پوتین و داستان چوپان دروغگو؛ چرا غرب تهدیدهای هستهای کرملین را جدی نمیگیرد؟
اکوایران: هرگونه استفاده از سلاح هستهای توسط روسیه میتواند منجر به مقابله به مثل هستهای شود و ممکن است دینامیک جنگ را بهطور اساسی تغییر دهد و ناتو را به درگیری بکشاند. نتیجهای که برخلاف منافع پوتین است. در حال حاضر، روسیه برتری نظامی متعارف بر اوکراین دارد، موقعیتی که اگر ناتو مستقیماً وارد جنگ شود و به همراه اوکراین بجنگد، تضعیف خواهد شد.
به گزارش اکوایران، در تاریخ 19 نوامبر 2024، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، دکترین هستهای کشورش را بهطور رسمی بهروزرسانی کرد و تغییراتی در سیاستهایی که شرایط استفاده از سلاحهای هستهای را گسترش میدهد، به تصویب رساند. دکترین جدید با عنوان «مبانی سیاستهای دولت فدراسیون روسیه در زمینه بازدارندگی هستهای» (شماره 991)، تغییرات قابل توجهی در آستانه استفاده از سلاحهای هستهای ایجاد کرده است و خطر تشدید بحران را در میان تنشهای جاری با غرب افزایش میدهد.
به نوشته وبگاه شبکه رهبری اروپایی، این تغییرات شامل گسترش شرایط استفاده از سلاحهای هستهای توسط روسیه به ویژه در پاسخ به حملات هستهای و حملات متعارف است که تهدیدی برای حاکمیت یا تمامیت ارضی روسیه یا بلاروس به شمار میروند. این سیاست به وضوح نشاندهنده تغییر در دکترین قبلی است که تنها اجازه میداد در صورت تهدید جدی برای «موجودیت کشور»، پاسخ هستهای داده شود.
یکی از نکات قابل توجه این تغییرات، گنجاندن بلاروس در دایره محافظت هستهای روسیه است، که در چارچوب توافق دولت اتحادیه بین دو کشور مطرح شده است.
در سال ۱۹۹۹، مسکو و مینسک معاهده اتحادیه دولتی را امضا کردند که همکاری در زمینههای مختلف از جمله دفاع را مشخص میکرد. این معاهده هدف داشت تا اتحادیهای نزدیکتر از نظر سیاسی و اقتصادی بین روسیه و بلاروس ایجاد کند، در حالی که استقلال و حاکمیت هر دو کشور حفظ شود. این توافقنامه امکان هماهنگی تلاشهای نظامی و سایر منافع مشترک را فراهم آورد، اما همچنین بر حفظ استقلال هر دو کشور تأکید داشت.
این اقدام منطقی به نظر میرسد چرا که الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور بلاروس، به روسیه اجازه داده است که سلاحهای هستهای تاکتیکی خود را در بلاروس مستقر کند، اقدامی که برخی در غرب آن را بهعنوان «پیامی سیاسی» کماهمیت جلوه دادهاند.
علاوه بر این، بند 10 دکترین جدید بیان میکند: «تجاوز از سوی هر کشور از یک ائتلاف نظامی (بلوک، اتحادیه) علیه فدراسیون روسیه و (یا) متحدان آن بهعنوان تجاوز کل این ائتلاف (بلوک، اتحادیه) تلقی خواهد شد.» این بخش بهطور ضمنی به ناتو اشاره دارد و تاکید میکند که هرگونه تجاوز به روسیه از سوی یک عضو ائتلاف نظامی، بهعنوان تجاوز کل ائتلاف محسوب میشود. همچنین، بند 11 بهطور خاص میگوید: «تجاوز به فدراسیون روسیه و (یا) متحدان آن از سوی هر کشور غیرهستهای با مشارکت یا حمایت یک کشور هستهای بهعنوان حمله مشترک آنها تلقی خواهد شد.» بر اساس دکترین، این اقدام میتواند موجب پاسخ هستهای شود، هرچند مشخص نیست این پاسخ به کدام هدف خواهد بود.
