نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود استدلال می‌کند که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا باید به دلیل سالخوردگی از رقابت‌های انتخاباتی برای انتخاب شدن مجدد کناره گیری کند. از منظر این نشریه، حتی درصورت برنده شدن دونالد ترامپ، اینکار به نفع آمریکا خواهد بود. 

به گفته اکونومیست، مناظره با دونالد ترامپ برای جوبایدن فاجعه بود، ولی تلاش برای لاپوشانی آن، از آن هم بدتر بود. تماشای پیرمردی گیج که در تلاش است کلمات را بخاطر بیاورد ناخوشایند است. عدم توانایی او در استدلال کردن درمقابل رقیبی ضعیف بسیار ناامیدکننده بود، ولی عملکرد کمپین او برای انکار آنچه میلیون‌ها آمریکایی با چشمان خود دیدند از آن هم سمی‌تر بود چراکه عدم صداقت می‌تواند موجب تحقیر شود.

اثرات این حرکت می‌تواند کاخ سفید را در اختیار دونالد ترامپ قرار دهد. نظرسنجی‌های جدید نشان می‌دهند که رای دهندگان آمریکایی در ایالت‌هایی که آقای بایدن باید در آنها پیروز شود به مخالفان او تبدیل شده‌اند. رهبری او می‌تواند حتی در ایالت‌هایی چون ویرجینیا، مینه سوتا و نیومکزیکو که زمانی برای دموکرات‌ها امن بودند در خطر باشد.

از منظر اکونومیست، آقای بایدن شایستگی این را دارد که به جای افول‌اش، برای دستاوردها و نجابت‌اش بیاد آورده شود. بنابراین اعضای ارشد حزب دموکرات باید از او درخواست کنند کناره گیری کند. بااینحال، اظهارات عمومی او در مقابل موجی از نگرانی‌های خصوصی بزرگ نیست. آنها باید فورا با این واقعیت روبرو شوند که اگر حالا سخن نگویند آقای ترامپ در انتخابات پیروز خواهد شد. آنها باید برای ایجاد تجدید حیات سیاسی که آمریکا به آن نیاز دارد خواهان تغییر باشد. هنوز خیلی دیر نشده است.

استدلال دموکرات‌ها این است که آقای ترامپ برای ریاست جمهوری مناسب نیست. ولی مناظره انتخاباتی و پیامدهای آن اثبات کرد که آقای بایدن هم مناسب نیست. دلیل اول افت ذهنی اوست. آقای بایدن هنوز در برنامه‌های کوتاه پویایی خود را دارد، ولی نمی‌توان یک قدرت بزرگ را با دستگاه نمایش متن اداره کرد، و نمی‌توان یک بحران جهانی را منتظر گذاشت به این علت که رئیس جمهور بدخواب شده است. آیا می‌توان به کسی که نمی‌تواند یک جمله را تمام کند برای کدهای هسته‌ای اعتماد کرد؟

به اعتقاد اکونومیست اما آقای بایدن برای افول توانایی‌هایش بی‌تقصیر است، اما نه برای رد صلاحیت‌اش برای دور دوم ریاست جمهوری؛ که اصرار او، و تشویق اعضای خانواده اش، کارکنان ارشد و نخبگان حزب دموکرات برای این است که او هنوز توانایی انجام سخت‌ترین کار جهان را دارد. استدلال آقای بایدن مبنی بر اینکه این انتخابات، انتخاب میان درست و غلط است با این واقعیت که موجودیت کمپین او حالا بر یک دروغ قرار گرفته است از بین می‌رود.

دموکرات‌ها حزب جمهوری‌خواه را برای رفتار بزدلانه در مقابل آقای ترامپ مسخره می‌کنند. آنها حق دارند، چراکه بسیاری از جمهوری خواهان دروغ های او را تکرار می‌کنند و جسارت اخلاقی برای صحبت در برابر سوء استفاده‌های او را ندارند. سناتورها و اعضای کنگره‌ای که قانع شده‌اند بیشتر از او می‌مانند، یا منتظرند کس دیگری بهای بیرون کردن او را بپردازد، جاه طلبی‌های خود را بر منافع کشورشان مقدم کرده‌اند.

