علم اقتصاد با انسان عقلایی سرکار دارد. هرچند اقتصاد رفتاری، کنشهای انسانی را با چشمپوشی از این فرض تحلیل میکند، اما همچنان پایه و محور این علم مبتنی بر عقلانیت است. عقلانیت مثلا درمورد مصرف بهطور خلاصه و با چشمپوشی از جزئیات، به این معناست که…
قوانینی که نسبت به حیطه فردی بیاعتنا بوده و در عین حال مخالف انتخاب بخش قابل توجهی از جامعه باشند، با مقصر دانستن کسر مهمی از شهروندان، آنان را به تخطی از قانون تشویق کرده و لذا خود به عامل ضد ارزش تبدیل میشوند.
نگاه تخصصی و کارشناسی وقتی امنیت نداشته باشد نمی تواند کار خود را به درستی انجام دهد.
هانا آرنت دو نمونه برجسته برای توصیف نظام های توتالیتر دارد؛ آلمان نازی و شوروی بلشویستی.
آنها از ترس شکل گرفتن طبقه متوسط قوی، قوانین و قواعد را طوری می چینند که حاکمان حتی از دوست هم نزدیکتر باشد، دایی عمو اقوام همسر و …
وقتی در جوامعی مانند چکسلواکی سابق یا شوروی، حکومت سعی می کرد تا در خصوصی ترین بخش های زندگی شهروندان نفوذ کند، راه ثروتمند شدن هم از جاده باریکی می گذشت.
چرا انسانها حاضر میشوند جان خود را به خطر بیاندازند تا از مملکت آبا و اجدادی خود فرار کنند؟
عدهای معتقدند که قیمت بنزین به ۲ دلیل بر تورم تاثیر میگذارد؛ اولا چون بنزین کالاییست که در تولید عموم کالاها استفاده میشود و در وهله دوم، به دلیل استراتژیک بودن و تاثیرگذاری بر روی انتظارات قیمتی.
راه حل هایی که برای نجات بورس از زمان سقوط آن ارائه می شود، مبتنی بر ایجاد تورم است.
تئوری فشار هزینه یکی از نظریه هایی است که ایجاد تورم را شرح می دهد.