چرا پوتین این تغییرات را اعمال کرده و آستانه استفاده از سلاح هستهای را کاهش داده است؟ در یک کلام، این تصمیم شبیه به داستان «پسری که فریاد زد گرگ» است؛ یعنی اتکا بیش از حد پوتین به تهدیدات هستهای برای ترساندن غرب، در حالی که غرب توانسته است با دقت از خطوط قرمز روسیه در اوکراین عبور نکند. از زمان آغاز جنگ، تهدیدات مکرر هستهای پوتین بیشتر بهعنوان بلوف و تهدید تو خالی در نظر گرفته شده است و غرب توانسته است با مدیریت دقیق، از این تهدیدات عبور کند. اگرچه ابتدا آمریکا تهدیدات هستهای پوتین را جدی گرفت، اما استفاده مکرر پوتین از تهدید هستهای نتایج متفاوتی داشته است. غرب با انجام مجموعهای از اقدامات، از جمله ارتباط از طریق کانالهای اطلاعاتی، ارائه کمکهای اقتصادی هدفمند و تأمین سلاحهای پیشرفتهتر برای کییف، مانند موشکهای کروز «استورمشادو» برای هدف قرار دادن اهداف روسی در اوکراین و جنگندههای اف-16، توانسته است در این زمینه بازی پیچیدهای را انجام دهد.
این رویکرد چالشی اساسی برای پوتین ایجاد میکند؛ در حالی که بازدارندگی هستهای روسیه از دخالت مستقیم ناتو جلوگیری میکند، اما مانع از این نمیشود که غرب تحت این آستانه عمل کند. از طریق این اقدامات دقیق، متحدان غربی بهطور مداوم خطوط قرمز روسیه را آزمایش میکنند و بهطور تدریجی اعتبار و کارایی بازدارندگی مسکو را بدون ایجاد برخورد مستقیم تضعیف میکنند. این تضعیف تدریجی خطوط قرمز توسط غرب، روسیه را در موقعیت دشواری قرار میدهد، زیرا هر گام بهطور ظریف بر اهرم استراتژیک آن در اوکراین اثر منفی میگذارد و کارایی بازدارندگیاش را تضعیف میکند.
اما دکترین هستهای جدید روسیه و تهدید فزاینده تشدید بحران چه چیزی را درباره نگرش پوتین به سلاحهای هستهای فاش میکند؟ در دوران جنگ سرد، رهبران ایالات متحده و روسیه معمولاً بر این باور بودند که سلاحهای هستهای برتری واقعی سیاسی یا نظامی علیه حریفانی که توانایی حمله متقابل ایمن دارند، ارائه نمیدهند. با شروع جنگ در اوکراین، پوتین این پارادایم را تغییر داد و از سلاحهای هستهای با هدف دستکاری خطرات هستهای مشترک برای ترساندن و اعمال فشار سیاسی، بهعنوان ابزارهایی برای فشار و تهدید استفاده کرد. در دیدگاه او، تهدیدات هستهای بهعنوان ابزارهایی برای بازدارندگی و جنگ روانی عمل میکنند که برای فشار به مخالفان طراحی شدهاند، در حالی که از استفاده واقعی آنها اجتناب میشود.
اگرچه تهدیدات هستهای پوتین بر زمانبندی و ماهیت حمایتهای غربی از اوکراین تأثیر گذاشتهاند، اما اساساً سیاستهای غرب را دگرگون نکردهاند یا از گسترش کمکها جلوگیری نکردهاند.
بلکه این تهدیدات محدودیتهای استفاده از فشار هستهای بهعنوان ابزاری برای شکل دادن به رفتار حریفان را برجسته میکنند و بیدقتی و فقدان دقت آن را در دستیابی به نتایج سیاسی و استراتژیک نشان میدهند.
