به گزارش اکویران، جنگ اوکراین به شکل بدی پیش می‌رود. اوکراین به شکل آهسته در حال تجربه شکست در جبهه شرقی است. ارتش این کشور به دلیل نبود نیرو و مهمات کافی با شرایط سختی روبه‌رو شده‌ است.

به نوشته هال برندز - پروفسور برجسته مسائل بین‌الملل دانشگاه جان هاپکینز - در بلومبرگ، ورود اوکراین به خاک روسیه در طول تابستان به تیتر یک خبرگزاری‌ها تبدیل شد، اما این اتفاق نیز نتوانست مسیر کلی جنگ را تغییر دهد. یک کمپین حمله موشکی به خاک روسیه به شکل بالقوه نویدبخش محسوب می‌شود، اما به دلیل تردید غرب با محدودیت همراه شده است.  

طرح پیروزی اوکراین که توسط این کشور تبلیغ و شامل تلاش برای عضویت در ناتو می‌شود، با حمایت زیادی از سوی آمریکا همراه نشده است.

چشم‌انداز تیره اوکراین و فشار فزاینده برای صلح

همانطور که چشم‌انداز اوکراین تیره‌تر می‌شود، فشار فزاینده‌ای در واشنگتن برای مذاکره پایان جنگ وجود دارد. چالش این است که هیچ‌کس نمی‌داند چگونه باید یک وضعیت رو به وخامت در میدان نبرد را به یک صلح آبرومند تبدیل کرد.

برنامه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، ساده‌ترین است: در سریع‌ترین زمان ممکن ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، باید رو در روی هم قرار بگیرند و اگر جنگ پایان نیافت، هر دوی آن‌ها را به عواقب وخیم تهدید کند.

ترامپ ممکن است به زلنسکی بگوید اگر او به توافق راضی نشود، با ریسک از دست دادن کمک‌های آمریکا روبه‌رو می‌شود؛ ترامپ می‌تواند به پوتین بگوید که اگر روسیه مقاومت کند، آمریکا کمک به اوکراین را افزایش می‌دهد یا مسکو را با تحریم‌های شدیدتری روبه‌رو می‌سازد.

این استراتژی با چهره سرسختی که ترامپ از خود ساخته، متناسب است. قطع شدن کمک‌های آمریکا می‌توند به‌سرعت اوکراین را به زانو درآورد. متأسفانه، این موضوع کمتر واضح است که چرا پوتین باید از تهدید کمک‌های بیشتر ایالات متحده به اوکراین بترسد، آن هم با توجه به اینکه ترامپ سال‌ها نسبت به هزینه‌ای که کمک‌های فعلی بر واشنگتن تحمیل کرده، انتقاد کرده است.

برنامه ترامپ برای دستیابی به صلح به هر قیمتی؟

این گمانه‌زنی وجود دارد که برنامه ترامپ در جهت به دست آوردن یک صلح مطلوب نیست، بلکه دستیابی به صلح به هر قیمتی است. به نظر می‌آید ترامپ یک سناریو را برای اوکراین متصور شده است که این کشور به واگذاری مناطق اشغال‌شده خود به روسیه اقدام می‌کند و کی‌یف احتمالا به واسطه حضور خود در منطقه کورسک روسیه، بتواند امتیازات محدودی به دست آورد. این توافق همچنین می‌تواند شامل محدودیت‌ها در روابط اوکراین با کشورهای غربی باشد که همگی در راستای یک آتش‌بس تعریف شده‌اند. با این حال، یک آتش‌بس با این شرایط احتمالا تنها تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که در راستای منافع ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، باشد.

رویکرد دوم که مورد ترجیح برخی کشورهای حاضر در دایره ملی-امنیتی آمریکا است، بیان می‌کند که اوکراین برای مذاکرات موفق‌تر به یک جایگاه قوی‌تر نیاز دارد. این نظر، واقع‌بینانه‌تر در نظر گرفته می‌شود زیرا بر نیاز اوکراین به تقویت اهرم فشار خود در هرگونه مذاکرات بالقوه تأکید دارد. با این رویکرد، آمریکا به حمایت از اوکراین برای دفاع از قلمروهای خود ادامه خواهد داد، با این امید که هزینه‌هایی که روسیه برای جنگ خود پرداخت می‌کند، در نهایت به یک عامل بازدارنده تبدیل شود.

واشنگتن ممکن است به‌طور متوسط تحریم‌ها را شدیدتر کند و برای این کار به سراغ برخی بانک‌های چینی برود که تجارت استراتژیک با روسیه را فراهم می‌کنند. و اگر کامالا هریس - معاون رئیس‌جمهور آمریکا - در انتخابات پیروز شود، او ممکن است به دنبال یک بسته کمکی جدید برای اوکراین باشد، با این هدف که به پوتین نشان دهد روسیه نمی‌تواند بیشتر از غرب در این جنگ استقامت داشته باشد و به اوکراین کمک کند که دست‌کم تهدید یک حمله دیگر به روسیه را به وجود آورد. در آن زمان شاید اوکراین و غرب بتوانند به پشتوانه وحدت و قدرت وارد دیپلماسی شوند.

