به گزارش اکوایران، بانک مرکزی در تازه‌ترین گزارش خود، آماری از وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانوارهای شهرنشین ایرانی در سال 1402 ارائه داده است. بر اساس داده‌های منتشر شده، ۹.۲ درصد از افراد 6 ساله یا مسن‌تر در خانوارها بی‌سواد هستند، در حالی که ۲.۲ درصد تنها توانایی خواندن و نوشتن دارند. این ارقام نشان‌دهنده آن است که حدود ۱۱.۴ درصد از جمعیت شهری یا فاقد سواد پایه هستند یا سواد بسیار محدودی دارند. از این شواهد می‌توان برداشت کرد که فراگیری آموزش پایه در برخی مناطق شهری، به ویژه مناطق کم‌تر برخوردار، همچنان یک چالش جدی است.

از سوی دیگر، ۲۱ درصد از افراد خانوارها دارای تحصیلات ابتدایی هستند. این رقم نشان‌دهنده آن است که بخش قابل توجهی از جمعیت شهری تنها تا سطح ابتدایی تحصیل کرده‌اند و ممکن است به دلایلی مانند مشکلات اقتصادی، فرهنگی یا اجتماعی از ادامه تحصیل بازمانده‌اند. این گروه از افراد معمولاً در مشاغل ساده‌تر و کم‌درآمدتر مشغول به کار هستند و دسترسی محدودتری به فرصت‌های شغلی بهتر دارند.

بخش عمده‌ای از جمعیت شهری، یعنی ۴۳ درصد، دارای تحصیلات راهنمایی و متوسطه هستند. این رقم نشان‌دهنده آن است که بیشتر افراد خانوارها حداقل تا سطح دیپلم تحصیل کرده‌اند. این سطح از تحصیلات می‌تواند فرصت‌های شغلی بهتری را برای این گروه فراهم کند، اما همچنان ممکن است برای دستیابی به مشاغل تخصصی‌تر یا پردرآمدتر با محدودیت مواجه باشند.

در نهایت، ۲۴.۶ درصد از افراد خانوارها دارای تحصیلات دانشگاهی هستند. این رقم نشان‌دهنده آن است که تقریباً یک‌چهارم جمعیت شهری از آموزش عالی برخوردارند. این گروه معمولاً از فرصت‌های شغلی بهتر و درآمدهای بالاتری برخوردار هستند و می‌توانند نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور ایفا کنند. با این حال، این رقم نیز نشان‌دهنده آن است که هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت شهری (حدود ۷۵.۴ درصد) از تحصیلات دانشگاهی بی‌بهره‌اند.

031021

وضعیت سواد در ایران بهبود یافته؟

مقایسه این ارقام با سال 1401 حکایت از آن دارد که این نسبت برای افراد «بی‌سواد» و «دارای توانایی خواندن و نوشتن» کاهش یافته اما برای افراد «دارای تحصیلات راهنمایی و دبیرستان» افزایش یافته است. همچنین، این سهم برای «دارندگان مدرک دانشگاهی» و «تحصیلات ابتدایی» ثابت مانده است. با این که برای تحلیل دقیق‌تر این مسئله نیاز به آمارهای بیشتر است اما می‌توان احتمال داد که درصد بالای مجموع «بی‌سوادان، دارندگان توانایی خواندن و نوشتن و دارندگان تحصیلات ابتدایی» به دلیل این باشد که تمام افراد بالاتر از 6 سال در این بررسی لحاظ شده‌اند. چون در گذشته تحصیلات عالی یک پدیده فراگیر نبوده، بخش قابل توجهی از افراد مسن تحصیلاتی کمتر از «متوسطه» دارند. همچنین، کودکانی که در سال 1402 در مقطع ابتدایی تحصیل می‌کردند نیز در گروه «ابتدایی» دسته‌بندی شده‌اند. به همین دلیل، مجموع این سه گروه قابل توجه به نظر می‌رسد.

به طور کلی، این داده‌ها نشان‌دهنده آن است که اگرچه بخش عمده‌ای از جمعیت شهری از تحصیلات متوسطه برخوردارند، اما هنوز چالش‌های جدی در زمینه دسترسی به آموزش عالی و کاهش بی‌سوادی وجود دارد. بهبود دسترسی به آموزش پایه و عالی، به‌ویژه برای گروه‌های محروم، می‌تواند به کاهش نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی کمک کند و فرصت‌های شغلی و درآمدی بهتری را برای افراد فراهم آورد. همچنین، توجه به کیفیت آموزش و تطابق آن با نیازهای بازار کار می‌تواند به افزایش بهره‌وری و رشد اقتصادی کشور کمک کند.