به گزارش اکوایران، نسبت شاخص کل هم‌وزن به شاخص کل بورس تهران یکی از معیارهای کلیدی برای درک پویایی بازار سرمایه ایران است. این نسبت نشان می‌دهد که آیا رشد بازار به‌صورت متوازن بین همه شرکت‌ها توزیع شده است یا اینکه فقط تعداد محدودی از شرکت‌های بزرگ‌تر مسئول رشد شاخص کل هستند. اگر این نسبت افزایش یابد، به این معناست که سهام شرکت‌های کوچک‌تر و متوسط عملکرد بهتری نسبت به سهام شرکت‌های بزرگ داشته‌اند. در مقابل، اگر این نسبت کاهش پیدا کند، نشان‌دهنده این است که رشد بازار بیشتر به واسطه شرکت‌های بزرگ و شاخص‌ساز اتفاق افتاده است.

از ابتدای سال ۱۳۹۵، نسبت شاخص هم‌وزن به شاخص کل در محدوده ۰.۱۶ قرار داشت که نشان می‌دهد شرکت‌های بزرگ بیشترین تأثیر را بر رشد بازار داشتند. طی سال‌های بعد، این نسبت نوسانات مختلفی را تجربه کرد و در برخی مقاطع افزایش یافت که نشان از رشد متوازن‌تر بازار داشت. در بازه ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹، این نسبت به‌شدت افزایش پیدا کرد و به بالاترین سطح تاریخی خود در حدود ۰.۳۶ رسید. این دوره مصادف بود با هجوم گسترده نقدینگی به بازار سرمایه و رشد چشمگیر سهام شرکت‌های کوچک و متوسط که باعث شد شاخص هم‌وزن عملکرد بهتری نسبت به شاخص کل داشته باشد. اما پس از آن، در سال ۱۴۰۰ این نسبت وارد یک‌روند نزولی شد و به کمتر از ۰.۲۵ رسید.

نسبت شاخص هم‌وزن به شاخص کل بورس؛ آیا روند نزولی ادامه دارد؟

در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، نسبت شاخص هم‌وزن به شاخص کل دوباره کاهش یافت و به ۰.۲۵ رسید. این روند نشان می‌دهد که در این دوره، شرکت‌های بزرگ‌تر مجدداً تأثیر بیشتری بر رشد شاخص کل داشته‌اند و بازار بیشتر به سمت سهام بنیادی و شاخص‌ساز متمایل شده است.

بررسی روند این نسبت نشان می‌دهد که دونقطه اوج و دونقطه افت اصلی وجود داشته است؛ در سال ۱۳۹۹، این نسبت به ۰.۳۶ رسید که ناشی از ورود سرمایه‌گذاران جدید به بازار و رشد سهام کوچک‌تر بود. در این دوره، بازدهی سهام شرکت‌های کوچک و متوسط بیشتر از شرکت‌های بزرگ بود و نقدینگی به سمت این گروه از سهم‌ها هدایت شد. پس از اصلاح شدید بورس در نیمه دوم ۱۳۹۹، نسبت شاخص هم‌وزن به شاخص کل در سال ۱۴۰۰ کاهش یافت و به سطح ۰.۲۵ رسید. این کاهش ناشی از خروج سرمایه از بازار سرمایه و تمرکز سرمایه‌گذاران روی سهام بنیادی و کم‌ریسک‌تر بود. در سال ۱۴۰۳، نسبت طی یک‌روند نزولی به ۰.۲۹ کاهش‌یافته است که نشان می‌دهد بیشتر رشد شاخص کل توسط شرکت‌های بزرگ هدایت شده و شرکت‌های کوچک‌تر از این روند عقب مانده‌اند.

روند نقدینگی چگونه بر رشد سهام کوچک‌تر تأثیر می‌گذارد؟!

هرگاه نقدینگی جدیدی وارد بازار سرمایه شود، سرمایه‌گذاران تازه‌وارد معمولاً به سمت سهام کوچک‌تر حرکت می‌کنند؛ زیرا این سهام پتانسیل رشد بیشتری دارند. این اتفاق در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ رخ داد که منجر به افزایش شدید نسبت شد. اما با خروج نقدینگی و افزایش عدم اطمینان در بازار، سرمایه‌گذاران به سمت سهام بزرگ و بنیادی متمایل شدند و نسبت کاهش یافت.

یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر این نسبت، سیاست‌های پولی و نرخ بهره است. در دوره‌هایی که نرخ بهره کاهش می‌یابد، سرمایه‌گذاران تمایل بیشتری به خرید سهام دارند، به‌ویژه سهام کوچک‌تر که رشد سریع‌تری را تجربه می‌کنند. در مقابل، افزایش نرخ بهره باعث کاهش جذابیت بازار سهام می‌شود و نقدینگی به سمت اوراق با درآمد ثابت و سهام کم‌ریسک‌تر حرکت می‌کند.

رابطه مستقیمی بین نرخ ارز و نسبت شاخص هم‌وزن به شاخص کل وجود دارد. زمانی که نرخ ارز افزایش می‌یابد، شرکت‌های صادرات محور که اغلب جزو شرکت‌های بزرگ بازار هستند، سود بیشتری کسب می‌کنند و همین موضوع باعث رشد بیشتر شاخص کل نسبت به شاخص هم‌وزن می‌شود. در مقابل، در دوره‌هایی که نرخ ارز ثبات دارد یا کاهش می‌یابد، رشد بازار بیشتر متوازن بوده و نسبت افزایش پیدا می‌کند.

سرمایه‌گذاران حقیقی معمولاً به سمت سهام کوچک‌تر حرکت می‌کنند، در حالی که حقوقی‌ها و نهادهای بزرگ بیشتر در سهام شرکت‌های شاخص‌ساز سرمایه‌گذاری می‌کنند. در دوره‌هایی که ورود سرمایه‌گذاران حقیقی افزایش‌یافته، نسبت رشد کرده و در دوره‌های خروج حقیقی‌ها، این نسبت کاهش‌یافته است.