دلاوری از توسعه زمان رضا شاه، و فرایند معکوسی که در آن به‌وجود آمد، می‌گوید. او این پدیده را به خصلت دولت در ایران مربوط می‌داند.

شبیه همین داستان را می‌توان در دهه ۴۰ و ۵۰ محمدرضا شاه هم دید. جایی که توسعه درون خودش دینامیکی ضدتوسعه ایجاد می‌کند.
باز چیزی شبیه این منطق در دوره معاصر -جمهوری اسلامی- نیز تکرار می‌شود. برای همین هست که این نکته -چیزی که دلاوری به آن می‌گوید «خصلت دولت در ایران»- اهمیت بسیار زیادی در مساله توسعه در ایران دارد. جالب آن‌که این فقط دلاوری نیست که به این خصلت اشاره می‌کند. حتی افرادی چون احمد میدری هم دائما این مشکل را گیر اصلی توسعه در ایران عنوان می‌کنند.

به بیان دیگر، می‌توان گفت تا موقعی که نتوان از این خصلت رها شد و سیاست و منازعات آن را در ایران، سامان بخشید، خبری از توسعه نیست.

 

برش‌های دیگر این گفت‌وگو:

۱. رابطه عشق و نفرت ایرانیان با «دولت» به روایت استاد علوم سیاسی

۲. چرا در تاریخ ایران شاهد تکرار هم‌دستی داخلی با خارجیان علیه حکومت‌ها هستیم؟

۳. تولد ایده توسعه در ایران؛ لحظه عباس میرزایی تاریخ معاصر

۴. ایران قدیم و ایران جدید؛ از اجتماعات پراکنده به جامعه

۵. چقدر از توسعه‌نیافتگی ما تقصیر دولت است و چقدرش تقصیر جامعه؟

۶. دو آسیب توسعه دولت‌محور؛ دینامیک سیاست در ایران چطور زیرپای توسعه را خالی می‌کند؟

۷. روایت دلاوری از ایران: سرزمین تنازعات سیاسی بی‌پایان

۸. ایران کشور نامتوازن؛ کدام بخش زندگی ایرانیان پیشر فت‌تر و کجاها عقب‌مانده‌تر است؟

۹. در ایران حاکمیت به چه کسی تعلق دارد؟

۱۰. چرا کره جنوبی توانست و ایران نتوانست؟

 

کامل این گفت‌وگو را اینجا ببینید: