در سال ۲۰۲۱، نامزد محافظه‌کاران ایران با کسب بیش از ۷۰ درصد از آرا در انتخابات پیروز شد. محافظه‌کاران همچنین کنترل مجلس شورای اسلامی را در دست داشته و مورد حمایت کامل سیستم قرار داشتند. هدف آن‌ها یعنی کنترل تمامی اهرم‌های قدرت کشور به منظور تبدیل شور و شوق اسلام‌گرایی انقلابی به ستون اصلی خود، در دسترس بود. اما با برگزاری غیرمنتظره انتخابات در سال 2024 بازی عوض شد.

فرصتی برای برآمدن دوباره اصلاح‌طلبان

در پایان سال ۲۰۲۲، تندروها و محافظه‌کاران ایرانی در قدرت دریافتند که برای رسیدن به هدفشان با دشواری روبرویند. اقتصاد کشور در سقوط آزاد قرار داشت و مسئولین امر در انجام اساسی‌ترین وظیفه خود، یعنی حکمرانی شکست خورده بودند. اجرای سفت و سخت قوانین پوشش و حجاب موجب اعتراضات داخلی شد. تورم سرسام‌آور و کاهش فرصت‌های اقتصادی، به خشم پیر و جوان دامن زد. به نظر می‌رسید که تندروها عامل تبدیل نارضایتی مردم به شورش آشکار بودند.

بنابراین، در ماه می امسال و پس از درگذشت ابراهیم رئیسی در سانحه سقوط هلیکوپتر، فرصتی برای اصلاح مسیر دیده شد. برخلاف سال ۲۰۲۱، به مسعود پزشکیان، نماینده اصلاح‌طلب مجلس اجازه داده شد تا نامزد ریاست‌جمهوری شود. مقامات می‌دانستند که اگر اصلاح‌طلبان کنار گذاشته شوند، مشارکت رأی‌دهندگان رنگ خواهد باخت و به موج دیگری از کنترل یکپارچه تندروها بر قدرت منجر می‌شود که احتمالا دردسرآفرین خواهد بود. سپس پزشکیان موفق شد یک پیروزی راحت، اگر نگوییم قاطع، به دست آورد.

با وجود ناکامی‌های دولت پیشین، پیروزی پزشکیان غافلگیرکننده بود. اکثر تحلیلگران انتظار داشتند که مسیر در راستای پیروزی یک کاندیدای محافظه‌کار باشد. اما در نگاه بسیاری ناظران، پیروزی پزشکیان نتیجه چندانی ندارد. آن‌ها معتقدند او در پیشبرد امر اصلاحات چندان پیش نخواهد رفت؛ زیرا بیش از حد ضعیف و بیش از حد تحت فشار از بالا خواهد بود. برای مثال، وزارت امور خارجه ایالات متحده، پیروزی او را بی‌اهمیت دانست. این وزارتخانه ادعا کرد که هیچ چیز تغییر نکرده، زیرا انتخابات آزاد و منصفانه نبود و «تعداد قابل توجهی از ایرانیان تصمیم گرفتند اصلاً مشارکت نکنند».

لحظه تغییر اساسی؟

از جهتی، این نتیجه‌گیری استدلالاتی دارد. بسیاری از نامزدها از شرکت در انتخابات منع شدند. در بیشتر امور مربوط به سیاست‌های داخلی و بین‌المللی ایران حرف آخر را رئیس‌جمهور نمی‌زند و تا حد زیادی به آرمان‌های محافظه‌کارانه وابسته است. به علاوه، تندروها همچنان قدرت قابل توجهی در پارلمان، رسانه‌ها و نهادهای حکومتی مختلف دارند؛ قدرتی که برای مقاومت در برابر تغییرات اساسی استفاده خواهند کرد. نهایتاً به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور جدید علاقه‌ای به تحول بنیادین ندارد. برخلاف رهبران اصلاح‌طلب پیشین، او به وفاداری به بالا و دستور کار از بالا متعهد است. پزشکیان پیشتر گفته بود: «فکر نمی‌کنم بدون مقام معظم رهبری نامم از این صندوق‌ها بیرون می‌آمد».

