به گزارش اکوایران، براساس جدیدترین داده‌های مرکز آمار از شاخص‌های عدالت اجتماعی روند کلی از سال 91 تا 1402 به این صورت بوده که سهم هزینه خانوارهای دهک اول از کل مخارج خانوارها کاهشی بوده اما در مقابل متوسط تعداد افراد باسواد در خانوارهای دهک اول نسبتا زیادتر شده است.

اگر تمام خانوارهای کشور به ترتیب میزان هزینه از کمترین به بیشترین مرتب شوند و هر ۱۰ درصد آنها در یک گروه قرار گیرند، دهک‌های هزینه‌ای ایجاد می‌شوند. به این ترتیب، دهک اول شامل ۱۰ درصد از فقیرترین خانوارها در جامعه و دهک دهم شامل ۱۰ درصد از ثروتمندترین آنها است. از طرف دیگر افرایش سواد خانوارهای دهک اول و همچنین بهبود وضعیت رفاهی این خانوارها از مهمترین مسائل سیاستگذاری در هر کشور است. چرا که افزایش تعداد افراد باسواد در هر خانوار دهک اول موجب می‌شود تا امکان تحرک این افراد از زیر خط فقر به بالای خط فقر فراهم شود.

از همین‌رو در این گزارش تلاش شده تا رابطه بین دو متغیر متوسط تعداد افراد باسواد در خانوار دهک اول و سهم مخارج این خانوار از کل هزینه خانوارها مورد بررسی دقیق‌تر قرار گیرد.

031211

اعداد و ارقام به ما چه می‌گویند؟

داده‌های مرکز آمار حاکی از این امر است که حداقل در خانوارهای دهک اول ارتباطی معین و مشخص میان سهم هزینه خانوارها از کل هزینه و متوسط تعداد افراد باسواد در هر خانوار وجود ندارد. اگر بخواهیم به زبان اعداد به موضوع بپردازیم بهتر است روند دو متغیر متوسط تعداد افراد باسواد در خانوار دهک اول و سهم مخارج این خانوار از کل هزینه‌ها را در چند بازه مورد بررسی قرار دهیم.

به عنوان مثال تخصیص یارانه‌ها در نتیجه قانون هدفمندی یارانه‌ها موجب شد تا سهم هزینه خانوارهای دهک اول از کل مخارج در فاصله سال‌های 91 تا 92 زیادتر شده و از 2.88 درصد به 2.97 درصد رسیده است. در این مدت متوسط تعداد افراد باسواد هر خانوار نیز افزایش یافته و از 1.51 نفر به 1.64 نفر رسیده است. اینجا شاید به نظر برسد که روند بین دو متغیر منطقی است.

 اما از سال 92 تا 97 سهم هزینه خانوار‌های دهک اول به طورکلی کاهش پیدا کرده است. به بیان دقیق‌تر در سال 92 ، مخارج خانوار دهک اول 2.97 درصد از کل مخارج خانوارها را به خود اختصاص داده بود. با این وجود در سال 97 این سهم به رقم 2.54 درصد کاهش یافته است. برخلاف این کاهش در سهم هزینه خانوار‌های فقیرترین قشر جامعه، در این بازه زمانی متوسط تعداد افراد باسواد در گروه‌ها صعودی بوده و از 1.64 نفر به 1.74 نفر افزایش داشته است. در این بازه زمانی رابطه بین این دو متغیر غیر منطقی به نظر می‌رسد.

در حدفاصل سال‌های 97 تا سال گذشته اما سهم هزینه خانوار دهک‌های اول که در سال 97 معادل 2.54 درصد از کل مخارج خانوارها بوده در سال گذشته 2.63 درصد برآورد شده و افزایش یافته است. در این مدت متوسط تعداد افراد باسواد در خانوارهای دهک اول نزولی بوده و از 1.74 نفر به 1.57 نفر رسیده است. به این ترتیب در اینجا نیز نمی‌توان گفت که بهبود نسبی وضع فقیرترین اقشار جامعه منجر به افزایش متوسط سواد در این گروه‌ها شده باشد.

نتیجه‌گیری

براین اساس نمی‌توان گفت رابطه مشخصی میان این دو متغیر وجود دارد. به عبارت دیگر ارتباط بین متوسط افراد باسواد در خانوارهای دهک اول و سهم هزینه این خانوارها دو طرفه است. در واقع افزایش تعداد باسوادها می‌تواند موجب بهبود وضعیت خانوارهای دهک اول شود یا اینکه بهبود وضعیت خانوارها موجب افزایش هزینه‌کرد خانوارهای دهک اول در آموزش شود. با این‌حال چون زیادتر شدن سهم هزینه خانوارهای دهک اول از کل مخارج در ایران عموما به دلیل یارانه است و یارانه عموما در اقلام خوراکی هزینه می‌شود به همین دلیل نباید انتظار داشت در اثر این امر افراد باسواد در این خانوارها زیاد شود. از طرف دیگر با توجه به وضعیت بازار کار و شاخص‌های کلان اقتصاد کشور افزایش سواد افراد نمی‌تواند موجب شود تا رفاه خانوارها زیادتر شود. در آخر نیز بهتر شدن وضعیت اقتصاد کشور از نظر رشد اقتصادی و کنترل تورم می‌تواند اصلی‌ترین عامل در افزایش تعداد افراد باسواد و رفاه خانوارهای دهک اول باشد.