وسوسه ترامپ و تغییرات محاسبات هستهای تهران؛ واقعبینی محافظهکارانه جایگزین گزینه نظامی میشود؟
اکوایران: به نوشته نشریه محافظهکار امریکن کانسروتیو، میدان بازی امروز بسیار متفاوت است، اما تاثیرگذاری سیاست «فشار حداکثری» همچنان به همان اندازه بعید است.
به گزارش اکوایران، دونالد ترامپ دومین دوره ریاستجمهوری خود را با برنامههای بزرگی آغاز میکند، اما در جهانی که کاملاً متفاوت از دوره اول ریاستجمهوریاش به نظر میرسد. او مجموعهای از مشکلات سیاست خارجی و بحرانهای بینالمللی را از دولت قبلی به ارث خواهد برد.
یک مشکل همیشگی
به نوشته نشریه محافظهکار امریکن کانسروتیو، جنگ ۱۵ ماهه غزه ممکن است در حال حاضر متوقف شده باشد، اما شرطبندی امنتر این است که درگیریها پس از پایان مرحله اول ششهفتهای آتشبس از سر گرفته شوند. ترامپ ممکن است رؤیاهای بزرگی برای پایان دادن به جنگ سهساله اوکراین داشته باشد، اما تیم امنیت ملی او هنوز در تلاش است تا یک فرمول دیپلماتیک پیدا کند تا رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، و رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، را به میز مذاکره بیاورد. ترامپ، که در سخنرانی افتتاحیه خود در ۲۰ ژانویه گفت که میخواهد بهعنوان یک «صلحساز» شناخته شود، همچنین تلاش خواهد کرد تا یک توافق عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی برقرار کند؛ هدفی که اگر آتشبس غزه پایدار نماند، بیمعنا خواهد بود.
اما یک مشکل همچنان مشابه وضعیت دولتهای گذشته ایالات متحده باقی مانده است: برنامه هستهای ایران.
برای ترامپ، مسئله هستهای ایران همچنان به همان اندازه پیچیده است که همیشه بوده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه نوامبر گزارش داد که کل ذخیره اورانیوم غنیشده ایران اکنون بیش از ۶,۶۰۰ کیلوگرم است، تقریباً ۲۲ برابر حد مجاز تحت برجام. در ماه دسامبر، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، اعلام کرد که ایران ماهانه ۵ تا ۷ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا خلوص ۶۰ درصد تولید میکند. ایران سانتریفیوژهای با کیفیت بالاتری نصب کرده و در حال تولید اورانیوم با سطح غنیسازی بالاتری هستند که هم بهعنوان یک تاکتیک فشار علیه واشنگتن محسوب میشود و هم کسب اهرم بیشتر در صورت ازسرگیری مذاکرات هستهای را هدف دارد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه سابق آمریکا، در تابستان گذشته بهصراحت گفت: «جایی که اکنون هستیم، وضعیت خوبی نیست.»
هجوم تندروها
ترامپ قطعاً با این ارزیابی موافق است، حتی اگر هنوز مطمئن نباشد که چگونه این وضعیت را مدیریت کند. او بدون شک مشاورههای زیادی دریافت میکند. سیاستمداران تندرو در سیاست خارجی، مانند سناتور جمهوریخواه لیندزی گراهام، که از مدتها پیش خواستار حمله نظامی به برنامه هستهای ایران بوده، اکنون در رسانهها ظاهر شدهاند و برای گزینه نظامی فشار میآورند. استدلال آنها اساساً به این نکته خلاصه میشود: یک توافق دیپلماتیک با ایران برای ایالات متحده هزینهبر خواهد بود و نمیتوان به تهران اعتماد کرد.
