به گزارش اکوایران، سه ماه پیش، سوالی که برای بسیاری وجود داشت این بود که «آیا اوکراینی باقی خواهد ماند؟» به نوشته ریچارد هاس، مدیر سابق شورای روابط خارجی در پراجکت سیندیکیت، خوشبختانه پاسخ برای یک سال آینده «بله» است، به لطف تمایل اوکراین برای جنگیدن و فداکاری، و از سرگیری کمک‌های نظامی قابل توجه ایالات متحده.

در همین حین، روسیه تهاجم جدیدی را در شمال شرق آغاز کرده است که خارکف (دومین شهر بزرگ اوکراین) را تهدید می‌کند. مسکو همچنین مسیر جنگی طولانی را در پیش گرفته است و تا حد زیادی نیروهای خود را بازسازی کرده است. این یک سوال مهم را ایجاد می‌کند: با در دست داشتن کمک‌های جدید، اوکراین و حامیان آن در غرب باید به دنبال چه چیزی باشند؟ چه چیزی باید به عنوان موفقیت تعریف شود؟

برخی پاسخ می‌دهند که موفقیت باید به این صورت تعریف شود که اوکراین تمام قلمرو از دست رفته خود را بازیابی کند و مرزهای سال 1991 خود را دوباره برقرار کند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، این دیدگاه را ابراز کرده است که سال 2025 می‌تواند زمانی باشد که اوکراین بار دیگر یک ضد حمله علیه نیروهای روسیه انجام دهد.

نیاز به یک سیاست قابل اجرا

این یک اشتباه جدی خواهد بود. اشتباه نکنید: برقراری مجدد مرزهای قانونی بسیار مطلوب است و نشان خواهد داد که تجاوز قابل قبول نیست. اما سیاست خارجی باید علاوه بر مطلوب، قابل انجام هم باشد، و واقعیت این است که اوکراین در موقعیتی نیست که بتواند کریمه و سرزمین‌های شرقی خود را با استفاده از نیروی نظامی آزاد کند.

از ریاضیات نمی‌توان فرار کرد. روسیه سربازان بسیار زیاد و اقتصاد جنگی دارد که قادر به تولید مقادیر زیادی اسلحه و مهمات است. با وجود تحریم‌ها، روسیه توانسته است پایگاه نظامی-صنعتی خود را تقویت کند و به تسلیحات و مهمات تولید شده توسط متحدانش و کالاها و فناوری‌های ساخت چین دسترسی داشته باشد که به تلاش‌های جنگی کرملین کمک می‌کند.

یکی دیگر از عواملی که مانع تلاش اوکراین برای بازپس گیری اراضی خود با زور است این که عملیات تهاجمی به نیروی انسانی، تجهیزات و مهمات بسیار بیشتری نسبت به تلاش‌های دفاعی نیاز دارد. این امر به ویژه زمانی درست است که مدافع فرصت ایجاد استحکامات دفاعی را داشته است، کاری که روسیه در بسیاری از سرزمین‌های اشغالی اوکراین انجام داده است.

نتیجه احتمالی بازگشت اوکراین به عملیات تهاجمی، تلفات گسترده سربازان خواهد بود، چیزی که ارتش اوکراین با ضعف عددی خود، نمی‌تواند آن را تحمل کند. تجهیزات نظامی و مهمات محدودی که اوکراین به آن‌ها دسترسی دارد به سرعت تخلیه خواهند شد و در این فرآیند، دفاع از مناطق تحت کنترل اوکراین دشوارتر می‌شود. شکست تهاجم اوکراین همچنین موضع کسانی را در پایتخت‌های غربی تقویت می‌کند که نسبت به ارائه هرگونه کمکی به اوکراین تردید دارند و این کمک‌ها را بیهوده تلقی می‌کنند.

جنگ اوکراین

بهترین استفاده از منابع محدود

پس اوکراین و حامیانش چه استراتژی را باید دنبال کنند؟ اولاً، اوکراین باید روی دفاع تمرکز کند، رویکردی که به آن اجازه می‌دهد بهترین استفاده را از منابع محدود خود بکند و روسیه را خسته کند.

