به گزارش اکوایران، ریچارد هاس، مدیر سابق شورای روابط خارجی آمریکا و مدیر سابق برنامه‌ریزی سیاست وزارت خارجه ایالات متحده و فرستاده ویژه رئیس جمهور جورج دبلیو بوش به ایرلند شمالی بوده است. او در این جا با لسلی وینجاموری، مدیر برنامه ایالات متحده و قاره آمریکای اندیشکده چتم هاوس، در مورد تأثیر نامزدی کامالا هریس بر رقابت‌های ریاست جمهوری و چشم انداز دولت دوم ترامپ صحبت می‌کند.

کامالا هریس و معاونش تیم والز، چگونه شخصیت رقابت‌های ریاست جمهوری آمریکا را تغییر داده‌اند؟

تحول تعیین کننده این چرخه سیاسی تصمیم جو بایدن برای عدم رقابت بود. حکمت غالب - چیزی که من با آن موافقم - این است که اگر او در رقابت باقی می‌ماند، احتمالاً به شکلی به دونالد ترامپ می‌باخت که به کنترل جمهوری‌خواهان بر کل دولت فدرال منجر می‌شد: کاخ سفید، هر دو مجلس کنگره و دیوان عالی. اکنون با گزینه هریس-والز، آمریکایی‌ها یک رقابت واقعی دارند. دموکرات‌ها و تعداد زیادی از مستقل‌ها، برای رای دادن انگیزه پیدا کرده‌اند. مخاطرات همچنان یکسان است، اما نتیجه به طور غیرقابل مقایسه‌ای قابل تغییر دادن شده است.

انتقاداتی از فقدان تجربه هریس در سیاست خارجی وجود دارد. آیا این درست است؟ و آیا انحراف گاه به گاه او به عنوان معاون رئیس جمهور از موضع بایدن - به عنوان مثال موضع سخت گیرانه‌تر در مورد رفتار اسرائیل در جنگ غزه - مهم است؟

انتقاد از اینکه معاون رئیس جمهور فاقد تجربه سیاست خارجی است، کاملاً اشتباه است. تصور جایگاه بهتری از معاونت ریاست جمهوری، برای کسب تجربه سیاست خارجی دشوار است. جلسات با رهبران خارجی، سفرهای خارج از کشور، جلسات شورای امنیت ملی، زمان صرف شده با کارکنان کاخ سفید و رئیس جمهور وجود دارد. برخی از روسای جمهور کارآمد در سیاست خارجی، از جمله ریچارد نیکسون، جورج اچ دبلیو بوش و جو بایدن، از مزیت سابقه معاونت رئیس جمهور برخوردار بودند.

شما از خاورمیانه نام بردید، منطقه‌ای که در آن بین بایدن و هریس اختلاف نظر وجود داشته است. ممکن است موارد دیگری نیز وجود داشته باشند، من نمی‌دانم. اما هیچ معاون رئیس جمهور اجازه ندارد سیاست خارجی خودش را داشته باشد. به علاوه، ما از مواضعی که معاون رئیس جمهور به طور خصوصی پیش رئیس جمهور از آن‌ها حمایت کرده است آگاه نیستیم. با این حال، من انتظار دارم که در طول مبارزات انتخاباتی بتوانیم سرنخ‌های بیشتری از سیاست خارجی هریس پیدا کنیم.

ریچارد هاس

ریچارد هاس هشدار می دهد که در صورت پیروزی ترامپ برای دور دوم ریاست جمهوری، جهان جایی بی‌نظم‌تر و متخاصم‌تر خواهد بود و آمریکا به «داخل» چرخش خواهد کرد.

اگر ترامپ در ماه نوامبر برنده شود، آیا سیاست خارجی او به طور اساسی با بایدن متفاوت خواهد بود؟ این سیاست خارجی چه تفاوتی با دوره اول ریاست جمهوری او دارد؟

وقتی دونالد ترامپ در سال 2016 پیروز شد، فکر می‌کردم که او به سمت مرکز طیف سیاسی می‌رود، و این که بخش اعظم پوپولیسم او [در مسیر مبارزات انتخاباتی] برای کسب رای است. من اشتباه کردم. به نظر می‌رسد ترامپ به این نتیجه رسیده است که در دوره اول ریاست جمهوری خود به اندازه کافی ترامپی نبوده است. اگر قرار باشد او برای دور دوم برنده شود، بسیاری از مشاورانش از تشکیلات سیاسی نخواهند بود و او اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت.

