روانشناسی FATF
اکوایران: گروه ویژه اقدام مالی (FATF) در سالهای اخیر به یکی از موضوعات داغ در فضای سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل شده است. اما بررسی واکنش جامعه ایرانی به FATF نشان میدهد که مسئله تنها اقتصادی یا فنی نیست، بلکه ریشه در یک لایه عمیقتر از روانشناسی اجتماعی دارد.

درک این نهاد از سوی جامعه ایرانی بیشتر از آنکه مبتنی بر تحلیلهای حقوقی، اقتصادی و بینالمللی باشد، در بستر یک ذهنیت تاریخی، احساسات جمعی، تجربیات ناخوشایند گذشته و گفتمانهای سیاسی شکل گرفته است. به همین دلیل، واکنش به FATF تنها به مخالفت یا موافقت با آن محدود نمیشود، بلکه به نوعی برآیند سالها بیاعتمادی، شکستهای تاریخی، تناقضهای هویتی و ترس از سلطه نهادهای بینالمللی است.
بیاعتمادی تاریخی: از ترکمانچای تا برجام
یکی از دلایل اصلی بدبینی جامعه ایرانی نسبت به سازمانهای بینالمللی، تجربههای تاریخی تلخ در تعامل با قدرتهای خارجی است. ایران در طول دو قرن گذشته معاهدات متعددی را با دولتهای خارجی منعقد کرده که در اکثر موارد، طرف مقابل یا به تعهدات خود پایبند نبوده یا توافق را به زیان ایران اجرا کرده است.
برای مثال، عهدنامههای ترکمانچای و گلستان را میتوان از نخستین تجربههای تلخ ایرانیان در دیپلماسی بینالمللی دانست. این معاهدات که در پی جنگهای ایران و روسیه امضا شد، بخشهای مهمی از سرزمینهای ایرانی را به روسیه واگذار کرد. در دوران معاصر، تجربههایی مانند قرارداد ۱۹۱۹ (که ایران را عملاً تحت قیمومیت بریتانیا قرار میداد)، ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد، و حتی برجام که با خروج یکجانبه آمریکا عملاً بیاثر شد، همگی باعث شدهاند که ذهنیت تاریخی ایرانیان نسبت به توافقات بینالمللی منفی باشد.
این سابقه تاریخی باعث شده است که جامعه ایرانی بهطور کلی به نهادهای بینالمللی با دیده تردید بنگرد. در این میان، FATF نیز بهعنوان نهادی که در آن قدرتهای غربی نقش تعیینکنندهای دارند، در همان چارچوب بدبینی قرار گرفته است. مردم و نخبگان بهجای آنکه به این بیندیشند که چگونه از سازوکارهای این نهاد برای پیشبرد منافع کشور استفاده کنند، بیشتر نگران آن هستند که این نهاد چگونه ممکن است به ضرر ایران عمل کند.
شکست در برابر غرب و بحران هویتی ایران
ایران، بهعنوان کشوری با تمدنی کهن، همواره خود را یکی از ستونهای تاریخ جهان دانسته است. اما در دوران معاصر، این تمدن با نوعی ضعف و ناتوانی در برابر قدرتهای غربی مواجه شده که نوعی تضاد هویتی را در جامعه ایجاد کرده است.
در قرون گذشته، ایران در برابر توسعه صنعتی و علمی غرب عقب ماند. شکستهای نظامی از روسیه در دوره قاجار، عقبماندگی در صنعتی شدن در دوره پهلوی، و تحریمهای بینالمللی در دوران جمهوری اسلامی، همگی این احساس را در جامعه تقویت کردهاند که ایران در برابر غرب ناتوان است. این وضعیت باعث شده که نوعی واکنش روانی شکل بگیرد که در آن، هر نهادی که بهنوعی با غرب مرتبط باشد، بهعنوان ابزاری برای تحمیل اراده قدرتهای غربی تلقی شود.
برای مثال، بسیاری از ایرانیان معتقدند که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی ابزارهایی برای تسلط اقتصادی غرب بر کشورهای درحالتوسعه هستند. همین نگاه به FATF نیز تعمیم داده شده است، بهگونهای که حتی پیشنهادهای این نهاد برای افزایش شفافیت مالی، بهعنوان تلاشی برای محدودسازی قدرت اقتصادی ایران تلقی میشود.
نظام آموزشی و بازتولید بیاعتمادی
یکی از عوامل مهم در شکلگیری ذهنیت منفی جامعه نسبت به نهادهای بینالمللی، سیستم آموزشی کشور است. از دوران دبستان تا دانشگاه، کتابهای درسی، سخنرانیهای مسئولان، و رسانههای عمومی، تصویری از جهان ارائه میدهند که در آن، سازمانهای بینالمللی بهعنوان ابزار نفوذ قدرتهای استعماری معرفی میشوند.
