به گزارش اکوایران، در سال گذشته میلادی، تولید ناخالص داخلی (GDP) تنها 19 کشور از مرز 1 تریلیون دلار عبور کرد. این موضوع باعث میشود آخرین اخبار از اداره گمرک چین در چارچوبی کاملا واضح قرار بگیرد. گمرک چین در تاریخ 8 دسامبر (17 آذر) گزارش داد که خالص صادرات کالاهای این کشور در 11 ماه نخست سال 2025 از مرز 1 تریلیون دلار عبور کرده است که اتفاقی بیسابقه برای دومین اقتصاد بزرگ جهان به حساب میآید. حتی با وجود اینکه آمریکا تعرفههایی را علیه چین وضع کرد، تولیدکنندگان این کشور به بازارهای جایگزین روی آوردند و راههایی برای دور زدن موانع تجاری ایالات متحده پیدا کردند. میزان مازاد تجاری چین باعث نگرانی در سراسر جهان شده است. امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، در سفر به پکن در ماه جاری میلادی اعلام کرد: «این عدم توازن که امروزه شاهد انباشت آن هستیم، ادامهپذیر نیست و نمیتواند تا ابد باشد.»
به خاک سیاه نشاندن همسایه
به نوشته اکونومیست، عنوان گزارشی اخیر از سوی بانک گلدمن ساکس آمریکا درباره بازوی صادراتی چین، «به خاک سیاه نشاندن همسایهات» نام داشت. با این حال، هیولای مازاد تجاری چین آنچنان که به نظر میرسد، ترسناک نیست. علاوه بر این، این موضوع نه تنها باعث ایجاد مشکلات برای باقی دنیا میشود، بلکه برای خود چین هم مشکلآفرین خواهد بود. برای شروع، مازاد تریلیون دلاری فقط کالاهای فیزیکیای را دربر میگیرد که از گمرک عبور میکنند. این رقم، خدمات را شامل نمیشود که در صورت محاسبه شدن، حدود 180 میلیارد دلار از مجموع کم میکنند. همچنین برخی مبادلات میان شرکتهای چندملیتی و تولیدکنندگان قراردادی محلی در مناطق آزاد تجاری داخل قلمروی چین اما خارج از مرزهای گمرکی آن، در این محاسبه لحاظ نشده است.
معیار گستردهتر تعاملات چین با جهان، مازاد حساب جاری آن است. این رقم در چهار فصل گذشته به 650 میلیارد دلار رسیده است (هرچند برخی تحلیلگران درباره نحوه سنجش آن تردید دارند) که عدد بزرگی محسوب میشود. اما چین اقتصاد بزرگی است. این مازاد حدود 3.4 درصد GDP آن را تشکیل میدهد. دادههای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که سال گذشته میلادی، 45 اقتصاد مازادی بیش از این رقم داشتهاند. هشت مورد از آنها در اتحادیه اروپای امانوئل مکرون قرار دارند.
رقابی که اروپا در برابر چین باخت
تمرکز بر عدم تعادلها همچنین نگرانی واقعی اروپا را به درستی تشخیص نمیدهد؛ نگرانی اصلی، توخالی شدن صنعت داخلی اروپاست. مشکل واقعی این است که تولیدکنندگان اروپایی اکنون در رقابت با خودروسازان و شرکتهای الکترونیکی چینی با چالش روبهرو هستند. این وضعیت حتی اگر چین بسیار بیشتر برای کالاها و دیگر واردات هزینه میکرد و مازاد تجاریاش به صفر میرسید نیز پابرجا بود.
علاوه بر این، بیمیلی چین به خرید کالاهای خارجی، شامل داراییهای خارجی نمیشود. چین در ازای صادراتش، اوراق قرضه خریده، وام داده، به خریداری سهام اقدام کرده و کارخانههایی در خارج ساخته است. این داراییها نمایانگر مطالباتی بر آیندهاند. بنابراین، چین امروز کالا میفروشد تا در آینده کالا دریافت کند. تجارت یک مبادله است؛ اما این مبادله لزوما نباید همزمان انجام شود.
زمانی برای جهان دشوار بود که با تمایل شدید چین به پسانداز سازگار شود. پس از بحران مالی جهانی 2007-2009، همه میخواستند به لاک خود فرو بروند و کمتر از درآمدشان خرج کنند. بانکهای مرکزی نرخ بهره را تا نزدیکی صفر کاهش دادند، اما تقاضای کافی وجود نداشت. در آن وضعیت میشد چین را به فقیرکردن همسایگان متهم کرد زیرا صادرات خالص آن، تقاضا را از کشورهایی میمکید که خود از کمبود هزینهکرد رنج میبردند.
تفاوت بزرگ نسبت به گذشته
امروزه اوضاع متفاوت است. در بسیاری از اقتصادهای بزرگ، تورم در سطح هدف بانکهای مرکزی یا بالاتر از آن قرار دارد. هزینهکرد آنقدر قوی است که بیکاری را در داخل پایین نگه دارد و حتی مازادی هم برای خرید تولید مازاد چین باقی بگذارد. اگر بانکهای مرکزی نگران کمبود تقاضا باشند، فضایی برای کاهش نرخ بهره دارند؛ همانطور که فدرال رزرو آمریکا در دهم دسامبر این کار را انجام داد.
در حقیقت، مازاد تجاری چین بیشتر یک مشکل برای خودش است تا برای باقی جهان. چین تنها اقتصاد بزرگ جهان است که در آن نرخ تورم به شکل خطرناکی پایین مانده و نرخ استخدام، ضعیف است؛ مصرفکنندگان به شرایط اعتماد ندارند؛ و بخش مسکن آن وارد پنجمین سال از یک رکود به ظاهر سرکش شده است. بانک مرکزی چین نگران است که نرخ بهره پایینتر موجب تأثیر منفی بر حاشیه سود بانکها شود. دولت نیز برای انجام اقدامات لازم در جهت تغییر شرایط، بیمیل است.
سیاستگذاران چین در عوض بر صادرات قوی تکیه دارند تا رشد اقتصادی این کشور در مسیر مطلوب ادامه یابد. این استراتژی میتواند یک اشتباه باشد. اگر جنگ تجاری به اروپا گسترش یابد یا اقتصاد جهانی از رکود هوش مصنوعی آسیب ببیند، تقاضای خارجی میتواند به راحتی با سقوط شدید همراه شود. در آن زمان، چین مجبور خواهد شد یک تلاش مالی بزرگ انجام دهد تا هزینهکرد داخلی را احیا کند.
در این شرایط، چین با سختی بیشتری روبهرو میشود. هر اندازه که اعتماد تیره و تار مصرفکنندگان بیشتر طول بکشد، از میان بردن آن دشوارتر است. و در حالیکه اقتصاد جهان با چالش جدی روبهروست، چین سعی خواهد کرد اعتماد مصرفکنندگان و خریداران خانه را احیا کند. چین به هزینهکرد خارجیها برای باثبات کردن اقتصادش وابسته شده است. این رفتار ضد اجتماعی نیست، اما رفتار غیرعاقلانهای به حساب نمیآید.