به گزارش اکوایران، در خاورمیانه، دو شهر خارق‌العاده در حال ساخت هستند. در مصر، ساکنان اولیه طی تقریباً یک دهه گذشته به پایتخت اداری جدیدی نقل مکان کرده‌اند. این شهر که هنوز نامی برایش انتخاب نشده، دارای ساختمان‌های عظیمی از جمله بزرگترین کلیسای قبطی منطقه، بزرگترین مسجد کشور و وزارتخانه‌های غول‌پیکری است که از معماری پیش از اسلام مصر الهام گرفته شده‌اند.

به نوشته جان-ورنر مولر برای وبگاه فارن پالیسی، در همین حال، عربستان سعودی بر روی یک شهر بسیار کمترمتعارف قمار کرده است. مشخص نیست که آیا کلانشهر آینده‌نگر در کویر، به نام «لاین» (خط)، هرگز ساخته خواهد شد یا خیر؛ اما موفق شده جایگاه محکمی در تخیلات جهانی به دست آورد. برای برخی، این یک جاه‌طلبی واقعاً بزرگ برای بازسازی یک ملت است. برای برخی دیگر، تلاشی از روی خودبزرگ‌بینی بوده که به دنبال منحرف‌کردن توجه‌ها از واقعیت استبدادی وحشیانه عربستان است.

این دو شهر استراتژی‌های کاملاً متفاوتی را در مورد چگونگی تلاش خودکامگی‌ها برای تقویت مشروعیت در قرن بیست و یکم نشان می‌دهند. عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر و یک مستبد/تکنوکرات همانند بسیاری از رژیم‌های اقتدارگرای بوروکراتیک قرن بیستم، مدرنیزاسیون را وعده می‌دهد. در مقابل، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی نه تنها نوعی فانتزی علمی‌تخیلی را ترویج می‌کند، بلکه با هدف تغییر وجهه رژیم سعودی در داخل و خارج از کشور، حساسیت‌های جهانی و حتی غیرفرهنگی را برطرف سازد.

خودکامه قاهره و تقلا برای مشروعیت

دولت السیسی بسیار سرکوبگرتر از رژیم مبارک که بعد از بهار عربی جایگزین آن شد، عمل کرده و فارغ از برقراری «نظم» در کشور، ادعای مشروعیت آن نوسازی و منافع مادی بوده است. در تلاشی آشکار برای جذب گردشگران ثروتمند، قاهره در حال ساخت تعدادی از شهرهای جدید، مانند العلمین جدید در ساحل مدیترانه است. توجیه رسمی برای پایتخت جدید که نام آن فاش نشده و هزینه آن در کشوری با بدهی ملی بسیار بالا، حدود ۵۹ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، کمک به قاهره است که یکی از آلوده‌ترین و شلوغ‌ترین شهرهای جهان به شمار می‌آید. اما به نظر می‌رسد که هدف سیاسی هم داشته باشد. مانند نایپیداو، پایتختی که توسط ارتش در میانمار ساخته شده، به دور از توده‌های ناآرام شهری قرار دارد.

پایتخت جدید مصر

این شهر جدید که ۳۰ مایل در شرق قاهره ساخته شده، از نظر زیبایی‌شناختی چندان متمایز نیست. این شهر با آسمان‌خراش‌ها، مراکز خرید و به اصطلاح مجتمع‌های عظیم (در واقع جوامع حصاردار) که همگی با فضاهای بزرگ از هم جدا شده‌اند، در بیابان بنا شده است. (علی‌رغم کمبود فضای سبز و مشکلات دسترسی به آب، بسیاری از این جوامع نام‌هایی مانند «پالم هیلز» و «بوتانیکا» دارند.) این شهر همچنین دارای یک منطقه تجاری مرکزی بوده که توسط مهندسان چینی ساخته شده است. در تلاش برای تقلید از دبی، مصر با ساختن چیزهایی تجملاتی مانند بلندترین پرچم جهان که شاید گردشگران را جذب کند یا نکند، تلاش‌های مذبوحانه‌ای پیش گرفته است.

از هراس‌افکنی به فریبکاری

رویکرد السیسی تکنوکراسی کلاسیک بوده که توسط ارتشی اجرا می‌شود که مصمم به تصاحب سهم هر چه بیشتر از اقتصاد است. بودجه ارتش در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. به گفته ناظران خارجی، شرکت‌های تحت کنترل ارتش مصر، از سیمان گرفته تا مواد غذایی، حسابرسی نشده و مالیات نمی‌دهند. سربازان منبع نیروی کار ارزان بوده و حضور افسران ارتش در بخش‌های مختلف زندگی اقتصادی به این معنی است که دولت می‌تواند نارضایتی را زودهنگام تشخیص دهد. کل این مدل که به عنوان ارتشی با دولتی که به آن متصل است، توصیف می‌شود، توسط ناظران در نیمه دوم قرن بیستم تشخیص داده شد.

