این واحد تولیدی که در سال های اخیر، مجددا راه اندازی شده بود، باز هم نتوانست به روزهای اوج خود برگردد و پی گیری های کارگران نیز نتواست چرخ تولید آن را بچرخاند.

این کارخانه در ابتدای دهه ۸۰ به بخش خصوصی واگذار شده بود؛ اما شواهد امر حاکی از آن است که این کارخانه نیز آخرین واحد متضرر از اینگونه خصوصی سازی ها نیست.

علت در چیست؟ خصوصی سازی به نفع اقتصاد است یا به ضرر آن؟

 

 

 

کارخانه قند قربانی خصوصی سازی

بعد از ۸۶ سال کارخانه قند کاملا تعطیل شد تا مدل خصوصی سازی فعلی، قربانی دیگری بگیرد. تصفیه خانه قند ورامین یا همان کارخانه قند، تقریبا به متروکه ایی تبدیل شده و حدود ۱۵۰۰ نفر بیکار.

 

کارخانه ای که در سال ۱۳۱۲ توسط نیکلای مارکوف روسی ساخته شد و تجهیز و راه اندازی آن کار مهندسان چکسلواکی است.

حتی در سال ۱۳۸۱ هم در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و روزگاری آنقدر اهمیت داشت و مایه ارتزاق ورامینی ها بود که محله ای به همین نام، نیز در ورامین نامگذاری شد. اما به یکباره چه اتفاقی برای این کارخانه افتاد؟ کارخانه ای که در زمان خود بوسیله بهترین معماران طراحی و بهترین دستگاه ها برایش مهیا شده بود چطور به این روز افتاد؟

 

 

کارخانه قند آخرین قربانی مدیریت غلط قربانی نیست

اینطور که از شواهد امر پیداست سر نوشت این کارخانه، ماحصل خصوصی سازی است و این کارخانه در ابتدای دهه ۸۰ به بخش خصوصی واگذار شده.

از سال ۸۸ مراحل تولید قند این کارخانه حذف شده و فقط شکر سفید تولید میکرده. حتی برخی مدیران این کارخانه عدم واردات شکر خام را علت تعطیلی این کارخانه عنوان کردند و گفتند به صرفه نیست شکر خام را به قند و شکر سفید تبدیل کنیم. که البته به عقیده کارگران این واحد تولیدی اینها بهانه است.

 

از مسائل فنی و تولیدی که بگذریم باید علت اصلی را در نحوه خصوصی سازی پیدا کرد چرا که کارخانه قند ورامین آخرین واحد متضرر از اینگونه خصوصی سازی ها نیست.

علت به پارادوکس خصوصی سازی در اقتصاد دولتی بر می گردد.

حتی اگر خصوصی سازی به نحو مطلوب انجام و به بخش خصوصی واقعی سپرده شود، در شرایطی که آنها اختیار قیمت گذاری بر کالاهای تولیدی خود را ندارند چگونه امکان فعالیت خواهند داشت؟ تا زمانی که این مسیر اصلاح نشود و امکان حضور سرمایه گذار خارجی وجود نداشته باشد، این مدل تنها یک خصوصی سازی سوری است.