به گزارش اکوایران، مقاله اخیر رابرت کارلین و هِکِر هشدار می‌دهد که کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی احتمالاً تصمیم گرفته علیه کره جنوبی و ایالات متحده وارد جنگ شود. این مقاله که توسط دو متخصص برجسته و باتجربه کره‌ای که اهل هشدارهای آخرالزمانی نیستند، نگارش شده و حتی در سئول سروصدای زیادی به پا کرد.

به نوشته دیلِن موتین برای وبگاه نشنال اینترست، در نظر کارلین و هکر، هدف اصلی پیونگ‌یانگ از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹ عادی‌سازی روابط با ایالات متحده و جلب حمایت آن علیه چین و روسیه بوده است. با این حال، شکست نشست فوریه ۲۰۱۹ میان کم و دونالد ترامپ هزینه سیاسی زیادی برای رهبر کره شمالی به همراه داشت. از این رو، کیم از بهبود روابط با واشنگتن دست کشید و به این نتیجه رسید که تشدید تنش‌های هسته‌ای بدترین، اما تنها گزینه باقی مانده است.

این دو نویسنده نکات خوبی را بیان کرده‌اند که اغلب نادیده گرفته می‌شوند. آن‌طور که بسیاری معتقدند، کره‌شمالی‌ها چندان ضدآمریکایی نبوده و اغلب در خلوت خود، در مورد داشتن روابط بهتر با واشنگتن صحبت می‌کنند. نویسندگان همچنین به درستی باور دارند که پیونگ‌یانگ چین را تهدیدی وجودی می‌دانند. ایالات متحده در آن سوی اقیانوس آرام قرار دارد، در حالی که چین یک هژمون بالقوه همسایه است.

قصد ندارم در این مقاله استدلال کنم که کارلین و هکر قطعاً در اشتباهند. از این گذشته، ممکن است کیم در حال مقدمه‌چینی برای آغاز جنگ باشد. همچنین ممکن است کارلین و هکر به اطلاعاتی دسترسی داشته باشند که در دسترس بقیه نیست. با این حال، مقاله آن‌ها از ایرادات منطقی و تجربی عمده‌ای رنج می‌برد.

ضعف منطقی در مقاله کارلین و هکر

سه اشکال منطقی در این مقاله آشکار است. اول، اگر هدف اصلی کره شمالی طی طول سه دهه گذشته بهبود روابط با واشنگتن بوده، چرا اکنون به کلی بی‌خیال آن شده است؟

اگر استدلال نویسندگان را دنبال کنیم، پیونگ‌یانگ تلاش‌ها و منابع گسترده‌ای را پای عادی‌سازی روابط آمریکا و کره شمالی گذاشت. حتی اگر اجلاس سران ترامپ و کم نهایتاً به جایی نرسید، کره شمالی در نگاه آمریکا جایگاه بی‌سابقه‌ای پیدا کرد. حتی یک رئیس‌جمهور آمریکا برای اولین‌بار در خاک آن قدم زد. علاوه بر این، دونالد ترامپ شانس خوبی برای بازگشت به قدرت دارد و احتمالاً رویکرد تعامل بیشتر را از سر بگیرد. باورش سخت است که شکست نشست سران دو کشور به تنهایی کیم را متقاعد کرد که سه دهه تلاش خود را کنار گذاشته و به جنگ روی بیاورد.

جو بایدن و کیم جونگ اون

دوم، مقاله آن‌ها توضیح می‌دهد که موازنه‌سازی علیه چین با حمایت آمریکا، هدف دیرینه پیونگ‌یانگ بود. اما تهدید چین همچنان وجود دارد. نویسندگان حتی به چند نشانه اشاره کردند که بیش از پیش، کره شمالی و چین از هم فاصله گرفته و حتی نشانه‌هایی از سردی روابط آن‌ها وجود دارد». با این وجود، جنگ علیه اتحاد ایالات متحده و کره جنوبی چگونه به تعادل علیه پکن کمک خواهد کرد؟ با فرض اینکه دولت کره شمالی از جنگ جان سالم به در ببرد، احتمالاً در موقعیت ضعیفی برای مقاومت در برابر نفوذ چین قرار خواهد گرفت.