در مدارس، دانشآموزان با روایتهایی آشنا میشوند که در آنها، ایران همیشه قربانی توطئههای خارجی بوده است. کتابهای درسی، از استعمار انگلیس و آمریکا تا دخالتهای سازمان ملل و فشارهای اقتصادی، همگی را در قالب دشمنی جهان با ایران تفسیر میکنند. در دانشگاهها نیز، بسیاری از رشتههای علوم انسانی و سیاسی، تصویری از سازمانهای بینالمللی ارائه میدهند که در آن، این نهادها نه برای همکاری بینالمللی، بلکه برای سلطهگری طراحی شدهاند.
رسانههای رسمی نیز به این بدبینی دامن میزنند. تحلیلهای ارائهشده در تلویزیون دولتی و روزنامههای رسمی، معمولاً بهجای تبیین کارکرد واقعی سازمانهای بینالمللی، بر نقش احتمالی آنها در محدودسازی ایران تمرکز دارند. در چنین بستری، طبیعی است که مردم به FATF نه بهعنوان یک نهاد فنی، بلکه بهعنوان یک ابزار سلطه غرب نگاه کنند.
تناقض: هم مخالفت، هم احساس ناتوانی
یکی از پیچیدهترین جنبههای روانشناسی FATF در ایران، تناقضی است که در رفتار جامعه و حاکمیت در قبال این نهاد دیده میشود. از یکسو، بسیاری از نخبگان و مسئولان، با صدای بلند اعلام میکنند که ایران زیر بار الزامات FATF نخواهد رفت و اجازه دخالت خارجی را نمیدهد. اما از سوی دیگر، در ناخودآگاه جمعی، نوعی احساس ناتوانی در برابر این نهاد وجود دارد.
بهعبارتدیگر، ایران بهجای آنکه خود را در جایگاهی ببیند که بتواند از FATF برای منافع خود بهره ببرد، بیشتر خود را در موضع ضعف و تدافعی قرار داده است. در حالی که کشورهای دیگر بهصورت فعال از ظرفیتهای سازمانهای بینالمللی برای بهبود موقعیت اقتصادی و سیاسی خود استفاده میکنند، ایران اغلب به دنبال راههایی برای مقابله یا دور زدن آنهاست. این احساس ضعف و بیاعتمادی، باعث شده که استراتژی تعامل ایران با FATF، بهجای یک تعامل هوشمندانه، به یک سیاست انزوا تبدیل شود.
نتیجهگیری: نیاز به تغییر نگاه به FATF
رویکرد ایران به FATF را نمیتوان تنها در چارچوب مسائل اقتصادی یا فنی بررسی کرد. این موضوع ریشه در تاریخ، نظام آموزشی، سیاستهای رسمی و احساسات جمعی دارد. اگر ایران بخواهد در تعامل با نهادهای بینالمللی از منافع خود دفاع کند، باید ابتدا این پیشزمینههای ذهنی و تاریخی را تغییر دهد.
باید به این پرسش پاسخ داد که آیا FATF واقعاً یک ابزار سلطه است، یا ایران میتواند با رویکردی واقعبینانه، از آن برای پیشبرد منافع خود استفاده کند؟ تغییر این نگاه نیازمند آن است که ایران، بهجای ترس و تقابل، به سمت تعامل هوشمندانه حرکت کند و بهجای دیدن این نهادها بهعنوان تهدید، آنها را بهعنوان فرصتهایی برای مذاکره و بهبود موقعیت اقتصادی خود در نظر بگیرد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
سیگنال فرود غیرمنتظره جنگنده پیشرفته روسی در ایران؛ معامله سوخوها نهایی شد؟
-
خطوط ۸ و ۹ مترو تهران از کدام مناطق تهران می گذرد
-
آمریکا عراق را تهدید کرد/ صادرات نفت اقلیم کردستان از سر گرفته شود، تحریم خواهید شد
-
سهم آیندگان از پول نفت؛ مقایسه ایران و رقبای نفتی
-
واکنش زلنسکی به پیشنهاد جنجالی آمریکا برای ارسال کمک نظامی/ کییف تسلیم واشنگتن میشود؟
-
تغییرات جدید در وام مسکن؛ افزایش سقف و مشوقهای جدید
-
شگفتی کرملین از امتیازات ترامپ به روسیه؛ پایان جنگ اوکراین نزدیک است؟
-
موج جدید خرید هواپیما در خاورمیانه؛ کشورهای عربی در مسیر تقویت گردشگری
-
اعلام زمان برگزاری 2 فروش بزرگ طلا و سکه