پول نه صرفاً ابزاری برای مبادله، بلکه پدیده‌ای نهادی و دینامیک است که در تعامل با فرآیندهای بازار و ساختار سرمایه عمل می‌کند. دخالت دولت در عرضه پول، به جای ثبات، اغلب موجب بی‌ثباتی در چرخه‌های اقتصادی می‌شود.

نظام پولی سالم، نظیر سایر نهادهای بازار، باید بر پایه انتخاب آزاد و رقابت نهادی شکل بگیرد، نه تصمیمات متمرکز دولتی. پول چیزی نیست که توسط دولت ایجاد شده باشد، بلکه برآمده از فرآیندهای انتخابی و نهادی بازار است. بانک‌های مرکزی با فرضِ دانش کامل در مورد تقاضا برای پول و سطح بهره، خود را جایگزین بازار کرده و کارایی آن را تضعیف می‌کند.

به طور کلی، اطلاعات اقتصادی در سطح گسترده‌ای در جامعه و میان افراد پراکنده است و هیچ نهاد متمرکزی نمی‌تواند آن را تماماً درک یا مدیریت کند.

یکی از انتقادات اصلی به بانک‌های مرکزی، تعیین نرخ بهره به‌صورت دستوری است. در دوره‌های مختلف و در کشورهای گوناگون، این نهاد نرخ بهره را با هدف تحریک رشد اقتصادی کاهش داده است، اما این سیاست، سیگنال‌های نادرست به بازار ها ارسال می‌کند. نرخ بهره پایین دستوری، سرمایه‌گذاران را به پروژه‌هایی سوق می‌دهد که تنها در صورت ادامه این نرخ پایین سودآور هستند؛ اما این نرخ‌ها پایدار نیستند و در نتیجه، پروژه‌ها به شکست می‌انجامند. این چیزی نیست جز تداوم همان چرخه‌های رونق و رکود ناشی از مداخله پولی که در یکی از مهم‌ترین مقاطع تاریخی، در جریان بحران مالی 2008 نیز تجربه شد. افزایش شدید پایه پولی و سیاست تسهیل کمی نه تنها به بهبود واقعی اقتصاد کمکی نکرد، بلکه منابع را از مسیر طبیعی‌شان منحرف کرد. بنابراین، نرخ بهره باید بازتابی از ترجیحات زمانی واقعی مردم باشد، نه خروجی جلسات بانک مرکزی. افزایش نقدینگی بدون اصلاحات ساختاری، همانند تزریق مُسکن به بیمار است. ممکن است درد را کاهش دهد، اما مشکل را عمیق‌تر می‌کند. فدرال رزرو آمریکا نیز با این سیاست، تنها زمان سقوط بعدی را به تأخیر انداخت.

در نتیجه، چالش اصلی پولی، نه حجم پول بلکه انعطاف‌پذیری نهادی برای پاسخ به تغییرات در ترجیحات پولی مردم است. این کار نه با سیاست‌گذاری، بلکه با آزادی در تولید و رقابت میان پول‌ها ممکن است. در این رویکرد، بانکداری آزاد با پشتوانه طلا یا سایر دارایی‌های واقعی، راه‌حلی نهادی برای ثبات پولی معرفی می‌شود. تجربه اسکاتلند قرن ۱۸، نمونه‌‌ی تاریخی موفق از اجرای این رویکرد است. در اسکاتلند، ده‌ها بانک خصوصی مجاز بودند که اسکناس‌های خود را صادر کنند، و هیچ الزامی وجود نداشت که تنها یک بانک (بانک مرکزی) این کار را انجام دهد. این اسکناس‌ها بر اساس اعتماد به بانک و پشتوانه‌اش، توسط مردم پذیرفته می‌شد. همچنین، بانک‌ها موظف بودند که اسکناس‌های یکدیگر را بپذیرند و در صورت نیاز، با طلا یا ذخایر دیگر تسویه کنند. این نظام رقابتی موجب شد بانک‌ها رفتار محتاطانه‌تری در خلق پول داشته باشند، زیرا صدور بیش از حد اسکناس به خروج ذخایر و ورشکستگی می‌انجامید. در این دوره، برخلاف انگلستان، اسکاتلند دچار نوسانات شدید تورمی یا رکودهای گسترده نشد. همچنین بسیاری از نوآوری‌ها در ابزارهای اعتباری، تسهیلات بانکی و اسکناس‌های قابل اعتماد در اسکاتلند شکل گرفتند. بانکداری اسکاتلند به کارآفرینی و تجارت رونق بخشید. برخلاف تصور، رقابت بین بانک‌ها موجب افزایش بی‌ثباتی نشد. وقتی یکی از بانک‌ها دچار بحران شد، سایر بانک‌ها با خرید دارایی‌های آن یا تزریق نقدینگی، بحران را مهار کردند.

بیشتر بخوانید
بحران نظریه‌های نئوکلاسیک پولی / علم اقتصاد راه حلی دارد؟

نظریه‌های نئوکلاسیک پولی، مبتنی بر مفروضات بازار رقابت کامل، وجود مکانیزم قیمت‌های انعطاف‌پذیر و سیاست پولی اثربخش از طریق تغییر در نرخ بهره شکل گرفته‌اند. اما بحران مالی سال ۲۰۰۸، این نظریه‌ها را به بحران جدی کشاند.

اما امروزه مداخلات پولی بانک‌های مرکزی، موجب اختلال در فرآیند کشف قیمت، تخریب سازوکار پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، و ایجاد وابستگی فزاینده بازارها به پول ارزان می‌شوند. اقتصاد سالم زمانی تحقق می‌یابد که عرضه پول بتواند خود را با تغییرات در تقاضای پول هماهنگ کند، بدون نیاز به مدیریت متمرکز از سوی بانک مرکزی.

در سازوکار فعلی بانک‌های مرکزی، سیاست‌های پولی وجه سیاسی نیز دارند. بانک‌های مرکزی، به ابزاری برای تأمین مالی دولت و هدایت اقتصاد از بالا تبدیل شده‌اند؛ وضعیتی که با اصل تفکیک قدرت اقتصادی و سیاسی در تضاد است. وقتی دولت می‌تواند پول خلق کند، دیگر نیازی به اخذ مالیات یا پذیرش مخالفت عمومی ندارد. این همان چیزی است که در دوران امپراتوری‌ها فاجعه به بار آورد، و حالا در جامه‌ای مدرن تکرار می‌شود.

بنابراین، یک نظام پولی سالم باید توسط بازار و رقابت نهادی شکل بگیرد، نرخ بهره را از دل ترجیحات واقعی استخراج کند، به تغییرات در تقاضای پول واکنش دهد نه دستورات سیاسی، و مهم‌تر از همه، از کنترل دولت رها شود.

بیشتر بخوانید
کلید درک پویایی اقتصاد کلان

اقتصاد واقعی، یک ساختار زمانی دارد که در آن تولید، مصرف و سرمایه‌گذاری در یک بستر پویا و میان‌دوره‌ای رخ می‌دهند. مدل‌های نئوکلاسیک (جریان اصلی علم اقتصاد) سرمایه را اغلب به عنوان یک کمیت همگن و بدون بُعد زمانی در نظر می‌گیرند. نئوکلاسیک‌ها با ساده‌سازی ساختار تولید به یک «تابع تولید» ایستا، در واقع پیچیدگی‌های واقعی اقتصاد را نادیده می‌گیرند.