حتی اگر کره شمالی پیروز شده و نیروهای کره جنوبی و آمریکایی را به داخل دریا براند، وضعیت خیلی بهتری نخواهد داشت. کره شمالی مجبور می‌شود بدون حضور آمریکا برای مقابله با چین، بر شبه‌جزیره ویران و فقیر کره حکومت کند. خود کیم جونگ اون در سال ۲۰۱۸ به مایک پمپئو گفت که اگر نیروهای آمریکایی کره را ترک کنند، کشورش عملاً تحت‌الحمایه چین قرار خواهد گرفت. کیم دلیلی نمی‌بیند که جنگ میان ایالات متحده و کره شمالی به بهبود موازنه قدرت علیه چین کمک کند.

ثالثاً، این مقاله در مورد امید، هدف و راهبرد کره شمالی مبهم است. ظاهراً کارلین و هکر باور دارند که پیونگ‌یانگ در حال بررسی اتحاد مجدد شبه‌جزیره از طریق حمله هسته‌ای است. اما کنترل فیزیکی جنوب شبه‌جزیره، تنها با تهاجمی متعارف امکان دارد. سپس، با پیروی از منطق مقاله، کیم به این نتیجه رسیده که او و ارتشش می‌توانند از تبادل هسته‌ای با ایالات متحده جان سالم به در ببرند، نیروهای مسلح باقی مانده ایالات متحده و کره جنوبی را شکست دهند و جنوب را اشغال کنند.

کیم جونگ اون یا پهلوان پنبه؟

با نشان‌دادن اینکه پیروزی امکان‌پذیر بوده و منافع آن بیشتر از هزینه‌هایش است، ادعای نزدیک‌بودن وقوع جنگ تقویت می‌شود. اما حتی اگر کیم قدرت کشورش را دست بالا گرفته باشد، بعید است که فکر کند زرادخانه هسته‌ای کوچکش شانسی در برابر ۱۴۰۰ کلاهک هسته‌ای آمریکا خواهد داشت. چگونه پیونگ‌یانگ با نگاه‌کردن به توازن کامل نیروهای هسته‌ای دو کشور می‌تواند به این نتیجه برسد که در جنگ هسته‌ای پیروز شده و جان سالم به در خواهد برد؟

تسلیحات آمریکا

نویسندگان با بیان اینکه حملات غافلگیرکننده می‌توانند سرنوشت جنگ را تغییر بدهند و وقایع تاریخی نیز قدرت بازدارندگی را زیر سؤال برده‌اند، به این انتقاد پاسخ داده‌اند. اگرچه این دو استدلال درست است، اما برجسته‌ترین حملات غافلگیرکننده تاریخ اخیر توسط متجاوزانی انجام شد که می‌دانستند چگونه پیروز شوند.

اگرچه طی جنگ جهانی دوم، ژاپن امپریالیستی عزم آمریکا برای جنگی طولانی را دست‌کم گرفته بود، اما در سال ۱۹۴۱، ارتش قدرتمند و کارکشته این کشور توانست جلوی ایالات متحده درآمده و به آسیای جنوب شرقی حمله کند. سوریه و مصر جنگ سال ۱۹۷۳ یوم کیپور را با برتری قوا، تسلیحات مدرن و اهداف واقعی و محدود آغاز کردند، اما از اسرائیل شکست خوردند. در سال ۱۹۸۲، آرژانتین با تصور اینکه فاصله ۸ هزار مایلی جزایر فالکند از بریتانیا مانع از پاسخگویی قوی لندن خواهد شد، به این جزایر بی‌دفاع حمله کرد؛ اما در نهایت مقابل قوای برتر بریتانیا تسلیم شد.

