به گزارش اکوایران، کره شمالی مدت‌ها منبع بی‌ثباتی بوده، اما تحولی جدید در سال گذشته می‌تواند اوضاع را از این بدتر کند. اتحاد کره شمالی با روسیه در حال تعمیق است. در نشست ژوئن سال گذشته در پیونگ‌یانگ، کانگ سون نام، وزیر دفاع کره شمالی و سرگئی شویگو، همتای روسی او متعهد شدند که همکاری نظامی کشورهای خود را گسترش داده تا «قاطعانه در مقابل دشمن مشترک» خود، ایالات متحده بایستند. سپس، در نشست سپتامبر با ولادیمیر پوتین در روسیه، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی از «نبرد مقدس» کرملین علیه «گروه اشرار» (اشاره به کشورهای غربی) سخن گفت و پوتین را «نزدیک‌ترین دوست مردم کره» خواند.

اوریانا اسکایلر مِیسترو در مقاله‌ای برای فارن افرز به بررسی صف‌آرایی نوظهور روسیه، چین و کره شمالی پرداخته و با برجسته‌کردن تضاد منافع و انشعاب تاریخی عمیق میان آن‌ها، این اتحاد زودگذر ارزیابی کرده است. قسمت اول این مقاله با عنوان «پایه‌های لرزان یک «نبرد مقدس»؛ اتحاد چین، روسیه و کره شمالی کی فرو می‌پاشی؟» توسط اکوایران منتشر شده و اکنون قسمت دوم و پایانی آن تقدیم خوانندگان می‌گردد.

تهدید روابط پیونگ‌یانگ-مسکو برای جاه‌طلبی‌های پکن

از نگاه چین، روابط کره شمالی و روسیه از نفوذ پکن در شبه‌جزیره کره می‌کاهد. بدون نشانه‌ای از مشورت با چین، روسیه تصمیم گرفت تحریم‌های تجاری سازمان ملل علیه کره شمالی (که هم چین و هم روسیه آن را امضا کرده بودند) را نادیده گرفته و فناوری‌های نظامی پیشرفته که مدت‌هاست آرزوی رهبران پیونگ‌یانگ بوده را به کره شمالی بفروشد. اکنون که مسکو مایل به اعطای مزایایی است که پکن نمی‌خواهد آن‌ها را در اختیار پیونگ‌یانگ قرار دهد، کره شمالی در حال نزدیک‌شدن به روسیه بوده و چین اهرم مهمی را از دست داده است. مطمئناً چین همچنان بزرگترین شریک تجاری کره شمالی به شمار می‌رود. حتی زمانی که پیونگ‌یانگ تقریباً به طور کامل به پکن وابسته بود، کیم گاهی اوقات با خواسته‌های رهبران چین مخالفت می‌کرد. اما حمایت مسکو دست قوی‌تری به پیونگ‌یانگ برای انجام اقداماتی داده که ممکن است جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای و جهانی پکن را مختل سازد. برای مثال، چین نمی‌خواهد کره شمالی یا روسیه طرح اتحاد تایوان با سرزمین اصلی چین را به خطر بیندازند. اما بحرانی در شبه‌جزیره کره می‌تواند با سوق‌دادن ایالات متحده و متحدانش به سمت یکپارچگی دفاعی عمیق‌تر، برنامه‌های چین را ناکام بگذارد؛ همانطور که تهاجم ۱۹۵۰ کره شمالی به جنوب ایالات متحده را وادار کرد تا در مورد منافع امنیتی خود در منطقه تجدید نظر کرده و در سال ۱۹۵۴، پیمانی دفاعی با تایوان ببندد.