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳

با این حال، ممکن است مورخان آینده از انتخابات ۲۰۲۴ به عنوان لحظه تغییر اساسی جمهوری اسلامی یاد کنند؛ نه به این دلیل که پزشکیان اصلاحات گسترده‌ای پیاده کرد، بلکه به این دلیل که توانست یک نظام اسلام‌گرای معتدل‌تری پیاده سازد. او با دورشدن از اصلاحات رادیکال و آرمان‌گرایی انقلابی نشان داد که در ایران فضایی برای ائتلاف حکومتی متشکل از اصلاح‌طلبان میانه‌رو و محافظه‌کاران میانه‌رو (در مقابل محافظه‌کاران تندرو) وجود دارد؛ ائتلافی بر اساس حکمرانی عمل‌گرایانه است. پزشکیان در مبارزات انتخاباتی خود بر اصلاحات اجتماعی و اقتصادی کوچکی که برای بهبود زندگی روزمره مردم طراحی شده‌اند تمرکز کرد که اکثر آن‌ها قابل دستیابی هستند. تلاش او برای تجدید دیپلماسی با ایالات متحده دشوارتر خواهد بود، اما او می‌تواند مقامات را متقاعد ساخته که از مذاکرات حمایت کرده و شاید حتی یک توافق هسته‌ای معمولی ​​را تأیید کند. به عبارت دیگر، او می‌تواند ایران را فراتر از نبردهای ایدئولوژیک که مشخصه تاریخ پس از انقلاب ۵۷ بوده، حرکت دهد.

زنگ خطری برای سیاست‌های تندروانه 

ایران امروز در اوج نفوذ بین‌المللی خود قرار دارد. این کشور و شبکه محور مقاومت آن ترس و احترام تازه‌ای در خاورمیانه به دست آورده‌اند. مخالفت شدید تهران با اسرائیل منجر به جلب حمایت سیاسی از سوی تمام منطقه شده است. برنامه هسته‌ای ایران در گسترده‌ترین حالت خود قرار داشته و دولت در حال ایجاد اتحاد با چین و روسیه برای مقابله با غرب است.

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳

اما این موفقیت‌ها با ناامیدی بسیاری از ایرانیان شدیداً در تضاد است. اقتصاد کشور در حال رکود بوده و گرفتار تحریم‌های ایالات متحده، سوءمدیریت فاحش، فساد فزاینده و نابرابری است. مردم بیشتر و بیشتر از محافظه‌کاران و سیاست‌هایشان خسته شده‌اند. این نارضایتی روشن می‌سازد که چرا درگذشت مهسا امینی اعتراضات گسترده را برانگیخت و خاموش‌کردن تظاهرات دشوار بود. 

برای مقامات، اعتراض‌ها به مثابه زنگ بیدارباش بود که نشان داد تندروها شکست خورده و سیاست‌هایشان نامحبوب و عمیقاً بی‌ثبات‌کننده است. ظاهراً سیستم امیدوار بود که اجازه‌دادن به پزشکیان برای کاندیداتوری، بتواند بدون ایجاد تهدید چندانی برای نظام حاکم و با نشان‌دادن کمی گشاده‌رویی، روح تازه‌ای به جمهوری اسلامی بدمد. به هر حال، تعداد کمی از او انتظار پیروزی را داشتند. در آن زمان، پزشکیان یک نماینده نسبتاً ناشناخته مجلس بود و حتی در زمره اصلاح‌طلبان نیز تا حدودی حاشیه‌ای به شمار می‌رفت. بلوک میانه‌روی ایران نامزدهای محبوب‌تری دیگری داشت که می‌خواستند برای ریاست‌جمهوری نامزد شوند. اما همه آن‌ها توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند.

