به گزارش اکوایران، جایگاه رو به رشد دختر عموی ولادیمیر پوتین، آنا پوتینا، نشان می‌دهد که رهبر روسیه  ممکن است در مسیر ایجاد یک جانشینی خاندانی باشد. نشنال‌اینترست در یادداشتی به معرفی این شخصیت برجسته‌ی این روزهای صحنه سیاست و رسانه‌‌‌های روسیه پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که قسمت اول آن پیش‌تر منتشر شد. در ادامه بخش دوم و پایانی این یادداشت را  می‌خوانید:

رئیس جمهور آینده؟

رسانه‌های روسی هرروز آنا پوتینا را به‌عنوان مدیری مؤثر و متحد کننده قبایل تکنوکرات، اطلاعاتی و نظامی در نخبگان قدرت روسیه معرفی می‌کنند. واضح است که دختر عموی ولادیمیر یک نیروی مهم سیاسی است. اما کارکرد او دقیقا چیست؟

مدت‌هاست که برای ناظران کرملین واضح بوده است که پوتین از الزامات روزمره مدیریت روسیه از مسکو خسته شده است. با این حال، تا کنون، او نتوانسته است کسی را پیدا کند که به اندازه کافی شایسته و وفادار باشد تا از امنیت و دارایی‌های شخصی خانواده و دوستانش اطمینان حاصل کند. دلایل زیادی وجود دارد که باید از پوتین انتقاد کرد، اما او طی بیست و چهار سال حفظ قدرت، استعداد سیاسی عجیبی از خود به نمایش گذاشته است. شاید او این مهارت‌ها را در دختر عمویش می‌بیند.

علاوه بر این، پوتین به وضوح در حال برنامه‌ریزی برای یک جنگ طولانی با غرب است و متوجه خطرات آن هست. استراتژی نظامی و سیاسی او ایجاد هرج و مرج سیاسی در خارج و در عین حال حفظ حکومت آهنین در داخل است. جانشین او نمی‌تواند یک دمیتری مدودف بدون نفوذ واقعی باشد. با نگاهی به آینده، نخبگان روسیه در نهایت باید حول یک شخصیت اجماع کننده حلقه بزنند. این نخبگان به خوبی می‌دانند که دیگر مدعیان تاج و تخت، مانند نیکولای پاتروشف یا ایگور سچین، به عنوان مثال، نماینده منافع بلوکی محدودی هستند. در حالت ایده آل، جانشین باید از نسل بعدی باشد تا تداوم قدرت و سیاست پوتین را تضمین کند.

علیرغم محدود کردن همه زیردستان خود، به نظر می‌رسد ولادیمیر آنا پوتینا را به تنها شخصیتی تبدیل کرده است که اجازه دارد نفوذ خود را در عرصه‌های گسترده‌ای از سیاست، اقتصاد و فرهنگ گسترش دهد. این چیزی است که شانس جانشینی او را قانع کننده می‌کند. اگرچه آنا به طور فزاینده‌ای در روسیه شناخته شده است، تقریباً در خارج از روسیه ناشناخته است. دو سال قبل از اینکه پوتین رئیس جمهور شود، او نیز در روسیه کمتر شناخته شده بود و در خارج از کشور کاملاً ناشناخته بود. بی تجربگی لزوماً مانعی جدی نیست.

در واقع، آنا پوتینا به طور فعال در حال آماده شدن برای چنین نقشی بوده است. انتشار پایان‌نامه‌های دکترای بی‌محتوا در میان قدرت‌داران کرملین به یک امر رایج تبدیل شده است. ولادیمیر پوتین در سال 1997 پایان‌نامه‌ی خود در موسسه معدن در سن پترزبورگ را با عنوان «برنامه ریزی استراتژیک در بازتولید بخش منابع طبیعی در شرایط اقتصادی بازار در منطقه سن پترزبورگ» منتشر کرد. در سال 2022، پوتینا پایان نامه دکترای خود را در مورد «مدیریت توسعه پتانسیل تولید-فناوری شرکت‌های صنعت زغال سنگ» در موسسه تحقیقات علمی سراسری روسیه در مسکو منتشر کرد. شباهت موضوعات تحقیق، مدیریت منابع طبیعی، قابل توجه است.