اخیراً نیز روسیه با برتری ظاهری خود نسبت به اوکراین، وسوسه شد تا این کشور را در مدت کوتاهی تسخیر کند. به راحتی می‌توان پی برد که ولادیمیر پوتین چگونه تصور کرد که می‌تواند اوکراین را بدون ریسک و در مدت کوتاهی فتح کند. به طور مشابه، تسلط فزاینده چین در شرق آسیا این احتمال را افزایش می‌دهد که برای الحاق تایوان به زور متوسل شود.

برتری جنوب و هزینه بالای جنگ

کره شمالی در چنین موقعیتی قرار ندارد؛ زیرا کاملاً مطمئن است که در جنگی تمام‌عیار شکست خواهد خورد. کارلین و هکر وضعیت فعلی را به تصمیم کیم ایل-سونگ (رهبر سابق کره شمالی) برای حمله به جنوب در ژوئن ۱۹۵۰ مرتبط می‌داند. در آن زمان، پیونگ‌یانگ برتری نفرات و تجهیزات داشت؛ در حالی که کره جنوبی تقریباً فاقد هرگونه هیچ نیروی زرهی و هوایی بود. علاوه بر این، ایالات متحده تعهدی رسمی برای دفاع از سئول نداشت، در حالی که کره شمالی از حمایت کامل اتحاد جماهیر شوروی و چین برخوردار بود.

البته که امروز کره جنوبی بسیار قدرتمندتر است و اکنون این کره شمالی است که تقریباً هیچ نیروی هوایی ندارد. همچنین اگر پیونگ‌یانگ آغازگر حمله باشد، حضور ایالات متحده در زمین به طور خودکار واشنگتن را متعهد به جنگ خواهد کرد. منابع کره شمالی تأیید می‌کنند که نیروهای آن‌ها هنوز برای راه‌اندازی جنگی گسترده از توان کافی برخوردار نیستند.

ولادیمیر پوتین و کم جونگ اون

علاوه بر این، مقاله کارلین و هکر مشکل‌ساز است زیرا برخی از حقایق را نادیده می‌گیرد.

اخیراً کره شمالی مقادیر زیادی مهمات و حتی موشک‌های بالستیک باارزش را در اختیار روسیه قرار داده است. اینکه پیونگ‌یانگ منتظر جنگی تمام‌عیار باشد و آزادانه زرادخانه خود را به مسکو بفروشد، با عقل جور درنمی‌آید. بلکه خلاف آن صادق است؛ یعنی اگر روسیه بتواند تسلیحات و پشتیبانی کافی در اختیار کره شمالی قرار داده باشد، باید انتظار حمله پیونگ‌یانگ را داشته باشیم که تا زمانی که جنگ اوکراین ادامه دارد، بعید است.

ادعای این دو کارشناس مبنی بر اینکه وضعیت کره «خطرناک‌تر از هر زمان دیگری از اوایل ژوئن ۱۹۵۰» است، حقیقت ندارد؛ زیرا شبه‌جزیره چندین بار به جنگ نزدیک شده است. در ژانویه ۱۹۶۸، کماندوهای کره شمالی چند روز قبل از توقیف ناو یواساس پوبلو، به خانه آبی سئول (کاخ ریاست‌جمهوری سابق کره جنوبی) حمله کرده و تعداد زیادی را کشتند. بسیاری دیگر نیز طی درگیری‌های مرزی سال‌های بعد جان باختند. سال ۲۰۱۰ نیز با بمباران جزیره یونپیونگ نیز دوران خطرناکی بود. توییت‌های «آتش و خشم» ۲۰۱۷ را نیز فراموش نکنید. در حال حاضر، روابط تیره است، اما شاهد زمانه بدتری بوده‌ایم.

انفعال پیونگ یانگ

اگرچه وعده اخیر کره شمالی مبنی بر دشمن‌خوانی کره جنوبی در قانون اساسی خود کننده است؛ اما نشان‌دهنده تغییر کمی در واقعیت است. کره شمالی با تهدیدات نابودی هسته‌ای آشنا است. اگر حرف پیونگ‌یانگ را بدون ان‌قلت بپذیریم، «هیچ دلیلی برای انتخاب جنگ نداشته و بنابراین، قصدی برای جنگ یک‌جانبه وجود ندارد».

