اوضاع بیروت حتی از دمشق هم بدتر است؛
چرا لبنان در سراشیبی سقوط قرار گرفته است؟
اکوایران: رفتار غیرمسئولانه احزاب در لبنان باعث به زانو درآمدن کشور شده است و این روند همچنان ادامه دارد.
به گزارش اکوایران، به رغم ممنوعیت خرید و فروش ارز در بازار آزاد در لبنان، روز جمعه، همزمان با افزایش بهای انرژی، ارزش نرخ برابری ارز این کشور (لیره) در برابر دلار آمریکا به پایین ترین سطح خود در تاریخ رسید و هر دلار بالاتر از بیست و پنج هزار لیره مبادله شد. در حال حاضر نرخ رسمی دلار در لبنان هزاروپانصد لیره است، اما نرخ واقعی آن فاصله بسیار بیشتری از این بها دارد.
تا سال 2019 که سعدحریری نخست وزیر این کشور بود، قیمت واقعی دلار معادل هزاروپانصد لیره بود، اما با استعفای حریری و سپس بحران های پیاپی سیاسی که گریبانگیر لبنان شد، سقوط لیره آغاز شد به گونهای که در تابستان سال گذشته ارزش دلار به بیست و دو هزار لیره رسید. در این شرایط سعد حریری از تشکیل کابینه منصرف شد و در نهایت نجیب میقاتی در سپتامبر سال جاری توانست از مجلس لبنان رای اعتماد بگیرد و ارزش دلار به چهارده هزار لیره رسید.
با این حال انتقادات اخیر یکی از وزرای مسیحی کابینه میقاتی در مورد نقش عربستان سعودی در جنگ یمن با واکنش شدید این کشور مواجه و باعث شد ریاض سفیر خود را از لبنان فراخوانده و واردات از لبنان را هم متوقف سازد. بلافاصله پس از این رخداد، سقوط ارزش لیره مجددا آغاز و به ارزش تاریخی کنونی خود رسید.
بنا بر اعلام سازمان ملل، در پی بحران اقتصادی لبنان، قدرت خرید شهروندان به حدی کاهش یافته که از هر پنج لبنانی، چهار نفر فقیر محسوب میشوند. صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف هم در گزارشی اعلام کرده بیش از نیمی از خانوادههای لبنانی حداقل یک کودک دارند که تا اکتبر سال ۲۰۲۱، به دلیل شرایط نابسامان اقتصادی حاکم بر این کشور، یک وعده غذایی روزانهاش حذف شده است.
به همین بهانه مارکو کارنلوس، دیپلمات سابق ایتالیایی و کارشناس مسائل خاورمیانه با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا فروپاشی داخلی لبنان غیرقابل توقف به نظر می رسد؟» به بررسی آخرین تحولات در لبنان پرداخته است.
تابآوری ملت در برابر بحرانها
مردم لبنان همواره در هنگامه بحرانها مقاومت فوقالعادهای از خود نشان دادهاند –از جمله طی جنگ داخلی در دهههای 1970 و 1980 و درگیریها با اسرائیل در سالهای 1978، 1982 و 2006. این تابآوری مدیون ابتکار عمل جامعه مدنی در داخل و یک دیاسپورای (جوامع دور از وطن) سختکوش در تمام گوشه و کنار جهان بود.
همه اینها تا امروز برقرار بود. با این حال بحران اقتصادی و مالی لبنان که در چند سال اخیر ایجاد شده، این مقاومت را در معرض سختترین آزمایشها قرار داده است. از اکتبر 2019، فروپاشی داخلی لبنان غیرقابل توقف به نظر میرسد. امروز این کشور به زانو درآمده و و این روند همچنان ادامه دارد.
اوضاع حتی در دمشق هم بهتر است
تحریمهای اقتصادی ایالات متحده که حزبالله را هدف قرار داده، بحران را پیچیدهتر کرده است -بحرانی که تماما از الیت سیاسی و تکنوکراتهای فاسدی ناشی میشود که کشور را در چنگال خود دارد.
نظام مالی و بانکی که زمانی گل سرسبد کشور و رگهای حیاتی اقتصادش بود، اساساً تصمیم به خودکشی گرفته و کل جمعیت کشور را که سپردههای بانکیشان مسدوده شده را به ورطه نابودی کشانده است. اکنون حتی در دمشق وضعیت بهتر از بیروت به نظر میرسد.