ممکن است شاهد عناصری از یک سیاست خارجی ضد اروپایی باشیم که بر اساس چیزی است که اروپایی‌ها در حوزه دفاعی انجام می‌دهند یا نمی‌دهند، و همچنین بر اساس شیفتگی او به ولادیمیر پوتین است. از نظر اقتصادی، او با چین مقابله جویانه خواهد بود – در آنجا شباهت‌های زیادی بین سیاست‌های ترامپ و بایدن وجود دارد.

اما من نمی‌دانم که آیا او با دفاع نظامی از تایوان با چین رو در رو خواهد شد یا خیر. در خاورمیانه، رویکرد ترامپ ممکن است بیشتر با ایران تقابل جویانه باشد، و از اسرائیل نیز حمایت بیشتری می‌کند. او در مورد مهاجرت سخت‌گیرانه‌تر عمل می‌کند – سوال این است که آیا [او] در مورد مهاجرت قانونی نیز سختگیر‌تر خواهد بود. سیاست «اول آمریکا» پیامدهایی دارد.

افراد در وعده‌های کمپین انتخاباتی چیزهایی می‌گویند که انتخاب شوند، اما در مورد ترامپ من آن‌ها را کاملا جدی می‌گیرم. اگر او دوباره انتخاب شود، اولین رئیس جمهور ایالات متحده در سه ربع قرن گذشته خواهد بود که سیاست خارجی را به طور قابل توجهی خارج از اجماع هدایت می‌کند.

هند و اقیانوس آرام بخش بزرگی از استراتژی بایدن بوده است. اگر ترامپ دوباره انتخاب شود و حمایت‌گراتر شود، روابط با چین چقدر می‌تواند پر تنش‌تر شود؟

ترامپ و بایدن در قبال چین بر سیاست حمایت‌گرایانه‌تر، حفظ تعرفه‌ها، کنترل‌های فناوری و غیره تاکید کرده‌اند. اکنون چین در حال تمرکز مجدد بر مدلی است که شما می‌توانید آن را مدل رشد اقتصادی مبتنی بر صادرات بنامید – که برای دولت ترامپ به اندازه دولت بایدن نامحبوب خواهد بود، شاید حتی بیشتر. من فکر می‌کنم که ما در مسیر یک رابطه اقتصادی تقابلی‌تر با چین هستید، صرف نظر از اینکه چه کسی برنده است.

بخشی از رویکرد بایدن تقویت روابط با متحدان، بیش از همه با ژاپن بوده است. آیا دولت ترامپ از نظر اقتصادی آنقدر تقابلی خواهد بود که مانع از همکاری نزدیک با ژاپن شود؟ من نمی‌دانم. همچنین، آیا فشار بر کره جنوبی برای انجام اقدامات نظامی بیشتر به گونه‌ای خواهد بود که ترامپ تهدید خود مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از شبه جزیره را عملی کند؟ این بخشی از سوال بزرگ من است، در مورد اینکه آیا ترامپ موضع سخت اقتصادی خود در منطقه هند و اقیانوس آرام را با یک موضع سخت سیاسی-نظامی مطابقت می‌دهد یا خیر است. من شک دارم.

دونالد ترامپ

شما روند نفوذ و قدرت آمریکا در خاورمیانه را در میان مدت چگونه ارزیابی می‌کنید و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چقدر در آن اهمیت دارد؟

جنگ در غزه آشکارا از نظر سیاسی به بایدن آسیب زد، به ویژه در حوزه‌های انتخابیه خاص. همچنین در داخل و خارج به رئیس جمهور آسیب رسانده است، زیرا شکاف بزرگی بین لفاظی‌های او و سیاست ایالات متحده وجود داشته است. چه در مورد استفاده از نیروی نظامی و چه در مورد شهرک سازی، ما نتوانستیم اسرائیل را متقاعد کنیم و آن‌ها بهای زیادی برای آن پرداخت نکرده‌اند.