اعلام اولیه پوتین در مورد تغییرات دکترین همچنین همزمان با بحثهای سازمان ملل بود، جایی که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در حال درخواست مجوز برای استفاده از سلاحهای پیشرفته غربی علیه اهداف باارزش در عمق خاک روسیه بود. درخواست زلنسکی نشاندهنده یک تغییر استراتژیک است، در حالی که اوکراین تنها به دفاع از سرزمینهای خود بسنده نمیکند، بلکه در تلاش است ظرفیت روسیه را برای ادامه تجاوز با هدف قرار دادن زیرساختهای نظامی در داخل خاک روسیه تضعیف کند.
با درخواست زلنسکی، قدرتهای غربی باید ریسکهای احتمالی تشدید بحران را در برابر منافع اعطای آزادی عملی بیشتر به اوکراین ارزیابی میکردند. در این زمینه، اعلامیه پوتین در 24 سپتامبر بهعنوان یک هشدار متقابل عمل کرد و بهطور ضمنی به اعضای سازمان ملل و ناتو یادآوری کرد که فشار بیش از حد به خطوط قرمز مسکو میتواند خطرناک باشد. با این حال، باوجود این هشدار، در 17 نوامبر ایالات متحده درخواست کییف را برای استفاده از موشکهای ATACMS خارج از مرزهای خود تأیید کرد و اندکی بعد، بریتانیا نیز محدودیتها را در مورد استفاده اوکراین از موشکهای کروز استورمشادو بریتانیایی برای اهداف داخل روسیه برداشت.
پس از تأیید بایدن، اوکراین شش موشک ATACMS و استورمشادو به داخل روسیه شلیک کرد، که نشان داد ایالات متحده و بریتانیا هر دو معتقد بودند پوتین در بیانیه 24 سپتامبر خود در حال بلوف زدن بود، که هشدار میداد که تجاوز به روسیه توسط یک کشور غیرهستهای، در صورت حمایت یا مشارکت یک کشور هستهای، بهعنوان حمله مشترک به فدراسیون روسیه تلقی میشود و میتواند موجب پاسخ هستهای شود.
اما چرا ایالات متحده تصمیم گرفته است که در برابر خطوط قرمز روسیه مقابله کند؟ این میتواند به این دلیل باشد که رئیسجمهور منتخب، دونالد ترامپ، بارها از ادامه حمایتهای نظامی و اقتصادی آمریکا از اوکراین ابراز نارضایتی کرده و استدلال کرده است که این سیاست با منافع ملی ایالات متحده همراستا نیست.
ترامپ در طول کمپین انتخاباتی خود گفته بود که در اولین روز ریاستجمهوریاش این جنگ را پایان خواهد داد. بدون حمایت معنیدار ایالات متحده، غرب با چالشهای بزرگی در بسیج منابع برای حمایت از اوکراین روبهرو خواهد شد که این به روسیه برتریهای نظامی میدهد. به طرز پارادوکسیکالی، در حالی که این امر احتمال تشدید جنگ توسط پوتین از طریق تهدید هستهای را کاهش میدهد، بهطور قابل توجهی خطر از دست دادن بیشتر سرزمینها توسط اوکراین به روسیه را افزایش میدهد.
با کمتر از دو ماه تا شروع دولت ترامپ، دولت بایدن عملاً به اوکراین پیام میدهد که از تلاشهای آنها برای حفظ بخشی کوچک از خاک روسیه که در حال حاضر در دست دارند حمایت خواهد کرد، تا آن را بهعنوان یک برگ چانهزنی مهم در مذاکرات احتمالی آینده استفاده کنند.
در پاسخ به این تحولات، پوتین دکترین هستهای جدید روسیه را «در زمان مناسب» رسمی کرد و بر موضع خود تأکید کرد تا جدیت مرزهای سیاسی و نظامی روسیه را نشان دهد و در عین حال از مداخله نظامی بیشتر غربیها جلوگیری کند بدون آنکه موجب رویارویی مستقیم شود.