بی احتیاطی جورج قرداحی، وزیر اطلاعرسانی لبنان در مصاحبه اخیرش در انتقاد از موضع عربستان سعودی در یمن، به شکل دراماتیکی اوضاع را بدتر کرده و ریاض را بر آن داشت تا روابط دیپلماتیک خود را با بیروت قطع کند. پس از عربستان سعودی، کویت، بحرین و امارات متحده عربی نیز سفرای خود را فراخواندند.
بیاعتنایی ناامیدکننده؛ مهم نیست چقدر وضع وخیم باشد!
در طول یک دههونیم، تعهد جامعه جهانی نسبت به لبنان به تدریج از مشارکت فعال –همانگونه که در طول جنگ 2006 شاهد بودیم- تبدیل به بیاعتنایی ناامیدکننده شده است.
مهم نیست که وضعیت در لبنان چهقدر وخیم است، دلالان قدرت در این کشور در یک بازی با حاصل جمع جبری صفر پافشاری کردهاند. آنها به عرضهاندام و مبادله حق وتو، همدستی، فساد و میانجیگریهای بیهوده سرگرم هستند. تنها فرانسه است که هنوز عزم خود را برای جلوگیری از فروپاشی قطعی نشان داده است. ایتالیا که در طول جنگ 2006 نقش رهبری صلح را ایفا کرد، به نظر میرسد اکنون درگیر اولویتهای دیگری است. همین امر برای ایالات متحده نیز صادق است.
نارضایتی شریک اقتصادی سابق
با این حال، با توجه به اهمیت روابط اقتصادی میان لبنان و عربستان سعودی طی دهههای اخیر -اگرچه این رابطه در سالهای اخیر کاهش یافته- نارضایتی کنونی ریاض ضربه نهایی به این کشور محسوب میشود.
در 4 نوامبر، روزنامه العرب مستقر در لندن و متعلق به عربستان سعودی، سرمقالهای منتشر کرد که در آن ادعا میشد که عربستان سعودی لبنان و جامعه سنی آن را رها کرده است و دیگر نه به سعد حریری، نخست وزیر سابق و برادر جاهطلبش، بهاء، اعتماد دارد و نه به نخست وزیر فعلی، نجیب میقاتی.
به نظر میرسد عربستان سعودی، سمیر جعجع، سیاستمدار جنجالی مسیحی و فرمانده سابق فالانژها را به عنوان عنصر نیابتی جدید خود در این کشور میداند.
در انتظار فروپاشی!
به نظر میرسد همه ذینفعان به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه نجات لبنان این است که منتظر فروپاشی -و حتی تسریع آن- باشیم. سپس شروع به بازسازی از ابتدا کنند!
رفتار غیرمسئولانه احزاب لبنان و بیمیلی نابخشودنی آنها برای کمک به دیگران برای کمک به لبنان، محرک اصلی چنین بدبینی بوده است.
پیمان شیطانی
با این حال، جامعه جهانی نیز از انتقاد مستثنی نیست. از سال 2005 به این طرف، مرکز بحران سیاسی لبنان را یک پیمان شیطانی تشکیل داده است: تشکیلاتی سیاسی، که عمدتاً حول محور سعد حریری و ریاض سلامه، رئیس بانک مرکزی می چرخد، و به صورت بی پروا منابع و امور مالی و اقتصادی کشور را مدیریت کرده است.
ترفندهای پیچیده پانزی (که بر اساس آن کلاهبردار به سرمایه گذاران وعده بازگشت سریع اصل سود و سرمایه بالا را می دهند) که جیب نخبگان سیاسی را پر از پول می کرد، بحران سیاسی را به فراموشی سپرد. به موازات آن، حزب الله حریری و شرکای او را رها کرد تا کشور را به صورت نادرستی اداره کنند و در ازای آن به تدریج کنترل بیشتری بر سیاست امنیتی به دست آورد. جامعه سنی هم که طبق قانون اساسی از آنها خواسته شده تا نخست وزیر را معرفی کنند، تمایلی به انتخاب جایگزینی برای حریری برای مهم ترین پست سیاسی در کشور نداشته اند.