شاید بدترین پیامد همکاری نظامی کره شمالی با روسیه آسیب‌رساندن به محیط دیپلماتیک و امنیتی گسترده چین باشد. کره شمالی جسور و روسیه متجاوز هیچ کمکی به بهبود وجهه چین یا کمک به رقابت با ایالات متحده نمی‌کنند. هیچ چیزی مثل نگرانی‌های مشترک در مورد جنگ‌طلبی کره شمالی یا روسیه متحدان آمریکا را هم‌صدا نمی‌کند. به عنوان شریک هر دو کشور، انتظار می‌رود چین سرمایه از سیاسی خود برای حل چالش‌های نشئت‌گرفته از اقدامات مسکو و پیونگ‌یانگ هزینه کند. به عنوان مثال، در نشست دسامبر با رهبران اتحادیه اروپا، مقامات چینی می‌خواستند بر طرح‌های بلندمدت برای تعمیق روابط دوجانبه و احتیاط در برابر استراتژی «ریسک‌زدایی» اروپا که تهدیدی علیه جاه‌طلبی‌های تکنولوژیکی و منافع اقتصادی چین به شمار می‌رود، تمرکز کنند. اما در عوض، هیئت اروپایی با تشویق چین به اعمال نفوذ اقتصادی بر روسیه «جهت پایان‌دادن به تجاوز علیه اوکراین»، مذاکرات را آغاز کرد.

مدت‌هاست که چین اتحاد سه‌جانبه میان ژاپن، کره جنوبی و ایالات متحده را تهدیدی حیاتی برای امنیت خود تلقی کرده و حتی به دنبال تضمین‌هایی از سئول و توکیو برای عدم ورود آن‌ها به چنین پیمانی می‌گردد. پکن مرتباً تلاش کرده تا به این دو پایتخت اطمینان دهد که آماده ایفای نقش «ثبات‌ساز» در شمال شرق آسیا است؛ پیامی که پس از پرتاب ماهواره جاسوسی کره شمالی در ماه نوامبر، طی دیدار با مقامات ژاپنی و کره جنوبی تکرار شد. در همان جلسه، پارک جین، وزیر امور خارجه کره جنوبی از وانگ یی، وزیر امور خارجه چین خواست تا کره شمالی را برای توقف اقدامات تحریک‌آمیز و خلع سلاح هسته‌ای راضی کند. اما در صورتی که کره شمالی تحت‌الحمایه روسیه به درخواست‌های پکن توجهی نکند، تعهد چین به ایفای «نقش سازنده» ارزش زیادی ندارد. حتی اگر سایر کشورهای منطقه، چین را شریک اقدامات جنگ‌طلبانه کره شمالی نبینند، ژاپن، کره جنوبی و ایالات متحده ناگزیر به اتخاذ تصمیماتی دفاعی هستند که به مذاق پکن خوش نمی‌آید.

چین با درک خطر هم‌گروهی با کره شمالی و روسیه، سعی کرده علناً از این دو کشور فاصله بگیرد. در اواخر ژانویه، لیو پنگیو، سخنگوی سفارت چین در واشنگتن، از همکاری کره شمالی و روسیه در زمینه مسائل نظامی ابراز «بی‌اطلاعی» کرد. چین همچنین هرگونه نقش در همکاری اخیر دو کشور را رد کرده است. در راستای این ادعا، وقتی مسکو پیشنهاد داد که کره شمالی به رزمایش دریایی ماه سپتامبر چین و روسیه بپیوندد، پاسخی از سوی پکن شنیده نشد. رسانه‌های رسمی چین نیز ایده اتحاد سه‌جانبه میان چین، کره شمالی و روسیه را کم‌اهمیت جلوه داده‌اند. به گفته چین، رسانه‌های غربی برای توجیه همکاری نظامی نزدیک‌تر میان ژاپن، کره جنوبی و ایالات متحده و ایجاد ذهنیت جنگ سرد از طریق چهارچوب‌بندی سیاست‌های منطقه‌ای در قالب دو بلوک متضاد، چنین مشارکتی را عَلَم کرده‌اند. پکن همچنان در روابط اگرچه محدود خود با کره شمالی و روسیه منافع واقعی می‌بیند، اما آشکارا نگران است که اقدامات مسکو و پیونگ‌یانگ بیش از آنکه فایده داشته باشد، به چین آسیب برساند.

تفرقه بیانداز و حکومت کن

ایالات متحده و متحدانش می‌توانند به شکاف موجود در این بلوک خودکامه دامن زده، اما باید احتیاط به خرج دهند. ایجاد موانع رویکرد اشتباهی است. با درس‌گرفتن از تاریخ، واشنگتن باید تشخیص دهد که خود چین، کره شمالی و روسیه اتحادشان را تخریب خواهند کرد. برای مثال، در طول جنگ کره، با وجود وعده‌های مسکو، حمایت هوایی شوروی از نیروهای چینی صورت نگرفت و در دهه ۱۹۶۰، اتحاد جماهیر شوروی به تعهد خود مبنی بر انتقال دانش هسته‌ای به چین عمل نکرد. در مواقع بحران، بی‌میلی مستمر مسکو برای حمایت از پکن (چه رسد به گسترش کمک‌های امنیتی) یکی از عوامل اصلی شکاف چین و شوروی بود.