این توصیه احتمالاً با استقبال برخی از اعضای دولت ترامپ مواجه خواهد شد. تیم ترامپ از افرادی تشکیل شده که با سیاستهای ایران سرسختانه مخالف هستند و میخواهند قدرت ایران در خاورمیانه به حداقل ممکن کاهش یابد. والاستریت ژورنال در دسامبر گزارش داد که حملات نظامی ایالات متحده بهعنوان یک گزینه بالقوه بهطور جدی مورد بحث قرار گرفته، که با توجه به اینکه دولتهای بوش، اوباما و بایدن همگی برنامههای نظامی آمادهای برای ایران داشتند، تعجبآور نیست.
در نهایت، هر سه دولت تصمیم گرفتند گزینه نظامی را کنار بگذارند و به ترکیبی از تحریمهای اقتصادی و دیپلماسی پایبند بمانند. حتی دولت بوش نیز معتقد بود که مزایای چنین عملیاتی به هزینههای آن نمیارزد. در دوره اول ترامپ نیز مواقعی وجود داشت که او میتوانست دستور اقدام نظامی علیه ایران را صادر کند اما این کار را نکرد، زیرا نمیخواست در دوران ریاستجمهوریاش شاهد آغاز جنگی بزرگ در خاورمیانه باشد.
همین نگرانی باید در ذهن رئیسجمهور باقی بماند. بله، موقعیت ایران امروز در مقایسه با سال ۲۰۱۹ آسیب دیده است. پس از سالها که ایران سوریه را بهعنوان یک بخش کلیدی از استراتژی «محور مقاومت» خود میدید، سقوط بشار اسد و ظهور یک دولت جدید در سوریه که به دنبال توازن در روابط خارجی است، به شدت تهران را نگران کرده است.
حمله همچنان گزینه خوبی نیست
با این حال، حمله نظامی ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران همچنان به دردسرهایش نمیارزد. بهعنوان مثال، وضعیت منطقهای کنونی ایران به معنای بیقدرت بودن آن نیست. نیروهای متحد ایران همچنان در عراق قدرت قابلتوجهی دارند. دولت ائتلافی عراق همچنان تحت نفوذ گروههایی است که بغداد سعی کرده آنها را مهار کرده و در نیروهای امنیتی ادغام کند. هنوز حدود ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی در عراق مستقر هستند که اهداف اصلی برای این گروهها بهشمار میروند. در واقع، تقریباً قطعی است که پایگاههای آمریکایی در عراق اولین اهداف انتقامگیری ایران در صورت یک کمپین بمباران آمریکایی خواهند بود. سیاستگذاران ایالات متحده باید فرض کنند که ایران در صورت حمله به برنامه هستهایاش، واکنش شدیدی خواهد داد.
سپس مسئله مؤثر بودن استفاده از نیروی نظامی مطرح میشود. برای مثال، آیا توانایی هستهای ایران نابود خواهد شد؟ و اگر نه، آیا حداقل این اقدام میتواند باعث بازنگری استراتژیک در سیاست هستهای ایران شود؟ پاسخ به هر دو سؤال احتمالاً «خیر» است. بمبها میتوانند ساختمانها را تخریب کنند، اما نمیتوانند دانش را نابود کنند. مگر اینکه همه دانشمندان یا مهندسان ایرانی ترور یا اسیر شوند، مجموعه هستهای ایران میتواند بازسازی شود و از همانجایی که متوقف شده ادامه دهد. در این صورت، ایالات متحده ناچار خواهد بود استراتژی مستمری اتخاذ کند و هر چند سال یکبار، موشکهایی را بر زیرساختهای هستهای ایران با هزینههای سنگین برای نیروهای خود در منطقه شلیک کند.