پس از آن، پوتین با شلیک یک موشک بالستیک آزمایشی که قابلیت حمل کلاهک هستهای را داشت و برد آن چندین هزار کیلومتر بود به شهر دنیپرو در اوکراین، واکنش نشان داد. این اقدام بهعنوان یک هشدار به متحدان کییف بود: یک درگیری گسترده ممکن است در افق باشد مگر آنکه غرب سیاست خود را تعدیل کند.
با وجود آمادگی پوتین برای تشدید بحران با استفاده از سلاحهای پیشرفته، تصمیم مسکو برای اطلاعرسانی به مرکز کاهش تهدید ایالات متحده تنها 30 دقیقه قبل از پرتاب موشک، بهطور واضح با هدف جلوگیری از تفسیر نادرست و کاهش ریسک تشدید فوری جنگ هستهای صورت گرفته بود. این نشاندهنده شناخت پوتین از خطرات اشتباه محاسباتی و تشدید تنش ناخواسته است، و هدف او از این اقدام، جلوگیری از به راه انداختن جنگ هستهای بهطور غیرمستقیم است.
با این حال، احتمال تشدید بحران توسط پوتین با استفاده از سلاحهای هستهای کمقدرت در میدان نبرد کاملاً منتفی نیست. اگرچه این احتمال بعید است، چنین تصمیمی میتواند بهعنوان یک هشدار هستهای در یک منطقه دورافتاده از اوکراین صادر شود، اگر پوتین تهدید قریبالوقوعی برای رژیم خود ببیند یا بهطور خاص، طبق دکترین اصلاحشده، «حاکمیت و یا تمامیت ارضی» روسیه و بلاروس در خطر باشد. با این حال، اصطلاح «حاکمیت» در دکترین اصلاحشده بهطور عمدی مبهم است و میتواند بهگونهای تفسیر شود که شامل امنیت رژیم نیز باشد.
این مشابه ابهام موجود در دکترین پیشین روسیه در سال 2020 است که استفاده از سلاح هستهای را در صورتی مجاز میداند که «وجود خود دولت تهدید شود.»
استفاده پوتین از ابهام محاسبهشده «فقدان دقت یک تاکتیک عمدی است که هدف آن کاشت شک و تردید در ذهن حریفان است. اگرچه استفاده از ابهام در دکترین هستهای مختص روسیه نیست و سایر کشورهای دارای سلاح هستهای نیز از آن استفاده میکنند، اما کاربرد آن توسط پوتین بهویژه بهدلیل زمینه خاص آن متفاوت است، زیرا بهطور ویژه برای یک جنگ جاری طراحی شده و بنابراین بهطور کلی بیان شده تا از تعهد قوی به استفاده از سلاح هستهای اجتناب شود و گزینههای پوتین را باز نگه دارد.
در نهایت، هرگونه استفاده از سلاح هستهای توسط روسیه میتواند منجر به مقابله به مثل هستهای شود و ممکن است دینامیک جنگ را بهطور اساسی تغییر دهد و ناتو را به درگیری بکشاند. نتیجهای که برخلاف منافع پوتین است. در حال حاضر، روسیه برتری نظامی متعارف بر اوکراین دارد، موقعیتی که اگر ناتو مستقیماً وارد جنگ شود و به همراه اوکراین بجنگد، تضعیف خواهد شد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
چگونه چرخش بزرگ بن سلمان جهان را تغییر داد؟
-
پیشروی نیروهای روسیه با سرعتی بیسابقه در اوکراین
-
خیز بن سلمان برای تصاحب غولهای آمریکا
-
چهره جدید عربستان؛ آیا ریاض به پکن خاورمیانه تبدیل میشود؟
-
فاصله یک قدمی شاخص کل بورس تهران با مقاومت حساس تاریخی
-
بازار خودرو نگران شد، قیمت پرید / سایپا بالاخره این خودرو را تحویل می دهد؟
-
پشتپرده بحران بازار کره/ ایران جورکش روسیه شد
-
«کالای صادراتی ایران»؛ ارزان در خارج، گران در ایران
-
زور صفهای خرید به فروش نرسید/ تجدید ارزیابیها؛ محرک مهم بازار