اخیراً، جنگ در اوکراین فرصتی عالی برای چین فراهم ساخته تا با امتناع از حمایت کامل از کمپین نظامی روسیه، شریک خود را ناامید سازد. اما دولت با تهدید چین به «عواقب» کمک به تلاش‌های جنگی روسیه و افزودن شرکت‌های چینی که از ارتش روسیه حمایت می‌کنند به فهرست سیاه تجاری، بایدن این فرصت را از دست داد. حتی بدون تهدیدهای غرب نیز بعید بود که پکن حمایت قابل توجهی از روسیه نشان بدهد. حالا پکن می‌تواند با مقصردانستن ایالات متحده در ناکامی چین از کمک به یکی از دوستانش، آسیب‌های وارده به روابطش با مسکو را توجیه کند. اگر واشنگتن این مسئله را به حال خود رها کرده یا تهدیدها را به کانال‌های خصوصی محدود می‌کرد، ممکن بود اختلاف چین و روسیه به شکاف بزرگ‌تری تبدیل شود.

بهترین راه پیش روی آمریکا برای مقابله با همسویی چین و روسیه استفاده از آن برای گرد هم آوردن متحدان و شرکای واشنگتن است. درک مشترک از یک تهدید، فضایی مساعد برای تعمیق اتحادها و ایجاد زمینه‌های جدید همکاری دفاعی ایجاد می‌کند. چنین طرز فکری قبلاً به ژاپن و کره جنوبی اجازه داده تا دشمنی‌های تاریخی خود را پشت سر گذاشته و بیش از هر زمان دیگری، با یکدیگر همکاری کنند. در بهار سال گذشته، این کشورها تصمیم گرفتند جایگاه طرف مقابل را به «شریک تجاری ترجیحی» بازگردانده و پس از هشت سال وقفه، مذاکرات اقتصادی در سطح بالا را از سر بگیرند. متحدان اروپایی ایالات متحده که قبلاً تمایلی به پس‌زدن پکن نشان نمی‌دادند نیز ممکن است نظر خود را تغییر دهند؛ زیرا چین و روسیه را تهدیدی متحد ارزیابی می‌کنند که شاید برای متقاعدکردن آن‌ها برای کمک به ایالات متحده جهت جلوگیری از تهاجم چین در آسیا کافی باشد. چین تمایلی به حمایت از اهداف نظامی و سیاسی روسیه در اروپا نداشته، زیرا پکن روابط اقتصادی خود با کشورهای اروپایی را باارزش ارزیابی کرده است. اگر این کشورها در اتخاذ موضع سخت‌گیرانه‌تری در قبال چین به ایالات متحده بپیوندند، ممکن است پکن به این نتیجه برسد که ارتباط با روسیه و تاکتیک‌های مخربش هزینه بسیار بالایی دارد.

در حال حاضر، هماهنگی میان کره شمالی و روسیه کار ایالات متحده و متحدانش برای مجبورکردن این دو کشور به کنارگذاشتن رویکرد تجدیدنظرطلبانه و تهاجمیشان و اتخاذ نقشی سازنده در جامعه بین‌المللی را دشوار ساخته است. اما اگر روابط آن‌ها بتواند به اندازه کافی منافع چین را تهدید کند، ممکن است پکن از مسکو و پیونگ‌یانگ فاصله بگیرد. حتی شاید تا آنجا پیش برود که تلاش کند کره شمالی و روسیه را از هم جدا کند. ایالات متحده و متحدانش دلیل اصلی انشعاب چین و شوروی در طول جنگ سرد نبوده و حالا نیز عامل شکاف بعدی چین و روسیه نخواهند بود؛ اما می‌توانند از پویایی‌های منطقه حداکثر بهره را برده و تعمیق شکاف را تسریع بخشند.