به گزارش اکوایران، درگیری‌های معاصر به طور فزاینده‌ای در سطح چندین کشور و حوزه مختلف رخ می‌دهند و به اشکال مختلفی از جمله درگیری‌های زمینی متعارف تا عملیات‌های نفوذ استراتژیک خود را نشان می‌دهند. ائتلاف غیررسمی چین، ایران، روسیه و اخیراً کره شمالی (CIRN) نشان‌دهنده یک شبکه مقابله‌ای منطقه‌ای است که هدفش به چالش کشیدن نفوذ ژئوپولیتیکی و اقتصادی ایالات متحده و غرب گسترده‌تر است. چین، ایران و روسیه در حال همکاری نزدیک برای ایجاد یک پلتفرم جدید تجاری و سرمایه‌گذاری به منظور حمایت از دستورکار سیاسی خود هستند. برای رسیدن به چنین هدفی، کریدورهای تجاری نقش اساسی دارند. موسسه تحقیقات سیاست خارجی آمریکا در یادداشتی این جنگ رو به تشدید را واکاوی کرده است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که قسمت اول پیش‌تر منتشر شد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را می‌خوانید:

بازتعریف دینامیک‌های تجارت جهانی

برای مقابله با پکن و ائتلاف غیررسمی چین-ایران-روسیه- کره شمالی در تلاششان برای گسترش نفوذ خود در سراسر اوراسیا - و احتمالاً بازتعریف دینامیک‌های تجارت جهانی از طریق مسیرهایی مانند کریدور شمال-جنوب که روسیه در حال توسعه آن است و شبکه‌های تجاری شرق به غرب را به مسیرهای دریایی وصل می‌کند - غرب باید به طور فعال در جهت تقویت حضور خود در این مسیرهای استراتژیک عمل کند. دستیابی به این هدف تنها نیازمند افزایش سرمایه‌گذاری‌های غربی در این کریدورها نیست، بلکه قصد دارند به طور استراتژیک مسیرهایی را اولویت‌بندی کنند که کمتر در معرض نفوذ ائتلاف شرقی قرار دارند. سرمایه‌گذاری در این کریدورها بازده بالایی به همراه دارد، نه تنها به دلیل اینکه منطق تجاری واضحی برای گزینه‌های جایگزین کریدور شمالی وجود دارد - که احتمالاً به دلیل چالش‌ها برای ادغام دوباره روسیه در اقتصاد اروپا، استفاده محدودی خواهد داشت - بلکه به این دلیل که چنین سرمایه‌گذاری‌هایی به غرب این امکان را می‌دهد که در چشم‌انداز زیرساخت‌های جهانی در حال تکامل به نفوذ خود ادامه دهد و نقش متوازنی در شکل‌دهی به مسیرهای اقتصادی و تجاری جهانی ایفا کند.

از دیدگاه ژئو استراتژیک، نقش مرکزی چین در تمام مسیرهای تجاری متصل به آسیا باعث می‌شود که مقابله با ائتلاف چین وابسته به سرمایه‌گذاری غربی در کریدورهای جایگزینی باشد که از ایران عبور نکنند و وابستگی به ترکیه را محدود کنند.

رویکرد ترکیه، که تعادل بین اتحادها و اولویت‌دهی به منافع فوری را در پیش گرفته، آن را به هم‌پیمانی نزدیک‌تر با چین و در برخی مواقع روسیه سوق داده است و این موضوع بر عدم قطعیت افزوده است. در حالی که اروپا ممکن است این ابهام را تحمل کند، زیرا به‌طور نسبی کمتر از تأثیرات یک ائتلاف فعال ضد غرب بر مسیرهای تجاری جهانی متأثر است، ایالات متحده نمی‌تواند چنین نرمشی را بپذیرد. ایالات متحده به عملکرد روان مسیرهای دریایی جهانی وابسته است که یکی از اولویت‌های ژئوپلیتیکی کلیدی آن است. بنابراین، واشنگتن می‌خواهد از هرگونه تغییراتی که ائتلاف چین-ایران-روسیه ممکن است در اصول فعلی تجارت ایجاد کند، آگاه باشد و تدابیری برای مقابله با آن بیاندیشد.

تلاش برای کاهش نقش غرب در بازارهای جهانی

تقاطع کریدور شمال-جنوب روسیه با کریدورهای میانه و جنوبی که چین در حال گسترش نفوذ خود در آن‌هاست، چالشی نه تنها برای اوراسیا بلکه برای کل سیستم تجارت بین‌الملل ایجاد می‌کند. با توجه به اهداف بلندمدت چین و روسیه برای کاهش نفوذ غرب در بازارهای جهانی، طراحی این کریدورها نشان‌دهنده اراده آن‌ها برای ایجاد پایه‌ای در راستای رسیدن به این هدف است. هرچند این کریدورها به‌طور کوتاه‌مدت یا میان‌مدت در نظر گرفته نشده‌اند، اگر این مسیرهای جدید قوانینی را طراحی کنند که اصول موجود آزادی ناوبری آزاد را که اکنون با استانداردهای غربی حفظ می‌شود، تضعیف کنند، تأثیر آن در تجارت جهانی گسترده خواهد بود.