این امر باعث شده است که ایالات متحده در مواقعی ناتوان یا بی‌خاصیت به نظر برسد. سابقه دونالد ترامپ این بود که دست اسرائیل را تقریباً به طور کامل باز بگذارد. رویکرد او در قبال توافقنامه ابراهیم که روابط بین اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین را عادی کرد، حذف فلسطینی‌ها بود. تصور اینکه او مکاشفه‌ای داشته باشد که او را به مسیر دیگری هدایت کند، سخت است.

اغلب گفته می‌شود که ناکامی آمریکا در نمایش کارآمدی بیشتر در خاورمیانه و سایر نقاط جهان فرصت‌هایی را برای چین ایجاد می‌کند تا شکاف را پر کند و با روسیه و ایران همکاری کند. دیدگاه شما چیست؟

ما در حال رفتن به سمت دنیایی با بی‌نظمی‌ وسیع‌تر هستیم. چیزی که من را نگران می‌کند این است که اگر آمریکا به سمت داخل چرخش کند، جایگزین آن جهانی بسیار بی نظم‌تر است. این جهان چندان تحت رهبری چین نخواهد بود، بلکه توسط بازیگران مختلف در مناطق مختلف رهبری می‌شود. بنابراین، روسیه ممکن است در اروپا نقش بیشتری داشته باشد، چین در آسیا، کره شمالی در تکه خود از جهان، ایران در خاورمیانه. ترتیبات جهانی برای مقابله با چالش‌های تجارت، سایبری، هوش مصنوعی و آب و هوا همگی بی نتیجه می‌مانند.

بزرگترین علامت سوال پیش‌رو، آمریکا است. سیاست خارجی از داخل آغاز می شود. کتاب اخیر من درباره دموکراسی آمریکایی، بررسی می‌کند که چگونه ثبات و همبستگی داخلی آمریکا به بزرگترین مسئله امنیت ملی در جهان تبدیل شده است.

در توازن بین نیروهای هرج و مرج و جامعه، آمریکا به طور بالقوه همچنان بزرگترین وزنه در طرف جامعه است. آیا ما انتخاب می‌کنیم که وزن خود را آنجا بگذاریم؟ اگر دونالد ترامپ انتخاب شود، پاسخ منفی است. اگر کامالا هریس انتخاب شود، احتمالاً پاسخ مثبت است، اما سؤالات بزرگ‌تری در مورد توانایی او برای همراهی کردن کنگره و مردم آمریکا وجود دارد.

کاملا هریس تیم والز انتخابات آمریکا

بریتانیا، اروپا و بقیه جهان در مورد این مسائل اساسی دموکراسی در ایالات متحده چه می‌توانند بکنند؟ آیا آن‌ها امکان تاثیرگذاری دارند یا بقیه جهان تنها می‌تواند آماده شود؟

جواب این است که کار زیادی نمی‌توانند انجام دهند. چه خوب و چه بد، ما در آمریکا قرار است آینده دموکراتیک خود را شکل دهیم. انتقال قدرت اخیر در بریتانیا واقعاً چشمگیر بود. اما بهترین کاری که افرادی که به دموکراسی اهمیت می‌دهند، می‌توانند انجام دهند، نشان دادن قدرت دموکراسی است. این مورد توجه قرار می‌گیرد. بنابراین، سوال واقعی برای بریتانیا این است که آیا می‌تواند از نظر اقتصادی کامبک بزند؟ این به دلایل متعدد دشوار است.

فراتر از آن، مهمترین چیز برای بریتانیا این است که روابط اقتصادی و استراتژیک بیشتری با اروپا برقرار کند و یکی از رهبران اروپایی باشد که در خود اروپا کارهای بیشتری انجام دهد. به این دلیل که بزرگترین مشکل اروپا این نیست که چقدر خرج می‌کند، بلکه این است که چگونه خرج می‌کند.

تلاش جمعی اروپایی در حوزه دفاع، خواه صنعت یا تخصص نظامی، کافی نیست. اگر بریتانیا واقعاً می‌خواهد مشارکتی داشته باشد، باید به ایجاد یک استراتژی جدی امنیت ملی اروپایی کمک کند، برای دوره‌ای که در آن، آمریکا در بهترین حالت بیشتر در اقیانوس هند و اقیانوس آرام درگیر خواهد بود و کمتر در اروپا.