shutterstock_Putin (1)

سازمان مافیایی یا آژانس اطلاعاتی؟

بسیاری از تحلیلگران دوست دارند کرملین را یک سازمان مافیایی تصور کنند. در این استعاره حقایقی وجود دارد، اما ناقص است. ما بر این باوریم که بهترین راه برای تصور حکومت روسیه، یک عملیات ویژه اطلاعاتی عظیم است. همه خودی‌های واقعی در دهه‌های 1970 و 1980 به عنوان افسران اطلاعاتی شوروی استخدام شدند، زمانی که یوری آندروپوف، رئیس وقت کی‌جی‌بی و قهرمان پوتین، به شکل آگاهانه «بهترین و باهوش‌ترین‌ها» را به خدمت می‌گرفت. در دسامبر 2000، رئیس وقت منصوب پوتین در سرویس امنیت فدرال (FSB)  و رئیس فعلی شورای امنیت ملی، نیکولای پاتروشف، افسران اطلاعاتی روسیه را «اشراف جدید» روسیه توصیف کرد. این اشراف قرن‌هاست که خود را در یک مأموریت ویژه برای نجات روسیه از خائنان در داخل و خارج از کشور می‌بینند. جنگ در اوکراین برای کرملین یک جنگ نیست، یک «عملیات نظامی ویژه» است. طرح جانشینی پوتین توسط مدودوف در سال 2007-2008 «عملیات جانشینی» نام داشت. طرح تبلیغ آنا پوتینا می‌تواند یک «عملیات ویژه» دیگر باشد. در این مرحله، به نظر می‌رسد که معاون رئیس ستاد رئیس جمهور (با مسئولیت در امور داخلی)، سرگئی کرینکو، سرپرست احتمالی پروژه آنا پوتینا است، اما جنبه هایی از این مدیریت صحنه ظریف یادآور ولادیسلاو سورکو، ایدئولوژیست سابق کرملین است، کسی که «عملیات جانشین» را طراحی کرد.

اگر حدس ما در مورد آنا پوتینا درست باشد، پس کرملین به دنبال طولانی کردن سلسله پوتین برای یک نسل دیگر است. پوتین، به عنوان یک دانش‌آموز مشتاق تاریخ روسیه، ممکن است ایده یک سلسله موروثی را جذاب بداند. با این حال، در حالی که «تزار جدید» خواندن پوتین به یک کلیشه تبدیل شده است، ایده او در مورد جانشینی بیش از آن چیزی که در ابتدا به نظر می‌رسید «نئو-رومانوفی» است. این مدل سلسله‌ای در سایر کشورهای پس از فروپاشی شوروی مانند آذربایجان و ترکمنستان نیز به کار گرفته شده است و به نظر می‌رسد امامعلی رحمان، رئیس‌جمهور تاجیکستان نیز به دنبال این است که در سال 2024 پسرش را به عنوان رهبر معرفی کند.

برای همه این رژیم‌ها، جایی که هنجارهای انتخاباتی و قانونی برای انتقال قدرت منظم وجود ندارد، جانشینی یک معضل مستمر است. بسیاری از رهبران استبدادی پس از ترک مناصب رسمی خود، آرزوی استفاده از مدل‌های دنگ شیائوپینگ یا لی کوان یو را برای اعمال قدرت غیررسمی پس از کناره‌گیری دارند. هر دو مدل سلسله‌ای و «کاردینال خاکستری» به همان اندازه که موفق می‌شوند، شکست هم می‌خورند. کافی است به همسایه روسیه، قزاقستان و تلاش نورسلطان نظربایف، رئیس‌جمهور و موسس آن برای باقی ماندن در قدرت پس از کناره‌گیری نگاه کنید. فقط زمان نشان می‌دهد که آیا برنامه پوتین این است که دختر عمویش، آنا جانشین او شود یا خیر، و مهم‌تر از آن اینکه آیا «عملیات پوتینا» موفقیت آمیز و بادوام خواهد بود؟