بنابراین، احتمالاً غرب - هم اروپا و هم ایالات متحده - راه‌هایی را برای مقابله با نفوذ ائتلاف اوراسیا جستجو خواهد کرد، از جمله بررسی دقیق توسعه کریدورهای تجاری فعلی. کریدور میانه دو بخش دارد: یکی که از طریق ترکیه و مدیترانه به اروپا می‌رسد و دیگری که از طریق دریای سیاه به اروپا وصل می‌شود و به بنادر رومانی و بلغارستان دسترسی دارد. این مسیرها می‌توانند به عنوان کریدور میانه A و کریدور میانه B گروه‌بندی شوند، با مقایسه‌ای که مناطق و کشورهای عبوری آن‌ها را برجسته می‌کند. این تحلیل نشان می‌دهد که بهترین کریدور شرق-غرب برای غرب از نظر کنترل و کمترین مشکلات، کریدور میانه B است. این مسیر از چین از طریق آسیای مرکزی و قفقاز عبور کرده و سپس از طریق دریای سیاه به طور مستقیم وارد اروپا می‌شود، و مسیری قابل‌اعتماد با ریسک‌های ژئوپلیتیکی کاهش‌یافته را ارائه می‌دهد.

کریدور تجاری که هم ایران و هم ترکیه را دور می‌زند از دریای سیاه می‌گذرد، منطقه‌ای که در حال حاضر در معرض خطر تشدید درگیری است. هدف استراتژیک روسیه برای کنترل سواحل جنوبی اوکراین، که با افزایش حملات به بندر اودسا در ماه‌های اخیر برجسته شده است، نگرانی‌های امنیتی مرتبط با این مسیر را افزایش داده است. ممکن است پس از پایان جنگ در اوکراین به‌نحو مطلوب برای غرب، دریای سیاه به آبراهی آزاد و باز تبدیل شود.

نفوذ غرب در آسیای مرکزی

تلاش‌های غرب برای توسعه کریدور میانه و ترویج «آسیای مرکزی باز» از طریق سرمایه‌گذاری، نتایج خود را نشان داده است. استراتژی اتحادیه اروپا-آسیای مرکزی و مشارکت ایالات متحده در پروژه‌های اتصال منطقه‌ای به تصمیم قزاقستان برای عدم عضویت در بریکس در سال 2024 کمک کرده است و به جای آن، این کشور را تشویق کرده است تا بر رشد اقتصادی خود تمرکز کند. تأکید غرب بر همکاری منطقه‌ای بدون سیاست‌های بلوکی صریح، با موضع سیاست خارجی مستقل قزاقستان همخوانی دارد. قزاقستان علاقه خود را به ابتکار جهانی اتحادیه اروپا که پروژه‌های زیرساختی را تأمین مالی می‌کند، ابراز کرده است، که نشان‌دهنده باز بودن این کشور به توسعه مورد حمایت غرب است.

توسعه کریدور میانه B - مسیر که از طریق دریای سیاه به اروپا می‌رسد - می‌تواند نقش مهمی در رشد مورد حمایت غرب در قفقاز جنوبی ایفا کند، حتی در میان تعاملات آن با روسیه و چین. این پتانسیل به دو عامل بستگی دارد.

اول، تا زمانی که آسیای مرکزی، به‌ویژه قزاقستان، به همکاری با غرب در پروژه‌های زیرساختی ادامه دهد، قفقاز جنوبی از این باز بودن بهره‌مند خواهد شد. دوم، گسترش کریدور میانه B با «خط محاصره» غرب که از دریای بالتیک تا دریای سیاه و آدریاتیک کشیده شده است همراستا است. این ابتکار، که به عنوان ابتکار سه دریا نیز شناخته می‌شود، هدفش تقویت زیرساخت‌ها برای اهداف اقتصادی و نظامی است و از زمان شروع جنگ در اوکراین اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده است.

موفقیت این رویکرد به توانایی غرب، به‌ویژه ایالات متحده، به درک چالش‌هایی که ائتلاف غیررسمی متشکل از چین، ایران، روسیه و کره شمالی ایجاد می‌کند، بستگی دارد. در اصل، این امر به این بستگی دارد که آیا دریای سیاه همچنان یک منطقه دریایی باز و قابل دسترس باقی خواهد ماند یا نه. اگر درگیری‌ها در اوکراین در ماه‌های آینده تشدید شود و روسیه سواحل بیشتری از اوکراین را تصرف کند، دریای سیاه ممکن است ویژگی استراتژیک جدیدی پیدا کند که کاملاً متفاوت از سناریویی است که در آن روسیه مجبور به عقب‌نشینی می‌شود و اوکراین می‌تواند منطقه اقتصادی انحصاری خود را بازیابی کند.

در حالت اول، ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی نه تنها سرزمین‌های جدیدی به دست می‌آورد بلکه نفوذ بیشتری بر تعریف «کریدورهای تجاری آزاد و باز» پیدا می‌کند - نتیجه‌ای که می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر تجارت دریایی نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهانی داشته باشد.