استراتژی هستهای ایران نیز احتمالاً بهسمتی که واشنگتن میخواهد پیش نخواهد رفت. هر بار که ایالات متحده یا اسرائیل علیه برنامه هستهای ایران اقدامی انجام دادهاند -چه از طریق حملات سایبری، ترورها یا اقدامات اعلامنشده - ایران با تسریع فعالیتهای هستهای خود یا ساخت تأسیسات جایگزین در عمق بیشتر زیرزمین پاسخ داده است. اقدام نظامی آمریکا به احتمال زیاد موضع تهران را سختتر میکند، نه نرمتر. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده همچنان ارزیابی میکند که تهران هنوز تصمیمی برای تغییر دکترین هستهای خود نگرفته است، احتمالاً به دلیل نگرانی از واکنش واشنگتن. با این حال، این نگرانی پس از حمله ایالات متحده از بین میرود. اگر بمبهای آمریکایی در خاک ایران فرود آیند، کار کسانی در ساختار قدرت که استدلال میکنند ایران باید یک عامل بازدارنده هستهای داشته باشد، آسانتر خواهد شد.
وسوسه ترامپ
وسوسه ترامپ این است که به سیاست «فشار حداکثری» دولت اول خود بازگردد، سیاستی که منابع مالی ایران را تضعیف کرد و صادرات نفت را تا نزدیک به ۷۰ درصد کاهش داد. اما این استراتژی تقریباً هیچ تأثیری بر محاسبات ایران در مورد برنامه هستهای نداشت و در واقع پس از اینکه ایران آزاد شد تا از محدودیتهای برجام فاصله بگیرد، مشکل را بدتر کرد. یک تلاش مجدد برای سیاست فشار حداکثری احتمالاً نتایج بهتری نخواهد داشت و مسیر موردنظر ترامپ باید اصلاح شود و باید با یک استراتژی دیپلماتیک که قابل اجرا باشد همراه شوند. این امر تنها زمانی ممکن است که خواستههای حداکثری جای خود را به خواستههای واقعبینانه بدهند. به جای فشار آوردن به ایران برای تسلیم شدن در مواردی که غیرقابلتصور است، مانند نابودی کامل برنامه هستهای و تغییر کامل سیاست خارجی خود به دلخواه آمریکا، ترامپ باید تلاش کند محدودیتهای هستهای قابلاجرا را مجدداً برقرار کند.
اگر ترامپ به دنبال توافقی بهتر از برجام است، احتمالاً باید امتیازات اقتصادی و دیپلماتیک بیشتری به تهران ارائه دهد تا به آن دست یابد. بهترین چیزی که میتوان به آن امیدوار بود بازگشت به وضعیت قبل از سال ۲۰۱۸ است، زمانی که روابط آمریکا و ایران قابلکنترلتر بود و بازرسان بینالمللی قدرت نظارت بر زیرساختهای هستهای ایران را داشتند.
این امر ممکن است برای ترامپ که اغلب امتیازدهی را بهعنوان تسلیم شدن تلقی میکند، ناخوشایند باشد. اما در دیپلماسی بینالمللی، نباید به دنبال بهترین حالت بود و گزینههای قابلقبول را رد کرد. ضمن اینکه بهترین گزینهها بهندرت در دسترس هستند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
دریچهای کوچک به سوی تهران؛ قدم اول را ترامپ پیش میگذارد؟/ آیا ایران دیگر اولویت اصلی نیست؟
-
رونمایی از موشک پدافند هوایی «کوثر ۲۲۲» نیروی دریایی سپاه
-
چرخش بزرگ عربستان؛ از نفت به رهبری بازار مرغ
-
ابلاغ آییننامه جدید برای «فوقالعاده سختی کار» در محیطهای غیرمتعارف و مشاغل سخت؛ نحوه محاسبه مشخص شد
-
هشدار مهم به مستاجران؛ برای تمدید پشت نویسی نکنید
-
مجلس علیه ظریف/ قالیباف: کارگزاران نظام مراقب سخنان خود باشند
-
آنتن آیفون برگشت
-
تیکتاک فروپاشی آتشبس در لبنان و غزه؟/ هراس بیبی از گشایش دروازههای جهنم موعود ترامپ؟
-
بازار دلار منتظر عمل است