به گزارش اکوایران، با این حال ماهیت اقتدار مودی، کنترل تهاجمی که نخست وزیر و حزب او بر روی کشوری به شدت متنوع و پیچیده به دنبال آن هستند، جاه طلبی های قدرت بزرگ هند را تهدید می کند. مودی به عنوان رهبر کاریزماتیک بر چشم انداز سیاسی هند تسلط دارد، همانطور که تنها دو نفر از 15 سلف او چنین کرده اند: جواهر لعل نهرو، نخست وزیر از استقلال هند در سال 1947 تا 1964، و دختر نهرو، ایندیرا گاندی، نخست وزیر از سال 1966تا سال 1977 و سپس مجدداً از 1980 تا 1984. هر دو از محبوبیت زیادی در سراسر هند برخوردار شدند و موانع طبقاتی، جنسیتی، مذهبی و منطقه ای را پشت سر گذاشتند. مودی یکی از اعضای حزب بهاراتیا جاناتا است که سال‌های زیادی را در اپوزیسیون گذراند تا به آنچه اکنون به نظر می‌رسد، یعنی حزب طبیعی حکومت‌داری تبدیل شود. یک تفاوت ایدئولوژیک عمده بین کنگره و این حزب نگرش آنها نسبت به رابطه بین ایمان و دولت است. حزب بهاراتیا جاناتا مایل است هند را به کشور اکثریتی تبدیل کند که در آن سیاست، سیاست عمومی و حتی زندگی روزمره در اصطلاح هندو ساخته شده باشد، در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرد. اقتصاد نیوز این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.

مودی را دست کم نگیرید!

به گزارش اقتصادنیوز، مودی اولین نخست وزیر از این حزب نیست - این امتیاز متعلق به آتال بیهاری واجپایی است که در سال 1996 و از سال 1998 تا 2004 بر سر کار بود. اما مودی می تواند از نوعی قدرت استفاده کند که هرگز در اختیار واجپایی قرار نگرفت. بیش از ده‌ها حزب او را مجبور کردند که دیدگاه‌ها و علایق گوناگونی داشته باشد. در مقابل، بهاراتیا جاناتا در دهه گذشته به تنهایی از اکثریت پارلمانی برخوردار بوده و مودی بسیار قاطعتر از واجپایی است که تا به حال دست کم گرفته بود. واجپایی قدرت را به وزرای کابینه خود تفویض، با رهبران مخالفان مشورت و از بحث در مجلس استقبال کرد. اما مودی قدرت را د متمرکز کرده است، استقلال نهادهای عمومی مانند قوه قضائیه و رسانه‌ها را تضعیف، کیش شخصیتی را در اطراف خود ساخته و اهداف ایدئولوژیک حزب خود را با کارایی بی‌رحمانه دنبال می‌کند.

 

علیرغم برچیدن نهادهای دموکراتیک، مودی همچنان بسیار محبوب است. او هم فوق‌العاده سخت‌کوش و هم از نظر سیاسی زیرک است، می‌تواند نبض رای‌دهندگان را بخواند و لفاظی‌ها و تاکتیک‌های خود را بر این اساس تطبیق دهد. روشنفکران چپ او را به عنوان یک عوام فریب صرف رد می کنند. آنها سخت در اشتباه هستند. از نظر تعهد و هوش، او بسیار برتر از همتایان پوپولیست خود مانند دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، ژایر بولسونارو، رئیس جمهور سابق برزیل، یا نخست وزیر سابق بریتانیا، بوریس جانسون است. اگرچه سوابق اقتصادی مودی پیچیده است، اما او همچنان با تهیه غذا و پخت گاز با نرخ های بسیار یارانه ای از طریق طرح هایی که به عنوان هدایای شخصی مودی به آنها معرفی می شود، اعتماد بسیاری از مردم فقیر را جلب کرده است. او به سرعت به سراغ فناوری‌های دیجیتالی رفته که امکان تأمین مستقیم رفاه و کاهش فساد واسطه‌ای را فراهم کرده است.

عصر یکه تازی هند!