نامزد سازش

با این حال، زمانی که مبارزات انتخاباتی آغاز شد، پزشکیان راه‌هایی برای نشان‌دادن شایستگی خود و جلب نظر رأی‌دهندگان یافت. او داستان زندگی جذابی دارد که به کمپینش گره خورد: پزشکیان یک جراح قلب است که پس از درگذشت همسرش در تصادف رانندگی، دیگر ازدواج نکرد و فرزندانش را به تنهایی بزرگ کرد. پزشکیان پیش از این که نماینده مجلس شود، رئیس دانشگاه و وزیر بهداشت بود. با این حال و بر خلاف برخی دیگر از مقامات قدیمی، او به شایستگی، پارسایی و پرهیز از زدوبند فامیلی شهرت دارد. پزشکیان که از اقوام کرد و آذری است، توانست به پرکردن شکاف‌های قومیتی که جامعه ایران را مبتلا کرده، کمک کند و قول داد به نارضایتی‌های دیرینه اقلیت‌ها رسیدگی کند.

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳

از همه مهم‌تر، پزشکیان ثابت کرد کاندیدای خاصی بود که می‌تواند ایرانیان با عقاید ایدئولوژیک متفاوت را متحد سازد. آذر منصوری، از رهبران اصلاح‌طلبان و از مخالفان کهنه‌کار و اولین زنی که به عنوان مدیر یک تشکل سیاسی ملی فعالیت داشته نیز علی‌رغم اینکه توانسته بود در دو انتخابات اخیر فعالیتی نداشت و حتی به عدم شرکت در این دوره تهدید کرده بود، از مردم خواست که به پزشکیان رأی دهند. پزشکیان نیز با بیعت با رهبر انقلاب و قول عدم تلاش برای تغییر هویت بنیادی جمهوری اسلامی، از سوی برخی محافظه‌کاران مورد توجه قرار گرفت. در عوض، او گفت که هدفش صرفاً بهبود زندگی روزمره ایرانیان از طریق کاهش تورم، بهبود حکمرانی، تسهیل دسترسی به اینترنت و ادامه‌ندادن قوانین سفت‌وسخت پوشش زنان بود. او به این نکته اشاره کرد که پراگماتیسم (عمل‌گرایی) را هم یک فضیلت دینی و هم یک ضرورت سیاسی می‌داند.

فرصت شکاف بین محافظه‌کاران

البته پزشکیان همچنان از حمایت کمتری از سوی محافظه‌کاران در این رقابت برخوردار بود. اما او از شکاف بین محافظه‌کاران عمل‌گرا و میانه‌رو و تندروهایی که دولت رئیسی را تشکیل داده بودند، بهره برد. در دور اول انتخابات، محافظه‌کاران میانه‌رو از نامزدی محمدباقر قالیباف حمایت کردند. عده کمی نیز پشت مصطفی پورمحمدی ایستادند. در همین حال، تندروها به سعید جلیلی تندرو رأی دادند. در دور اول، نزاع بین محافظه‌کاران میانه‌رو و تندروهای طرفدار جلیلی اغلب تند و شخصی بود. جلیلی قالیباف را «پیمانکار ساخت‌وساز» غیرجدی می‌خواند (اشاره به دوران تصدی قالیباف به عنوان شهردار تهران و کارنامه‌اش در طرح‌های عمرانی شهری). پورمحمدی نیز سیاست‌های جلیلی را باعث تحمیل میلیاردها دلار خسارت و تحریم‌های جدید به ایران دانست و حملات تند و ضربه‌های جدی به او وارد کرد.

