صحبت از مالیات بر ثروت در سالهای اخیر در میان سیاستمداران و سیاستگذاران کشور بسیار زیاد بوده است. این گروه با تعابیری چون عدالت مالیاتی، کاهش کسری بودجه دولت و شکاف طبقاتی و همچنین افزایش شفافیت اقتصادی به دنبال اخذ مالیات بر ثروت به روشهای گوناگون بودهاند. بهطوری که از طریق تریبونهای خود و ترویج استدلالهایی مبنی بر اخذ هرچه بیشتر مالیات بر ثروت به دنبال کسب مشروعیت و محبوبیت برای تصمیمات خود بودهاند.
اینها درحالی است که بسیاری از سازمانها و نهادهای اقتصادی کشور که اتفاقا درآمد و ثروت بالایی نیز دارند از مالیاتهای دولت یا مستثنی شده و یا به طرق مختلف از گزند شناسایی درآمد و درنهایت پرداخت مالیات در امان میمانند. در مقابل، گروهی که در فضای سیاستگذاری کشور به دنبال طرح مالیات بر ثروت بودهاند معمولا به این موارد بیتوجه بوده و تنها و تنها با استفاده از کلید واژه مالیات بر ثروت راه خود را رفتهاند.
با وجود همه اینها و تصویب طرحها و قانونهای مختلف در جهت حمایت از مالیات بر ثروت اما آمارها و دادهها نشان میدهد که دولت در اخذ چنین مالیاتی موفق نبوده است. از طرف دیگر نشریه معتبر اکونومیست نیز در مطلبی استدلالها و دلایل دفاع از مالیات بر ثروت را زیرسوال برده است.
در ادامه گزارش این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.

مالیات بر ثروت در آیینه آمار و دادهها
بررسی آمارها نشان میدهد که روند اخذ مالیات بر ثروت از سال 1396 تا 1399 صعودی بوده است. به طوری که در سال 1398 میزان اخذ مالیات بر ثروت نزدیک به 122 درصد نسبت به سال 1397 و در سال 1399 نزدیک به 178 درصد نسبت به سال 1398 بالاتر رفته است. در واقع در این سالها ارزش مالیات بر ثروت جمعآوری شده نسبت به سال قبل از آن بیش از دو برابر شده است.
اینها درحالی است که در سال 1400 مقادیر جمعآوری شده مالیات بر ثروت نزدیک به 40 درصد نسبت به سال 99 کاهش یافته و در سالهای 1401 و 1402 نیز به ترتیب 36 درصد و 48.4 درصد محاسبه شده است. در نهایت در سال گذشته نیز این مقدار معادل 8.7 درصد بوده که در مقایسه با سالهای 1401 و 1402 بسیار پایینتر بوده است.
از طرفدیگر آخرین آمارهای مالیات اخذ شده که توسط سازمان امور مالیاتی مورد برآورد قرار میگیرد در مرداد سال جاری گزارش شده است. براین اساس در چهارماهه نخست سال 1404 کل مالیات جمعآوری شده حدودا معادل 396 هزار و 383 میلیارد تومان بوده است. آمارها و دادهها حاکی از آن است که در این مدت رقم بسیار پایینی از کل مالیات جمعآوری شده به مالیات بر ثروت اختصاص دارد. رقمی که براساس گزارش سازمان امور مالیاتی تقریبا برابر با 12 هزار و 563 میلیارد تومان بوده است. یعنی حدود 3 درصد از کل مالیاتها از ناحیه مالیات بر ثروت به دست آمده است.
محاسبات بیشتر حاکی از آن است که از رقم تقریبی 12 هزار و 563 میلیارد تومان از فروردین تا تیر سال جاری که با عنوان مالیات بر ثروت جمعآوری شده، بالاترین سهم به نقل و انتقال سهام با 27.66 درصد و نقل و انتقال املاک با 26.52 درصد اختصاص داشته است. پایینترین مقدار نیز به مالیات بر خانههای مسکونی گرانقیمت، خودروهای سواری و خانههای خالی تعلق گرفته که رقم آنها حتی به یک درصد نیز نرسیده است.
چرا مالیات بر ثروت بیراهه است؟
نشریه اکونومیست در گزارشی با عنوان از «ثروت مالیات نگیرید» سه ایراد اساسی را به بحث مالیات بر ثروت وارد کرده است. این سه ایراد عبارتند از دوام، کارایی و سطحینگری.
مورد اول در مورد دوام مالیات بر ثروت است. ممکن است انواعی از مالیات در حال حاضر محبوب باشند، اما تداوم این حمایت تضمینشده نیست، زیرا مردم دیدگاههای متناقضی درباره مالیات دارند. آمریکاییها مثلا میگویند مالیات تصاعدی را میخواهند، اما وقتی از آنها درباره مالیاتهای خاص سؤال میشود، بیشتر از همه از همان مالیاتهای تصاعدی بیزارند. پژوهشی از اورسولا دالینگر در دانشگاه تریر نشان میدهد که حمایت از مالیات بر ثروت بسته به وضعیت اقتصادی میتواند نوسان کند. بنابراین ممکن است کشوری در نهایت با مالیاتی روبهرو شود که هم به اقتصاد آسیب میزند و هم از نظر سیاسی زیانبار است.
از طرف دیگر بحث کارایی مالیاتی مطرح است. به عبارت دیگر حتی اگر مالیات بر ثروت پس از اجرا نیز محبوب بماند، آیا میتواند اهداف مورد نظر حامیانش را برآورده کند؟ شاید مردم از دیدن آسیب به ثروتمندان خوشحال شوند، اما این شادی زودگذر خواهد بود. این مالیات درآمد کافی برای جبران کاهش هزینههای دیگر ایجاد نمیکند. از همینرو شور اولیه با مشاهده سیاستهای انقباضی دولت و سایر مشکلات ناشی از دخالت این نهاد بهسرعت به خشم بیشتر جامعه تبدیل خواهد شد.
مورد آخر سطحینگری است. حامیان جدید مالیات بر ثروت، خطر شعلهور شدن آتش زیر خاکستر را دستکم میگیرند. در واقع نرخ پایین مالیات بر ثروت توسط سیاستگذاران و حامیان این طرح ممکن است در آینده بشدت بالا رود. بسیاری از طرفداران این نوع مالیات، نرخ ۲ درصدی را صرفا نقطه آغاز میدانند. بهطور مثال گابریل زاکمن در زمان همکاری با کارزار ریاستجمهوری برنی سندرز در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰، ظاهرا از نرخ ۸ درصدی برای ثروتهای کلان حمایت میکرد. یا میتوانید نظرات توماس پیکتی، استاد راهنمای زاکمن را مورد بررسی قرار دهید. او در یک دهه گذشته از مالیاتهای معتدل بر ثروت به مالیاتهایی رسیده که ۹۰ درصد از دارایی ثروتمندان را مصادره میکند. پیکتی اخیرا حتی پیشنهاد کرده است که ثروتمندانی که بخواهند برای فرار از مالیات از فرانسه خارج شوند، در فرودگاه دستگیر شوند.