بسیاری از حامیان مودی، دوران تصدی او به عنوان نخست وزیر را غریب می دانند. آنها ادعا می کنند که او احیای ملی هند را رهبری کرده است. آنها خاطرنشان می کنند که در زمان مودی، هند از حاکم سابق خود، بریتانیا، پیشی گرفته و به پنجمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است. به زودی ژاپن و آلمان را نیز تحت الشعاع قرار خواهد داد. این کشور چهارمین کشوری بود که سفینه فضایی را روی ماه فرود آورد. اما تأثیر مودی عمیق‌تر از دستاوردهای مادی است. حامیان او با افتخار می بالند که هند ریشه های تمدنی هندوی خود را دوباره کشف کرده و تاکید کرده است، که منجر به استعمار زدایی موفق ذهن شده است - استقلالی واقعی تر از جنبش آزادی به رهبری مهاتما گاندی. سخنرانی‌های نخست‌وزیر با ادعاهایی مبنی بر اینکه هند در آستانه رهبری جهان قرار دارد، مملو است. دولت مودیدر تعقیب جاه‌طلبی‌های جهانی اش میزبان نشست گروه بیست در دهلی نو بود، این رویداد به دقت طراحی شد تا مودی را در بهترین وضعیت ممکن نشان دهد.

 
 
 

با این وجود، آینده جمهوری هند به طور قابل توجهی پیچیده تر از چشم انداز وعده داده شده توسط مودی و یارانش به نظر می رسد. دولت او تضادها در امتداد خطوط مذهبی و منطقه ای را کاهش نداده - در واقع، فعالانه برای تشدید تضادها تلاش کرده است، گزاره ای که ساختار اجتماعی کشور را بیشتر متلاشی می کند. ناتوانی یا عدم تمایل به بررسی سوء استفاده و تخریب محیط زیست سلامت عمومی و رشد اقتصادی را تهدید می کند. تهی شدن نهادهای دموکراتیک هند را به دموکراسی فقط در نام و یک خودکامگی انتخاباتی در عمل نزدیک و نزدیکتر می کند. هند به دور از تبدیل شدن به «ویشوا گورو» یا «معلم جهان» - همانطور که تقویت‌کنندگان مودی ادعا می‌کنند - به احتمال زیاد همان چیزی می شود که هست: یک قدرت میانه با فرهنگ کارآفرینی پر جنب و جوش و انتخابات منصفانه در کنار نهادهای عمومی ناکارآمد.

پرتره ای از قدرت مطلق

شصت سال دموکراسی انتخاباتی و سه دهه رشد اقتصادی مبتنی بر بازار، هندی ها را به طور فزاینده ای نسبت به ادعاهای مطرح شده بر اساس نسب یا امتیازات خانوادگی بی اعتماد کرده بود. این گزاره کمک کرد که مودی سخنوری متقاعدکننده‌تر از راهول گاندی بود از رسانه‌های جدید و فناوری‌های دیجیتال برای رسیدن به گوشه‌های دوردست هند استفاده کند. مودی خود را به عنوان تجسم حزب، دولت و ملت معرفی می کند که تقریبا به تنهایی امیدها و جاه طلبی های هندی ها را برآورده می کند. در دهه گذشته، ارتقاء او به اشکال مختلفی از جمله ساخت بزرگترین استادیوم کریکت جهان به نام مودی صورت گرفته است.

مودی در راستای پیروی از این کیش بزرگ شخصیت، تا حد زیادی با موفقیت تلاش کرده تا حکومت را به ابزاری برای اراده شخصی خود تبدیل کند. در سیستم هند، بر اساس مدل بریتانیا، نخست وزیر قرار است در میان برابران اول باشد. قرار است وزرای کابینه در حوزه اختیارات خود استقلال نسبی داشته باشند. با این حال، در زمان مودی، اکثر وزرا و وزارتخانه‌ها مستقیماً از دفتر نخست‌وزیر و مقاماتی که شخصاً به او وفادار هستند، دستور می‌گیرند. به همین ترتیب، پارلمان دیگر صحنه بحث و گفتگوی فعالی نیست که در آن نظرات مخالفان در جعل قانون مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از لوایح در چند دقیقه و با رای گیری صوتی به تصویب می رسند و سخنرانان هر دو مجلس به شیوه ای بسیار حزبی عمل می کنند. متأسفانه، دادگاه عالی هند برای جلوگیری از حملات به آزادی های دموکراتیک کاری انجام نداده است.