با این حال، این رویکرد نیز دارای یک نقطه ضعف آشکار است. اگر کمک‌های آمریکا تاکنون نتوانسته باعث تسلیم شدن پوتین شود، چرا به‌کارگیری یک استراتژی که - اساسا - شبیه به استراتژی کنونی است، می‌تواند نتیجه‌بخش باشد؟

این یک حقیقت است که پوتین هزینه وحشتناکی را پرداخت می‌کند؛ او نمی‌تواند تا ابد زیان‌های سنگین در نیروی انسانی و تجهیزات را تاب بیاورد. اما با توجه به اینکه روسیه حدود چهار برابر اوکراین جمیعت دارد، ارتش زلنسکی ممکن است زودتر از ارتش پوتین از پا در بیاید.

مشکل سرنوشت‌ساز در داخل آمریکا

مشکل در اینجا همان تناقضی است که از فوریه 2022 تاکنون سیاست آمریکا را با مشکل مواجه کرده است. واشنگتن می‌خواهد اوکراین پیروز شود. اما به دلایل آشکار و قابل درک مانند کشش اولویت‌های رقابتی در اقیانوس آرام و ترس از تشدید تنش با روسیه، آمریکا همچنین می‌خواهد دخالت خود را محدود کند.

نمی‌توان همواره هر چیزی را که خواست، داشت. امروزه بسیاری باور دارند که یک توافق صلح باعث کاهش هزینه‌ها و ریسک‌هایی می‌شود که آمریکا در حمایت از اوکراین با آن‌ها روبه‌روست. اما صرفا دستیابی به یک توافق که معادل تسلیم شدن نیست، ممکن است نیازمند متحمل شدن هزینه‌ها و ریسک‌های بزرگ‌تر از آنچه که ایالات متحده تاکنون پذیرفته، باشد.

پوتین این موضوع را می‌داند. صحبت از سازش از سوی کشوری که اصرار داشته او باید شکست بخورد و حتی از قدرت کنار برود، مطمئنا پوتین را متقاعد می‌کند که شرایط به نفع او پیش می‌رود.

پوتین ممکن است با در نظر گرفتن اهداف حداکثری به ابتکارات صلح پاسخ دهد؛ الحاق چندین استان اوکراین به روسیه،  محدودیت‌های شدید بر حاکمیت اوکراین و شاید از میان رفتن دولت اوکراین در این اهداف قرار داشته باشند، در حالیکه نیروهایش همچنان به بمباران و حمله به اوکراین ادامه می‌دهند. یا به‌طور متناقض، اگر رئیس‌جمهور روسیه فکر کند که کاهش تنش در حال حاضر می‌تواند او را برای پیروزی در آینده آماده کند، او ممکن است بازی را ادامه دهد. پیشنهاد آتش‌بس در امتداد خط مقدم کنونی، مسئولیت ادامه جنگ را به دوش اوکراین می‌اندازد.

شمارش معکوس برای یک جنگ دیگر؟

این امر ناتو را دچار تفرقه می‌کند، به‌طوری‌ که کشورهایی که به شکل پنهانی از یک توافق ناخوشایند حمایت می‌کنند را در مقابل کشورهایی قرار می‌دهد که نگرانند این توافق بیشتر موجب تشویق مسکو شود. آتش‌بس می‌تواند به کاهش تحریم‌ها یا حداقل سست شدن آن‌ها منجر شود. و اگر ترامپ پیروز شود و روحیه «اول آمریکا» در واشنگتن غالب شود، ممکن است غرب پس از پایان درگیری‌ها علاقه خود را به اوکراین از دست بدهد.

در واقع، یک توافق صلح – خواه برای اوکراین خوب باشد یا بد – راه‌حل دائمی برای این بحران نیست. پوتین هنوز از هدف تبدیل اوکراین به یک تابع روسیه دست نکشیده است. یک اوکراین ویران‌شده و کوچک، قادر به دفاع از خود نخواهد بود. بنابراین هیچ توافقی پایدار نیست مگر اینکه غرب تضمین‌های امنیتی بلندمدت و کمک‌های نظامی و مالی لازم را به اوکراین ارائه دهد تا پوتین متقاعد شود که از سرگیری درگیری‌ها ایده خوبی نیست. اگر به این مسئله به‌طور جدی پرداخته نشود، پایان جنگ روسیه و اوکراین ممکن است فقط آغاز شمارش معکوس برای جنگ بعدی باشد.