جواد خیابانی

چرا باید از سطح پائین گزارش جواد خیابانی در شب بازی ایران و آمریکا متعجب باشیم؟ او سال‌هاست که از نظر کیفی بازنشسته شده و اگر همچنان میکروفن مهم‌ترین گزارش‌های فوتبال را در اختیارش می‌گذارند، صرفاً به خاطر سیکل بسته و «شایسته ستیز» جام‌جم است. امثال خیابانی که در این کشور کم هم نیستند، میوه انحصار را می‌خورند و فرصت را از سزاوارها می‌گیرند. در غیر این صورت، در یک رسانه آزاد که مبتنی بر دادن موقعیت به کاربلدترین افراد است، یکی مثل خیابانی حداقل ده سال پیش باید بازنشسته می‌شد.

انتخاب او برای گزارش بازی ایران و آمریکا در مرحله گروهی جام‌جهانی 2022 اما دو دلیل جانبی دیگر هم داشت؛ یکی همزمانی این روز با سالگرد حماسه هشت آذر ملبورن که خود جواد راوی‌اش بود و دیگری پیروزی ایران بر آمریکا در سال 1998 که باز هم مردم آن را با صدای خیابانی تماشا کردند. سیستم تصور می‌کرد این تقارن‌های تاریخی قرار است «معجزه» کند، اما نکرد. آنها درک نمی‌کنند که خیابانی آن گزارشگر 24 سال پیش نیست، همانطور که درک نکردند و نفهمیدند که تاریخ مصرف کارلوس کی‌روش هم در فوتبال ایران به پایان رسیده است. رفتند و برای آبروداری در سیاسی‌ترین گروه تاریخ، دوباره مربی پرتغالی را برگرداندند، اما به شکلی مفتضحانه به انگلستان باختند و با شکست حیثیتی برابر آمریکا اوت شدند.

اهل فن می‌دانستند که نسخه‌های محتاطانه کی‌روش دیگر کار نمی‌کند. شوخی نیست؛ او طی قریب به یک دهه کار در تیم ملی ایران، حتی یک بار هم موفق نشده از شکست در یک بازی پیروزی بسازد و به اصطلاح کام‌بک بزند. بنابراین بدیهی بود که در بازی با آمریکا هم پس از پذیرفتن گل اول، بازگشت به بازی تقریبا «غیرممکن» خواهد بود. تصمیم‌سازان کشور اما طبق معمول سه- هیچ از افکار عمومی عقب بودند و اشتباه کردند. این که هنوز نمی‌دانید دوران امثال خیابانی و کی‌روش تمام شده و هنوز نمی‌فهمید استفاده فرصت‌طلبانه سیاسی از پیروزی‌های ورزشی باعث انزجار مردم می‌شود، یعنی همچنان هیچ امیدی به اصلاح رویه در آینده نیست.

همانطور که در دیگر حوزه‌های سیاسی و اقتصادی نیز چرخه تصمیماتِ اشتباه تکرار شده است. در اقتصاد ایران نیز چهره‌هایی مانند خیابانی وجود دارند، در واقع خیابانی نمادی از چهره‌هایی است که در همه حوزه‌ها دیده می‌شوند و همواره در مقاطع مختلف بر مصادر امور تکرار می‌شوند و تنها شاهد جابه‌جایی آن‌ها هستیم. در اقتصاد نیز همواره انگشت انتخابگر سیاست‌گذار به سوی چهره‌های جواب پس داده نشانه رفته و در برابر فکر جدید، چهره‌های نو و عقاید تازه مقاومت کرده است. ویترین تکراری مجریان و مدیران نشانی از انحصار در همه حوزه‌هاست. تا خیابانی و خیابانی‌ها صندلی‌ها را اشغال کرده‌اند، در بر همان پاشنه می‌چرخد که تا به امروز چرخیده؛ چهره‌های تکراری و افکار کهنه! دور هم خوش باشید!