به گزارش اکوایران، دولت بایدن در سال 2021 با یک مأموریت روشن در مورد ایران وارد کار شد: کمپین جو بایدن در مخالفت با اقدام دولت ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای سال 2015 که در دوران باراک اوباما منعقد شد، رقابت را آغاز کرد و وعده داد که این توافق را احیا کند.

خلف وعده بایدن و داستان‌های تخیلی ترامپ

در حالی که بایدن به دیگر وعده‌های مبارزات انتخاباتی خود برای معکوس کردن سیاست‌های مضر ترامپ عمل کرد -از جمله لغو ممنوعیت ورود مسلمانان و پیوستن مجدد به توافقنامه آب‌وهوای پاریس- اما وعده بایدن در مورد ایران بی‌نتیجه ماند. با شکست در بازگشت سریع و قاطعانه به توافق، فضای سیاسی برای احیای برجام از بین رفت، در حالی که برنامه هسته‌ای ایران پیشرفت می‌کرد، فضای داخلی تنگ‌تر می‌شد و تنش‌های منطقه‌ای شتاب می‌گرفت.

به نوشته ریسپانسیبل استیت‌کرافت، ناکامی در ایجاد گسست از سیاست ترامپ در قبال ایران و در عوض اقدام به عنوان کارگزار آن، به ترامپ اجازه داده تا به بایدن و اکنون به کامالا هریس، برای نشان دادن نرمش در برابر ایران حمله کند. بر اساس روایت دروغین ترامپ از وقایع، خروج او از توافق هسته‌ای و بازگرداندن فوری تحریم‌ها باعث شد ایران «ورشکسته» شود و از بودجه‌هایی که می‌توانست برای اقدامات منطقه‌ای استفاده کند، محروم شود. او می‌گوید که بایدن تحریم‌ها را کاهش داده و به گروه‌هایی مانند حماس اجازه داده تا حملات 7 اکتبر را برنامه‌ریزی و سپس اجرا کنند و خطر یک جنگ گسترده‌تر را ایجاد کنند. این ممکن است یک داستان متقاعد کننده باشد، اما کاملاً تخیلی است.

ایران پاشنه آشیل هریس می‌شود؟

هریس نباید سعی کند در تخاصم با ایران با ترامپ رقابت کند. متأسفانه، نشانه‌های نگران کننده‌ای وجود دارد که برنامه ممکن است این باشد. اخیراً، یکی از حساب‌های رسانه‌های اجتماعی کمپین هریس از ترامپ به خاطر پیشنهاد لغو تحریم‌ها علیه ایران انتقاد کرد، حتی در حالی که هریس - همراه با بایدن، والز و اکثریت دموکرات‌ها - به درستی با تصمیم او برای خروج از توافق هسته‌ای و اعمال تحریم‌های فشار حداکثری علیه ایران در سال 2018 مخالفت کردند.

کاملا هریس

علاوه بر این، در حالی که اعلامیه سیاستی کمیته ملی حزب دموکرات در سال 2020 اعلام کرد: «دموکرات‌ها به مسابقه دولت ترامپ به سمت جنگ با ایران پایان خواهند داد و دیپلماسی هسته‌ای، کاهش تنش و گفتگوی منطقه‌ای را در اولویت قرار خواهند داد، از جمله بازگشت به توافق هسته‌ای»، اعلامیه سیاستی سال  2024 لحن بسیار نظامی‌تری دارد. این بیانیه بر اقدام نظامی علیه «اهداف مرتبط با ایران» در دوران بایدن تأکید می‌کند و هشدار می‌دهد که ترامپ «در برابر تهاجمات ایران بی‌تفاوتی و ضعف» نشان داده است.

تغییر رویکرد از ارائه تصویری دقیق از سیاست‌های ترامپ در مورد ایران، به حمله به او به این دلیل که به اندازه کافی جنگ‌طلب نیست، باعث بیگانگی بیشتر جناح ضدجنگ حزب دموکرات و مستقل‌هایی می‌شود که می‌خواهند به یک نامزد حامی صلح رای بدهند. در عوض، هریس باید به دنبال روشنگری درمورد رویکرد وحشتناک ترامپ در قبال ایران باشد که بذر درگیری را کاشت که دولت بایدن و هریس هنوز با آن دست به گریبان است. حقایق غیرقابل انکار زیادی وجود دارد که او می‌تواند از آن‌ها برای اشاره به شکست ترامپ در قبال ایران استفاده کند.

حقایق غیرقابل انکار شکست سیاست ترامپ

مهمتر از همه، ترامپ به محدودیت‌های اعمالی بر برنامه هسته‌ای ایران پایان داد، محدودیت‌های که می‌توانستند امروز و تا سال‌های آینده همچنان پابرجا بمانند. ایران به جای یک ذخیره کوچک از اورانیوم غنی‌شده در پایین‌ترین سطح، به ذخایر رو به رشدی از اورانیوم غنی‌شده درست زیر درجه تسلیحاتی رسیده است که می‌تواند با غنی‌سازی بیشتر، برای چندین سلاح هسته‌ای کافی باشد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به جای بازرسی‌های سرزده، شاهد کاهش دسترسی نظارتی خود بوده است.