پایتخت جدید مصر

با اینکه اقتدارگرایی بوروکراتیک هنوز به طور کامل از بین نرفته، اما دیگر یک روند اصلی به حساب نمی‌آید. دنیا در حال دورشدن از رژیم‌های آشکارا سرکوبگر، مانند رژیم السیسی مصر است که بی‌شرمانه مرتکب نقض حقوق بشر هستند؛ همان چیزی که سرگئی گوریف و دانیل ترایسمان، دانشمندان علوم اجتماعی آن را «دیکتاتوری‌های وحشت‌آفرین» می‌نامند. حالا به جای این، شاهد ظهور «دیکتاتوری‌های چرخشی» یا خودکامگی‌هایی هستیم که ماهرانه افکار عمومی را در داخل و خارج از کشور دستکاری می‌کنند تا ظاهری باز و مدرن از خود نشان دهند. مطمئناً، این رژیم‌ها همیشه سرکوب را به عنوان یکی از گزینه‌های بقای خود حفظ می‌کنند. همانطور که ولادیمیر پوتین نشان داده است، یک خودکامه که می‌خواهد از سوی غرب به عنوان رهبر دموکراتیک شناخته شود، می‌تواند از تظاهرکردن دست کشیده و تصمیم بگیرد هر رسانه مخالف را تعطیل کند و منتقدان را به زندان بیاندازد. با این حال، گوریف و ترایسمان با ادله نشان داده‌اند که در مجموع، خودکامگان امروزی از خشونت کمتری استفاده می‌کنند که تغییر از وحشت‌آفرینی به روابط عمومی بوده است.

به نظر می‌رسد، محمد بن سلمان، حامی اصلی پروژه «لاین» شدیدا نیازمند روابط عمومی بهتر است. در سطح بین‌المللی، نام او همچنان با جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار و مخالفی که در سال ۲۰۱۸ در کنسولگری عربستان در استانبول کشته و تکه‌تکه شد، مرتبط است. بن سلمان برای تغییر وجهه عربستان سعودی فراتر از وعده‌های متعارف نوسازی از بالا به پایین عمل کرده است. برنامه اصلاحات اقتصادی او، موسوم به «چشم‌انداز ۲۰۳۰»، شامل پروژه‌هایی از گردشگری لوکس تا سرمایه‌گذاری در انرژی سبز و ورزش می‌شود. این تغییرات نیاز به کسب مهارت‌های جدید توسط شهروندان سعودی و جذب جوانان بیشتر به نیروی کار است. هدف فقط برندسازی ملی نیست بلکه ملت‌سازی نیز هست؛ البته با این فرض که پروژه‌های کلان باعث ایجاد غرور ملی شوند.

پایتخت جدید مصر

جاه‌طلبی خطی

شگفت‌انگیزترین این پروژه‌ها، «لاین» است؛ شهری خطی با آسمان‌خراش‌های موازی به ارتفاع ۵۰۰ متر و عرض ۲۰۰ متر که انتظار می‌رود ۱۶۶ کیلومتر طول داشته باشد. این پروژه بخشی از یک برنامه ۵۰۰ میلیارد دلاری برای توسعه‌ی «نئوم»، منطقه جدیدی در شمال غربی عربستان است. بر خلاف شهرهای متعارف و پراکنده، «لاین» به عنوان پروژه‌ای سازگار با محیط‌زیست معرفی می‌شود. به ادعای طراحان، راهروی بلند آن با آینه‌هایی که رو به صحرا هستند، تأثیر کمی بر محیط اطراف خواهد داشت. در این شهر هیچ خودرو و در واقع، هیچ‌گونه آلاینده کربنی وجود نخواهد داشت، بلکه قطار پرسرعتی زیرزمینی در تمام طول شهر حرکت خواهد کرد.

بر اساس نمایشگاهی که عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ در صومعه سن گرگوریو در ونیز برگزار کرد، «لاین» یک «حوزه عمومی فراگیر» ارائه می‌دهد که ظاهراً بخشی از چیزی است که بن سلمان آن را «بهبود شرایط زندگی انسان» می‌نامد. نمایشگاه فناوری پیشرفته با عنوان «شهرسازی با جاذبه‌ی صفر»، طرح‌های معماران مشهور را برای این کلان‌شهر به نمایش گذاشت؛ از دیوید آجایه تا کوپ هیملب(ل)او، شرکت اتریشی که ساختمان بانک مرکزی اروپا در فرانکفورت را طراحی کرده است.