اما حزب دموکرات باید در آینه نگاه کند، و این با خود آقای بایدن شروع می‌شود. او می‌گوید علت اینکه در مناظره شکست خورد این است که خستگی سفر هنوز با او بوده است. طرفداران او هم استدلال می‌کنند که آن 90 دقیقه وحشتناک نباید عملکرد او در طول سه سال و نیم گذشته را زیرسوال ببرد؛ ولی در واقع مهم این است که چهارسال آینده را تحت تاثیر قرار دهد. دموکرات‌های ارشد که این صحبت‌های ناامیدکننده را تکرار می‌کنند یا در سکوت منتظر هستند تا کس دیگری صحبت کند فکر می‌کنند وفادار هستند؛ اما این وفاداری به کشور است یا شغل‌شان؟

دموکرات‌ها ممکن است بگویند تاکتیک آنها تنها سیاست است. اما ابزار زشت آن‌ها با هدف افتخار آمیز نجات دموکراسی آمریکا از دونالد ترامپ توجیه می‌شود. این دفاع برای آمریکا کاری نمی‌کند. این تاکتیک پوشاندن عیوب خود با شیطان سازی حریف مدت‌هاست سیاست آمریکا را مخدوش کرده است، ولی استفاده از تهدید دونالد ترامپ به عنوان یک دیکتاتور برای پوشاندن ناتوانی آشکار بایدن نوعی اخاذی است. رئیس جمهور آمریکا به عنوان رئیس دولت مظهر فضایل دموکراسی است. هراندازه بیشتر به عنوان پیرمردی سرسخت دیده شود که کارهای اصلی را به ملازمانش واگذار می‌کند، ایمان آمریکایی ها به سیستم دولتی شان بیشتر تضعیف خواهد شد. آقای بایدن در خارج از کشور نیز ناتوانی را به نمایش خواهد گذاشت، که خوشایند روسیه، چین است و متحدانش را ناامید می‌کند.

بایدن باید کنار بکشد

از منظر نشریه اکونومیست، گزینه دیگری هم وجود دارد: آقای بایدن از کمپین انتخاباتی کنار رود. اینکار می‌تواند بدنه سیاسی را زنده کند. مزیت دموکراسی این است که رای دهندگان می‌توانند حاکمان‌شان را انتخاب کنند، ولی بایدن و ترامپ انتخاب میان ناتوان و وحشتناک را برای آنها گذاشته‌اند.

به‌نظر می‌رسد سیاست ریاست جمهوری در آمریکا در دوری باطل گیر افتاده است. غیر از باراک اوباما، همه روسای جمهور از زمان بیل کلینتون در سال 1992 متولد دهه 1940 بوده‌اند. آقای بایدن (1942) اولین بار در 37 سالگی وارد انتخابات شد. در آن زمان آقای ترامپ هم به فکر کاندیداتوری بود. نسل آن‌ها در طول جنگ ویتنام به بلوغ رسید؛ که توشه‌ای از اعتراضات دانشگاهی، دوران «طمع خوب است» در وال استریت و دعواهای قدیمی بر سر نژاد و فمینیسم را به همراه دارد. اما این مبارزات امروز بسیار متفاوت است.

رکود، برای سیستم حزبی یک شکست است. احزاب مانند وسایل نقلیه‌ای هستند که باید جناح‌ها و منافع را برای رقابت برای قدرت به هم متصل کنند؛ اما به سرقت رفته‌اند. اول کلینتون‌ها و بوش‌ها چرخ های آن را در اختیار گرفتند. و زمانی که رای دهندگان از آنها خسته بودند، آقای اوباما و سپس ترامپ شورش‌های مردمی به راه انداختند. امروز در حزب دموکرات صندلی راننده توسط آقای بایدن تسخیر شده است. و تنها در صورتی که دموکرات‌ها کنترل را دوباره بدست گیرند و او را تشویق به کناره گیری کنند تجدید حیات ممکن خواهد بود.

نشریه اکونومیست اولین بار در سال 2022 استدلال کرد که اقای بایدن نباید به دنبال انتخاب مجدد باشد چراکه بسیار سالخورده است. یک کاندیدای جدید تنها 10 هفته پس از گردهمایی رسمی حزب فرصت خواهد داشت تا به میدان برود. چنین نامزدی ممکن است ببازد، ولی در این حالت ازخود گذشتگی آقای بایدن به تجدیدحیات سیاسی آمریکا کمک خواهد کرد.

با این حال، اکونومیست معتقد است که حزب دموکرات شانس خوبی برای پیروزی خواهد داشت؛ حتی کاندیدا کامالا هریس، معاون نامحبوب او باشد. آنها، آقای ترامپ را استدلال‌هایش علیه بایدن محروم می‌کنند. تجدید حیات آمریکا باید آغاز شود. هیچ راهی بهتر از انتخاب یک نامزد جدید برای شکست آقای ترامپ وجود ندارد.