بالادستی‌ها احتمالاً می‌خواستند قالیباف رئیس‌جمهور شود. رسانه‌های آن‌ها مملو از مقالاتی بودند که قالیباف را بالا برده و از جلیلی انتقاد می‌کردند. آن‌ها عکس‌های قالیباف را در کنار فرماندهان ارشد سپاه منتشر کردند و از دوستی نزدیک او با سردار قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، می‌نوشتند. اما در دور اول، قالیباف و پورمحمدی حذف شدند. در عوض، جلیلی با اتکا به ماشین سیاسی تندروها، در رقابتی دونفره مقابل پزشکیان قرار گرفت. در پاسخ، بسیاری از نیروهای ارشد محافظه‌کار  علناً حمایت خود را پشت پزشکیان قرار دادند. ایرانیان به این نتیجه رسیدند که این تغییر جبهه علنی محافظه‌کاران بدون موافقت بی‌سروصدای مقامات اتفاق نمی‌افتاد. در نتیجه، تعداد قابل توجهی از رأی‌دهندگان قالیباف و پورمحمدی، از جمله مدیر ستاد انتخاباتی قالیباف به پزشکیان پیوستند.

دایره محتملات

برد پزشکیان بدون جنجال نبود. او جلیلی را با فاصله ده درصد و با مشارکت کم‌سابقه‌ای شکست داد. در دور اول انتخابات، کم‌تر از ۴۰ درصد واجدین شرایط رأی دادند. در دور دوم نیز این آمار به سختی به ۵۰ درصد رسید.

اما پیروزی، پیروزی است و احتمالاً پزشکیان برای پیشبرد برنامه خود نیازی به حمایت عظیم مردمی نداشته باشد. از زمان انتخابش، او روشن کرده که اولویت‌هایش حکومت‌داری خوب و پل‌سازی است که هیچ‌کدام به اصلاحات سیاسی متحول‌کننده نیاز ندارد. برای مثال، در تلاش برای ایجاد شفافیت بیشتر نسبت به دولت‌های قبلی، تیم انتقالی پزشکیان کمیته‌هایی را ایجاد کرده که وظیفه آن انتخاب وزرا بر اساس تخصص و تجربه مدیریتی به جای وفاداری است. به نظر می‌رسد تیم پزشکیان نیز افزایش تنوع در دولت را در اولویت قرار داده است. بر اساس گزارش رسانه‌ها، رئیس‌جمهور جدید معیارهای انتخاب را تعیین کرده که بر اساس آن، ۲۰ درصد اعضای کابینه باید زن بوده، ۶۰ درصد کمتر از ۵۰ سال سن داشته و ۶۰ درصد نیز فاقد سابقه وزارت باشند (هرچند بر اساس تجربه، او مقامات دولتی سابق را زیر رده وزیران منصوب خواهد کرد). در نهایت، پزشکیان می‌خواهد که دولت او هم اصلاح‌طلبان و هم محافظه‌کاران را در خود جای دهد. انجام این مأموریت می‌تواند دشوار باشد. اما تلاش او در این راستا، تنفسی به فضای سیاسی متفرق ایران می‌دهد.

نهاد ریاست جمهوری پاستور مسعود پزشکیانبه محض استقرار دولت، پزشکیان برای بهبود اقتصاد تحت فشار فوری قرار خواهد گرفت. برای انجام این کار، او وعده داده که رویه‌هایی را تغییر دهد که باعث کسری بودجه، بی‌نظمی‌های مالی، کمبودهای اقتصادی و تشدید کمبود آب و زمین‌های زراعی شده است؛ مانند یارانه‌هایی که به برخی از گروه‌های خاص داده می‌شود. برای این منظور، او همچنین متعهد شده که با شبکه‌های قدرتمند فساد نهادینه‌شده مقابله کند. هدفی که توانایی او به عنوان رهبر را به آزمایش می‌گذارد.