کیم جونگ اون

این در تضاد با رفتار روسیه در مورد جنگ اوکراین است. ابتدا مسکو ارتش خود را برای جنگ آماده کرد. سپس، قول داد در صورت عدم برآورده‌شدن خواسته‌هایش دست به «اقدامات فنی-نظامی» بزند. علاوه بر این، می‌توان استدلال کرد که پیونگ‌یانگ صرفاً به «کاغذ سفید دفاعی» سئول که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد و کره شمال را به عنوان دشمن طبقه‌بندی کرد، واکنش نشان داده است. در واقع، قوانین کره جنوبی همچنان کره شمالی را نه به عنوان یک کشوری مستقل و برابر، بلکه به عنوان یک «سازمان ضددولتی» می‌شناسد.

احترام به حاکمیت دشمن

در هر صورت، برخی از سیگنال‌های اخیر نسبتاً اطمینان‌بخش هستند. کیم اکنون به جای کلمه تحقیرآمیز سنتی «South Joseon»، جنوب را «جمهوری کره» نامیده و دولت آن را به رسمیت می‌شناسد. تأکید پیونگ‌یانگ بر اتحاد مجدد و هویت مشترک دو کشور نشان‌دهنده کاهش علاقه به براندازی یا تسخیر جمهوری کره جنوبی و تمایل به احترام به حاکمیت یکدیگر است.

پس از اعلام رویکرد جدیدش در روابط بین دو کره، کره شمالی یک ایستگاه رادیویی که به طور سنتی برای ارسال پیام‌های رمزگذاری‌شده به جاسوسان نفوذیش استفاده می‌شد را تعطیل کرد. همچنین وب‌سایت‌های تبلیغاتی که مردم کره جنوبی را هدف قرار می‌داد را نیز بست. تلویزیون کره شمالی اکنون نقشه‌هایی را پخش می‌کند نشان‌دهنده مرزهای فعلی این کشور است؛ در حالی که قبلاً کل شبه‌جزیره را به عنوان قلمرو کره شمالی نشان می‌داد.

وقتی دولتی به تسخیر و الحاق کشوری دیگر می‌اندیشد، معمولاً بر سرنوشت مشترک خود و نیاز به اتحاد مجدد با میهن از دست رفته تأکید می‌کند. کرملین تهاجم خود به اوکراین را با تأکید بر «وحدت تاریخی» روسیه و اوکراین توجیه کرد. چین همچنان مشروعیت سیاسی تایوان را انکار کرده و درباره «کشور واحد» موعظه می‌کند. اگرچه غیرممکن نیست، اما تدارک تهاجم توسط کره شمالی در حالی که بر وجود مجزای دشمن خود تأکید می‌کند، بسیار شگفت‌انگیز خواهد بود.

کیم جونگ اون

روابط میان دو کره و میان ایالات متحده و کره شمالی به طرز نگران‌کننده‌ای ضعیف است. به نظر می‌رسد کره شمالی مصمم بوده تا وضعیت موجود در دریای غرب را به چالش بکشد و احتمال تنش‌های بیشتر دور از انتظار نیست. به نظر می‌رسد که پیونگ‌یانگ امیدوار دارد تا خط شمالی را به نفع خود بازبینی کند. بی‌علاقگی دولت کنونی آمریکا به دیپلماسی و عدم ابتکار عمل کمکی نمی‌کند. با این حال، ممکن است خیلی زود باشد که از بابت جنگ‌افروزی کیم جونگ اون مطمئن شویم.

مقاله کارلین و هکر هشدار می‌دهد که کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی احتمالاً تصمیم گرفته علیه کره جنوبی و ایالات متحده وارد جنگ شود. اما با تمام دلائلی که گفته شد، رفتار اخیر کیم جونگ اون نشان می‌دهد او علاقه‌ای به جنگ با جنوب و ایالات متحده ندارد.