ترامپ ایران

علاوه بر این، حاکمان ایران هرگز ورشکسته نشدند، اما بسیاری از مردم عادی ایران شدند. در حالی که میلیون‌ها خانواده از طبقه متوسط ​​خارج شدند و به فقر افتادند و مجبور شدند در بحبوحه تورم شدید، مواد اصلی حیاتی از جمله گوشت را کنار بگذارند، مقامات ایران هرگز این فشار را احساس نکردند. بر اساس آمار بانک جهانی، ایران در آخرین سال ریاست جمهوری ترامپ و حتی تحت تحریم‌های ظاهراً کوبنده، رشد اقتصادی 3.3 درصدی داشت.

علاوه بر این، زمانی که ایران راه‌حل‌هایی برای تحریم‌ها پیدا کرد و حتی تحت تهدید مستقیم مقامات ترامپ شروع به یافتن خریدار برای صادرات خود کرد، نفت ایران بازگشت خود به بازار را آغاز کرد.

و از قضا، برخلاف روایت ترامپ، حماس و دولت ایران حتی توانستند در زمان دولت او با هم آشتی کنند. در سال‌های پیش از آن، ایران به دلیل حمایت حماس از شورشیان علیه دولت اسد در جنگ داخلی سوریه، کمک‌های مالی خود به این گروه را تا حد زیادی متوقف کرده بود. دقیقا برعکس روایت ترامپ، ایران در بحبوحه تحریم های فشار حداکثری، تمرکز بر محور مقاومت خود را دو چندان کرد.

ایران همچنین در دوران ترامپ، توسعه توانایی‌های موشکی خود را شدیداً تسریع کرد و کارایی رو به رشد آن‌ها را نشان داد.

متحدان منطقه‌ای ایران در دوران تعامل اوباما، حملات به نیروهای آمریکایی را متوقف کرده بودند - اما همه چیز در دوران ترامپ تغییر کرد. همانطور که وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد، از سال 2012 تا 2018 در جریان مذاکراتی که منجر به توافق هسته‌ای ایران شد و در حین اجرای این توافق، هیچ حمله قابل توجهی از سوی ایران یا متحدان آن به نیروهای آمریکایی صورت نگرفت. با این حال، حملات پس از لغو توافق هسته‌ای توسط ترامپ از سر گرفته شد، از جمله افزایش 400 درصدی آن‌ها بین سال‌های 2019 تا 2020، زمانی که ترامپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی قرار داد و قاسم سلیمانی را ترور کرد.

از طریق سیاست فشار حداکثری، ترامپ بارها و بارها میراث شکست به ارمغان آورد که باید به آن اشاره شود. اما با توجه به شکست دولت بایدن در ترسیم مسیر جدید و بازگرداندن توافق هسته‌ای 2015، هریس نمی‌تواند به میراث موفقیت خود تکیه کند. بنابراین دولت جدید چه باید بکند؟

راه‌های پیش رو

اول، تلاش‌های بیشتر برای پایان دادن به جنگ در غزه و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر با فوریت مورد نیاز است. آتش بس به خودی خود عادلانه و ضروری است، اما با در نظر گرفتن اینکه ایالات متحده و ایران در طول سال گذشته تا چه حد به یک جنگ گسترده‌تر نزدیک شده‌اند، ضرورت بیشتری نیز دارد. و تا زمانی که جنگ غزه ادامه دارد، بعید است که فضای سیاسی برای مذاکره در مورد بسیاری از موضوعات جدی که نیاز به مذاکره دارند، در واشنگتن یا تهران فراهم شود.

دوم، یک نامزد جدی ریاست‌جمهوری باید تکرار کند که چالش‌ها با ایران باید از طریق مذاکرات جدی حل شود، نه تحریم‌های بی‌پایان و شمشیر چرخانی‌هایی که ما را به آستانه فاجعه رسانده است. هریس باید موفقیت رویکرد دیپلماتیک اوباما را تصدیق کند و آن را با شکست خرابکاری دیپلماتیک بی ملاحضه ترامپ مقایسه کند.

با توجه به انتخاب غیرمنتظره مسعود پزشکیان در ایران و بازگشت بسیاری از چهره‌های کلیدی درگیر در دستیابی به توافق هسته‌ای 2015، از بیابان سیاست به مناصب قدرت، فرصت واقعی برای تعامل تازه وجود دارد. اما تا زمانی که دموکرات‌ها رویکرد خود به ایران را به عنوان «نسخه سبک ترامپ» تعریف کنند و مسابقه بگذارند که چه کسی می‌تواند جنگ طلب‌تر باشد تا اینکه چه کسی واقعاً می‌تواند مؤثرتر باشد، در یک نبرد برای باخت خواهند جنگید.

اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی‌ها نمی‌خواهند وارد جنگ با ایران شوند و می‌خواهند رئیس‌جمهورشان در استفاده از اهرم‌ها برای مقابله با تهدیدات امنیتی هوشمندانه عمل کند. با وجود تمام ناکامی‌های ترامپ، غرایز سیاسی او نشان می‌دهد که او این را درک می‌کند و از این رو - علی‌رغم سوابق کاری‌اش- مکرراً در مورد اینکه جنگ نمی‌خواهد و توافق را تضمین می‌کند صحبت می‌کند.

هریس به‌جای اینکه با رفتن به موضع دفاعی، سعی کند قوی جلوه و تنها بر «مرگ‌باری» گزینه‌های نظامی تمرکز کند، باید بیان کند که دولت او چگونه با ترامپ و بایدن متفاوت است و به جای تشدید بیشتر چالش‌ها، در حل واقعی آن‌ها از پیشینیان خود مؤثرتر است.