کشورهای غربی و عربی که کاملاً آگاه بودند که لبنان - کشوری که میزبان تقریباً دو میلیون آواره سوری است - با سر به ورطه پرتگاه سقوط میکند، برای تشویق هر گونه تغییر سیاسی در داخل جامعه سنی حرکتی از خود نشان نداده اند. سران غربی همیشه ترجیح داده اند برای حل مسائل لبنان تنها با یک طرف گفتگو تعامل داشته باشند و تنها نامی که در میان اهل سنت مطرح شده حریری بوده است.
نعمتی برای حزب الله؟
برخی ناظران غربی معتقدند که چنین کوته فکری برای حزب الله موهبت بوده است. این مسئله به این جنبش اجازه داده تا حریری و همراه با او جامعه سنی را کنار بگذارد. البته این مسئله در مورد جامعه مسیحی کم تر صدق می کند، زیرا این جامعه همیشه دارای تعداد زیادی از احزاب و رهبران بوده است: میشل عون، جبران باسیل، جمیل ها، فرنجیه ها، سمیر جعجع و غیره.
توجه تن پرورانه ذینفعان بین المللی برای مراجعه به یک آدرس واحد -حداقل در حوزه انتخابیه سنی- به دموکراسی آسیب رسانده است. نتیجه چنین رفتاری این بوده که رهبران جدید سنی در حال ظهور یا نادیده گرفته شده اند (مثلاً اسامه سعد و فواد مخزومی)، و یا به طور سیستماتیک توسط تشکیلات سرسخت سنتی خنثی و به حاشیه رانده شده اند.
بدین ترتیب، روند دموکراتیک لبنان به تمامی از معنا تهی شد و به خلاء سیاسی کنونی منتهی شد که مردم لبنان اکنون به شدت در تلاش برای رفع آن هستند.
برخلاف عربستان سعودی که در نهایت متوجه موقعیت حریری شد، ایالات متحده و فرانسه همچنان تمام تخمهای خود را در سبد حریری میگذارند و از دو واقعیت اساسی غافل هستند. اولاً، حریری برای بیش از یک دهه شریک اصلی حزب الله و همدست حزب الله در مدیریت قدرت بوده است. و ثانیاً، در زمان دولتهای او (و دولتهای شبیهسازیشدهاش، فواد سینیوره و تمام سلام) بود که حضور حزبالله در برخی از شاخههای سرویسهای امنیتی کشور افزایش یافت.
میقاتی راه حل نیست
سقوط حریری از چشم دربار سلطنتی عربستان به قدری پرشتاب بود که او اکنون باید به طور جدی به فکر عدم شرکت مجدد در انتخابات سال آینده باشد. اگر واشنگتن و پاریس معتقدند که نجیب میقاتی، نخستوزیر کنونی، جایگزین معتبری است، باید در این زمینه تجدیدنظر کنند. میقاتی همیشه بخشی از تشکیلات حاکم بوده و آن هوای تازه ای نیست که لبنان به آن نیاز دارد. او کسی نیست که توانایی داشته باشد صفحه لبنان را ورق بزند.
آینده لبنان، به توانایی جامعه لبنان و بالاخص سنی ها برای رهایی از الگوهای قبلی و حمایت از رهبران جدید و سازش ناپذیر در پای صندوق های رای سال آینده بستگی دارد. حداقل کاری که جامعه جهانی در حال حاضر می تواند انجام دهد حمایت از این تغییر غیرقابل تعویق است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
دستور کار جدید کاخ سفید؛ ترامپ راه پوتین را از تهران جدا میکند؟
-
پیامدهای پاسخ فوری تهران به قطعنامه آژانس
-
پیام موشکی پوتین به غرب: در جنگ دخالت نکنید!
-
معافیت مالیات دیگری برای کارگران
-
چالش نابهنگام کرملین؛ بنسلمان رویاهای پوتین را بر باد میدهد؟
-
ایران، ارشتبد و سپهبد ندارد؟
-
عزل فرماندار بندر انزلی در پی توهین به اصحاب رسانه؛ ماجرا چه بود؟
-
پیش بینی بورس فردا 4 آذر ماه 1403/ بهار بازار بورس اوراق بهادار تهران در پاییز 1403
-
ترامپ دیگر یک عصیانگر نیست