پروژه لاین شهر نئوم

ایده شهر خطی جدید نیست. آرتورو سوریا ای ماتا، مهندس اسپانیایی بزرگراه در دهه ۱۸۸۰ پیشگام این مفهوم بود. او شهری را در امتداد یک خط تراموا ترسیم کرد که با کوتاه‌کردن زمان رفت‌وآمد، سلامتی و رفاه را به حداکثر می‌رساند. در اوایل قرن بیستم، ادگار چمبلس، طراح آینده‌نگر شهری آمریکا با یک طرح خطی به دنبال پوشش کل ایالات متحده بود. پیشنهادهای شهر خطی در اتحاد جماهیر شوروی نیز برجسته بود و حتی در اواسط دهه‌ی ۱۹۶۰، پیتر آیزنمن و مایکل گریوز، معماران برجسته آمریکایی طرحی برای یک شهر خطی ارائه دادند که بوستون و واشنگتن را به هم متصل می‌ساخت.

هیچ‌کدام از این پروژه‌ها واقعاً به ثمر نرسیدند. مطمئناً، وعده‌ها جذاب بودند؛ حمل‌ونقل کارآمد و امکان گسترش آسان یک شهر بدون گسترش بی‌رویه. اما دقیقاً برای جلوگیری از گسترش بی‌رویه، شهرهای خطی بر سطی بالا از کنترل تأکید دارند. افرادی که می‌خواهند در این شهرها زندگی کنند، باید در صف بایستند و در همان خط باقی بمانند.

پروژه لاین شهر نئوم

ضدسرمایه‌داری و ضدمصرف‌گرایی در خدمت دیکتاتورها

پروژه لاین نه تنها نویدبخش تحقق نهایی یک شهر خطی است، بلکه ایده‌هایی که توسط گروه‌های معماری تجربی آرکیگرام (Archigram) و سوپراستودیو (Superstudio) در دهه ۱۹۶۰ توسعه یافته بود را نیز به کار می‌گیرد. هر دو گروه به خاطر طرح‌های آوانگارد خود شناخته می‌شدند، مانند «شهر راه رونده» آرکیگرام، سازه‌ای روی پاهای فلزی غول‌آسا که می‌توانست آزادانه در سراسر زمین حرکت کند و «بنای یادبود پیوسته» سوپراستودیو، یک سازه خطی در بیابان و سایر مناظر که به طرز عجیبی تداعی‌کننده لاین است.

با این حال، آرکیگرام و سوپراستودیو نقشه‌هایی برای جذب سرمایه‌گذاران یا خودکامگان علاقه‌مند به آنچه مایک دیویس، نظریه‌پرداز شهری در مورد دوبی با عنوان «شهرسازی تصور‌شده» نامید، ترسیم نکردند. در عوض، اهداف آن‌ها کاملاً براندازانه بود. این گروه‌ها منتقد سرمایه‌داری مصرفی بودند؛ برای مثال، «بنای یادبود پیوسته» کلانشهری‌شدن کامل کره زمین را که منجر به نابودی طبیعت می‌شد، زیر سؤال می‌برد. آدولفو ناتالینی، یکی از بنیانگذاران سوپراستودیو در سال ۱۹۷۱ گفت: «اگر طراحی صرفاً انگیزه‌ای برای مصرف است، پس ما باید طراحی را رد کنیم؛ اگر معماری صرفاً تثبیت‌کننده مدل‌های مالکیت و جامعه بورژوایی است، پس باید معماری را رد کنیم». سوپراستودیو خود را در قالب ضدمصرف‌گرایی و ضد سرمایه‌داری، به عنوان ضدطراحی و ضدمعماری معرفی کرد.

با این وجود، بین جنبش‌های ضدفرهنگی دهه ۱۹۶۰ و پروژه لاین تداوم‌های شگفت‌انگیزی وجود دارد. پیتر کوک، یکی از معماران دخیل پروژه نئوم یکی از بنیانگذاران بریتانیایی آرکیگرام است. کتاب‌های نفیس در مورد پروژه لاین که در نمایشگاه ونیز در دسترس هستند، ادعا می‌کنند که الهام‌بخش این شهر چیزی جز پانک نبوده است؛ از طریق صداها و حرکات خشن ضدحاکمیتی، پانک خصیصه اختلال‌آفرینی موسیقی را نشان می‌دهد. با حذف چیزی به بنیادینی خیابان، سازندگان لاین فکر می‌کنند که درک سنتی از شهر را به شکلی حداکثری بر هم می‌زنند. این کتاب‌ها نشان می‌داد که ساکنان لاین عمدتاً افراد خلاق خارجی خواهند بود. یک کتاب ادعا می‌کند که لاین به دنبال جذب «متفکران آزاد» به «فضای باز و بی‌خیال شهری» خود است.