دوم، به اوکراین باید ابزار (قابلیت حمله دوربرد) و آزادی عمل حمله به نیروهای روسیه در هر نقطه از اوکراین و همچنین کشتی‌های جنگی روسیه در دریای سیاه و اهداف اقتصادی در داخل روسیه داده شود. روسیه باید هزینه جنگی را که به راه انداخته و ادامه داده است، احساس کند.

سوم، حامیان اوکراین باید به ارائه کمک‌های نظامی بلند مدت متعهد شوند. هدف همه موارد فوق این است که به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نشان دهد که زمان به نفع روسیه نیست و او نمی‌تواند امیدوار باشد که بیش از اوکراین دوام می‌آورد.

اوکراین و حامیانش باید یک کار دیگر انجام دهند: پیشنهاد یک توافق آتش بس موقت در راستای خطوط نبرد موجود. پوتین احتمالاً چنین پیشنهادی را رد خواهد کرد، اما انجام این کار باعث می‌شود که استدلال در ایالات متحده در مورد کمک به اوکراین ساده‌تر شود، زیرا روسیه را به عنوان طرف مسئول برای ادامه جنگ معرفی می‌کند. این اقدام حتی ممکن است زمینه‌ای فراهم کند که در صورت بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در نوامبر، کمک‌های نظامی ایالات متحده به اوکراین ادامه یابد.

نه جنگ، نه صلح

این ترکیب از تمرکز بر دفاع، حملات عمیق، ادامه کمک‌های نظامی غرب، و تلاش دیپلماتیکی که نقش روسیه را به عنوان متجاوز به نمایش می‌گذارد، ممکن است به مرور زمان پوتین را متقاعد کند که آتش بس موقت را بپذیرد. بر اساس چنین توافقی، از هیچ یک از طرف‌ها خواسته نمی‌شود که از ادعاهای بلندمدت خود صرف نظر کنند.

اوکراین می‌تواند به دنبال بازگرداندن تمام قلمرو خود باشد. روسیه می‌تواند همچنان مدعی شود که اوکراین حق وجود به عنوان یک کشور مستقل را ندارد. هر دو طرف می‌توانند به تجهیز مجدد ادامه دهند. تحریم‌ها ممکن است به قوت خود باقی بماند. اوکراین می‌تواند ارتباطات نزدیک‌تری با اتحادیه اروپا و ناتو برقرار کند.

اوکراین بدون شک در مقابل برخی عناصر این رویکرد مقاومت خواهد کرد. اما ایالات متحده و دیگر حامیان اوکراین باید بر آن پافشاری کنند. اوکراین نمی تواند تقاضای حمایت بی قید و شرط داشته باشد. یک ضد حمله مجدد با شکست مواجه می‌شود و در عین حال توانایی اوکراین برای دفاع از خود را تضعیف می‌کند. آنچه اوکراین از یک آتش بس موقت به دست می‌آورد، فرصتی برای شروع بازسازی کشور است، زیرا تا زمانی که این کشور یک منطقه جنگی فعال باقی بماند، پول و سرمایه‌گذاری وارد نخواهد شد.

یک آتش‌بس موقت تقریباً به طور قطع به چیزی شبیه صلح منجر نمی‌شود. برای این منطور احتمالاً باید منتظر آمدن رهبری در روسیه بود که تصمیم بگیرد به وضعیت مطرود کشور پایان دهد. این اتفاق ممکن است برای سال‌ها یا دهه‌ها نیفتد. در این حین، وضعیت اوکراین بسیار بهتر از وضعیت آن در صورت ادامه جنگ خواهد بود.

چنین ترتیباتی -غیر دائمی و کمتر از یک صلح رسمی- در جاهای دیگر، از جمله در شبه جزیره کره و قبرس، به خوبی عمل کرده است. این یک راه حل نیست، اما از گزینه‌های جایگزین بهتر است. و حتی اگر روسیه هرگونه آتش‌بس را رد کند، چیزی که احتمالاً اتفاق خواهد افتاد، استراتژی نظامی و دیپلماتیکی برای اوکراین بهتر است که از هسته اصلی کشور و استقلال آن محافظت می‌کند، و حمایت خارجی را حفظ می‌کند. دوستان اوکراین باید این را در نظر داشته باشند، قبل از اینکه موفقیت را به گونه‌ای تعریف کنند که کشور را در مسیری به سوی شکست قرار دهد.