یک دور گفت‌وگو داشته باشند تا نگرانی‌های متقابل را بشناسند. چنین تبادل نظری می‌تواند تنش‌ها را کاهش داده و مسیر مذاکرات واقعی را هموار کند. در واقع بعد از تجاوز نظامی 12 روزه و در حالیکه تنش‌ها بالا است، ورود مستقیم ایران و آمریکا به مذاکره می‌تواند آنها را اسیر مواضع قبلی‌شان در مورد غنی‌سازی کرده و ایجاد مشکل کند. 

احمدی با اشاره به نقش اسرائیل در ایجاد اختلال در روند مذاکرات تأکید کرد:  اسرائیل با طرح‌هایی مانند سقف ۴۸۰ کیلومتری برای برد موشک‌های ایران یا مهلت ۶۰ روزه برای دستیابی به توافق، عملاً سعی دارد فضا را تنش‌آلود کرده و روند طبیعی گفت‌وگوها را مختل کند.

اولویت اصلی سیاست خارجی ایران باید لغو تحریم‌ها باشد

به باور این کارشناس، اولویت سیاست خارجی ایران باید کاهش تنش و تمرکز بر حل مسائل اساسی کشور باشد. او گفت:  ایران اکنون با مجموعه‌ای از بحران‌های جدی روبه‌رو است: تاب‌آوری سرزمینی، بحران‌های زیست‌محیطی، بسته شدن پنجره جمعیتی، تورم مزمن چند دهه‌ای، سوءمدیریت، خشکسالی و… این عوامل در کنار هم یک هم‌افزایی منفی ایجاد کرده‌اند که کشور را از درون فرسوده کرده است.

احمدی تأکید کرد: در چنین وضعیتی مسائل تنش‌زای سیاست خارجی مانند منازعه دائمی با آمریکا یا اسرائیل فرعی و انحرافی‌اند. تمرکز باید بر لغو تحریم‌ها و ایجاد ثبات داخلی باشد.

این تحلیلگر سیاست خارجی در پایان گفت: ایران برای عبور از بحران‌های فعلی باید وارد یک دوره توسعه پایدار همراه با صلح شود. همان استراتژی که چینی‌ها از آن بهره گرفتند و به آن «رشد توسعه توام با صلح» می‌گویند؛  یعنی توسعه اقتصادی و اجتماعی در بستری عاری از تنش خارجی. ایران نیز باید به‌جای استفاده تاکتیکی از دیپلماسی، آن را به عنوان راهبردی اصیل برای رسیدن به این امر در نظر بگیرد.