پروژه لاین شهر نئوم

شهرهای خیالی، ابزار بقا

هنوز مشخص نیست چقدر کار واقعی روی پروژه لاین انجام شده، چه برسد به اینکه آیا این پروژه طبق برنامه اجرا می‌شود یا به همان چیزی می‌انجامد که گراهام وود آن را «محموله‌پرستی شهری» خوانده است. به نظر می‌رسد بن سلمان درست مثل یک سرمایه‌گذار خطرپذیر، روی ایده‌های تماشایی مختلفی قمار می‌کند. شاید برخی از آن‌ها عملی شوند و برخی دیگر نه. در ماه آوریل، گزارش‌هایی حاکی از آن بود که این سازه عظیم دیگر آنقدر هم عظیم نخواهد بود یا حداقل به این زودی‌ها اینطور نخواهد بود. به جای سکونت ۱.۵ میلیون نفر تا سال ۲۰۳۰، اکنون هدف از این پروژه به ۳۰۰ هزار نفر کاهش یافته و طول خط نیز به ۱.۵ مایل رسیده است.

این پروژه منتقدان خود را داشته و همچنان سؤالاتی جدی در مورد امکان‌سنجی آن وجود دارد. تا به حال، هیچ قطاری وجود ندارد که بتواند به همان سرعتی که در مطالب تبلیغاتی لاین به آن اشاره شده، حرکت کند. مشخص نیست معماران شهر چگونه ایمنی در برابر آتش را تضمین خواهند کرد و آمبولانس‌ها بدون خیابان چگونه رفت و آمد خواهند کرد. علاوه بر این، مطالعات نشان می‌دهد که یک شهر دایره‌ای برای محیط زیست بهتر خواهد بود. به نظر می‌رسد برای پرندگانی که ممکن است به دیوارهای آینه‌ای غول‌پیکر برخورد کنند، حیواناتی که دیگر نمی‌توانند از بیابان عبور کنند یا مردمی که در حال حاضر در آنجا زندگی می‌کنند، فکر کمی شده است. ممکن است ۲۰ هزار نفر از اعضای قبیله حویطات، ساکنان فعلی این منطقه آواره شوند. گروه‌های حقوق بشری گفته‌اند که رژیم سعودی منتقدان پروژه را شدیدا کرده و یک کنشگر از این قبیله را به ضرب گلوله کشته شده است.

پروژه لاین شهر نئوم

با این حال، رژیمی که توسط یک خانواده سلطنتی بنیادگرا اداره می‌شود، در حال تصاحب ایده‌های آوانگارد برای بازسازی وجهه خود است؛ نه تنها به عنوان «مدرن»، بلکه به عنوان شیک و آزاد. از همین رو، طرح بن سلمان با آزمایش‌های هنری اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دوران آن، قبل از اینکه جوزف استالین رویکرد متعارفی را در هنر و معماری انتخاب کند، قابل مقایسه است. البته صنعت هنر و موسیقی هرگز در مصادره به مطلوب محصولات فرهنگی که به منظور براندازی آن‌ها طراحی شده‌اند، مشکلی نداشته‌اند. اما همانطور که سرمایه‌داری در مورد سود مایل به هیچ سازی نیست، خودکامگان نیز از کنترل و قدرت خود کوتاه نمی‌ایند. در کتاب‌های نمایشگاه وینز، نه تنها هیپسترها، بلکه کارکنان یونیفرم‌پوش هم به نمایش درآمدند که لباس‌هایشان به نظر می‌رسید الهام‌گرفته از ایادی امپراتوری در جنگ ستارگان باشد.

کریستوفر هاوتورن، همانطور که منتقد معماری به تازگی گفته، «معماری آرمان‌شهری، برخلاف انواع دیگر، دو بار اتفاق می‌افتد؛ اولین‌بار به عنوان نقد، دوم به عنوان کنترل». از این گذشته، قرار است لاین به عنوان اولین «شهر هوشمند» جهان «توسط هوش مصنوعی اداره شود». هیچ‌کس توضیح نداده که این به چه معناست، هرچند به نظر می‌رسد نظارت کامل اجتناب‌ناپذیر است.

اشتباه است که هر اتفاقی در عربستان سعودی می‌افتد را به پای پروپگاندا بگذاریم یا فرض کنیم که همه پروپاگانداها لزوماً مؤثر هستند؛ حتی مقالاتی که بن سلمان را با «فرهنگ سایبرپانکی» یا «عربستان باحال» مرتبط می‌سازند نیز به خاشقجی اشاره کرده‌اند. درس واقعی این است که خودکامگی‌های جدید به روایت و چرخش نیاز دارند. هر چه پروژه تخیلی‌تر باشد، پتانسیل داستان‌های وسوسه‌کننده‌تر بیشتر می‌شود.