فرق لیبرالیسم و نئولیبرالیسم در چیست؟!
از نظر لودویگ فون میزس، نئولیبرالها -در مقایسه با سوسیالیستهای متعصب- نسبتاً لیبرال بودند، اما مداخلهگرایانی بودند که از بانکداری مرکزی و دولت بوروکراتیک و نظارتی حمایت میکردند.
از نظر لودویگ فون میزس، نئولیبرالها -در مقایسه با سوسیالیستهای متعصب- نسبتاً لیبرال بودند، اما مداخلهگرایانی بودند که از بانکداری مرکزی و دولت بوروکراتیک و نظارتی حمایت میکردند.
تضعیف لیبرالیسم، شدت گرفتن اختلافات میان دو قطب قدرت جهان در کنار تداوم رشد اقتصادی مهمترین نکاتی است که پویا جبلعاملی، اقتصاددان، پیرامون سال 2026 میگوید.
آیا میان سوسیالیسم، مارکسیسم و کمونیسم تفاوتی وجود دارد؟ برخی تمام فجایع و شکستهای عملی را به نام «کمونیسم» ثبت میکنند و «سوسیالیسم» را از این کارنامه جدا میکنند؛ گویی کمونیسم تجربهای ناخوشایند و منحرف بود، اما سوسیالیسم همچنان قابل دفاع و قابل…
کسانی که با ذهنیت «وسطبازی» فکر میکنند، اصول را امری نسبی میبینند نه ثابت و استوار. برای آنها اصول بر اساس اینکه «کسی کجا ایستاده» تعریف میشود، نه بر اساس اینکه «بر چه چیزی ایستادگی میکند». هر کسی که واقعاً تلاش کند در هر اختلافی میان چپ و…
دکتر موسی غنینژاد، اقتصاددان برجسته، در گفتوگو با امیرحسین خالقی به بازخوانی یکی از آثار لودویگ فون میزس، اندیشمند بزرگ مکتب اتریش، تحت عنوان «حکومت قادر مطلق: خیزش دولت تمامیتخواه و جنگ تمامعیار» پرداخته است.
فردریش فون هایک، در مقاله درخشان «چرا محافظهکار نیستم»، که به صورت یک مؤخره در کتاب «منشور آزادی» آمده است، خط بطلانی بر یک کژفهمی رایج سیاسی میکشد. بسیار شنیدهایم که لیبرالهای کلاسیک و مدافعان بازار آزاد را در کنار محافظهکاران در یک جبهه قرار…
دکتر موسی غنی نژاد اقتصاددان به بررسی کتاب مهم لودویگ میزس میپردازد که به ناکامیهای لیبرالیسم و ظهور دولتگرایی در بحبوحه جنگ جهانی دوم اشاره دارد.
داستان فیلم «نبرد پشت نبرد» بسیار ساده و کلیشهای است، پیام فیلم اما از داستان آن هم کلیشهایتر و کودکانهتر است: راست بَد است. چَپ خوب است. راستها نژادپرستند و به آدمها ظُلم میکنند. چپها قهرمان و انقلابیاند. راستها زنستیز، مهاجرستیز و…
اکوایران: برگ اندیشه اکوایران بر آنست تا سرشت حقوقی "دولت" را در اندیشههای سیاسی و اقتصادی شناخته شده بکاود. از اینرو رشتهای از یادداشتها را در این باره میآفریند و به گفتوگو میگذارد. آنچه این دگرگونی اندیشهها را به هم پیوند میدهد، پافشاری…
اگر دستاوردهای تمدن مدرن برایمان دارای ارزش باشند نمیتوانیم نسبت به عامل به وجود آورندۀ این تمدن یعنی پیدایش فرد انسانی دارای شخصیت حقوقی مستقل و دانشی که با مفروض گرفتن چنین انسانی به مطالعۀ مناسبات اجتماعی برآمده از آن میپردازد بیتفاوت باشیم.