تغییر مسیر تهران؟

با این حال، اصلاحات داخلی تا یک جایی به اقتصاد ایران کمک خواهد کرد. کشور همچنین نیاز مبرمی به سرمایه‌گذاری دارد و تا زمانی که غرب تحریم‌های خود را کاهش ندهد، امکان‌پذیر نیست. به این منظور، پزشکیان شدیداً از تعامل جدی دیپلماتیک با ایالات متحده حمایت کرده و استدلال می‌کند که نزدیکی به غرب برای بهبود اقتصاد ایران ضروری است.

با توجه به اینکه روابط بین‌الملل عمدتاً در حوزه‌ای فراتر از دولت است، تغییر سیاست خارجی ایران برای پزشکیان سخت‌تر خواهد بود. پزشکیان قطعاً نمی‌تواند گره کور ناشی از سیاست‌های هسته‌ای، فعالیت‌های منطقه‌ای و روابط ایران با چین و روسیه است را باز کند. اما این بدان معنا نیست که او نمی‌تواند هیچ تأثیری بر سیاست خارجی، به ویژه در مورد دیپلماسی هسته‌ای داشته باشد. اگرچه به نظر می‌رسد چراغ سبز به گسترش برنامه هسته‌ای ایران نشان داده شده، اما با مذاکرات بر سر دامنه آن، به شرط کاهش فشار تحریم‌ها بر ایران مخالفتی وجود ندارد. شاید توافقی که به برنامه هسته‌ای ایران پایان دهد در دستور کار نباشد، اما توافقی عمل‌گرایانه که محدودیت‌های قابل راستی‌آزمایی بر این برنامه در ازای کاهش معنی‌دار تحریم‌ها را اعمال کند، بسیار قابل‌تصور است.

مقامات از تلاش‌های رئیسی برای مذاکرات وین و سپس، از تفاهم مخفیانه سال ۲۰۲۳ با مقامات آمریکایی برای کاهش تنش‌ها حمایت کردند. رئیس‌جمهور جدید ایران احتمالا فضای بیشتری برای مانور داشته باشد. احتمالا به او اجازه داده شده تا با آگاهی از موضعش در مورد مذاکرات، نامزد شود و انتخاب او به مقامات عالی کشور نشان داده که طیف وسیعی از ایرانیان، از جمله محافظه‌کاران میانه‌رو، خواهان تغییر مسیر تهران هستند. نتیجه چرخش احتمالی پزشکیان نیز به میزان تمایل ایالات متحده برای تعامل با رئیس‌جمهور جدید ایران بستگی دارد. رویکرد آمریکا تا حدی به میزان آزادی‌عمل پزشکیان و گستره احتمالی توافق هسته‌ای جدید وابسته است.

مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳

احتمالاً مقامات آمریکایی متوجه شوند که پزشکیان بیش از آن چیزی که فکر می‌کنند آزادی عمل دارد؛ چرا که رئیس‌جمهور جدید از حمایت رهبر برخوردار است. پس از انتخابات، این دو ملاقاتی طولانی داشته و در مقابل دوربین‌ها، با هم به یک اجتماع مذهبی محافظه‌کاران رفتند که اتفاقی کم‌سابقه تلقی می‌شود. رهبری همچنین به مجلس توصیه کرده که کابینه پزشکیان را سریعاً تأیید کرده و با دولت جدید برای کاهش فشار تحریم‌ها بر ایران همکاری کند.

حمایت رهبر انقلاب البته یادآور این نکته نیز بوده که پزشکیان مخلوق جمهوری اسلامی است. او از رهبری عبور نخواهد کرد و هدف اعلام‌شده‌اش ساخت میانه‌روی سیاسی باثبات است. بنابراین قابل درک است که چرا برخی نسبت به پزشکیان و دستور کار او بدبین هستند. اما تغییر، حتی اگر رادیکال نباشد، باز هم ممکن است از خود اثر به جای بگذارد. این تغییرات می‌تواند کشور را عملگراتر، مرفه‌تر و صلح‌آمیزتر کند؛ واقعیتی که بسیاری از کنشگران کهنه‌کار به خوبی می‌دانند.

منبع:  فارن افرز