به گزارش اکوایران، فصل پایانی سال برای شرکت ها زمانی است که بسیاری از مدیرعاملهای شرکتهای بزرگ آمریکایی سراغ ChatGPT میروند تا پیشنویس یادداشتهای پایان سال خود را آماده کنند. گزارشهای فصلی اخیر نشان میدهد که میان ۱۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکا از نظر ارزش بازار، شرکت متوسط غیرمالی توانسته در سه ماهه جولای تا سپتامبر فروش و سود عملیاتی خود را هر کدام ۶ درصد افزایش دهد.
این رشد در سالی محقق شده که اقتصاد آمریکا با موجی از نااطمینانیها در تعرفهها، زنجیرههای تأمین، تورم، نرخ بهره و احساسات مصرفکننده دست و پنجه نرم کرده است. با این حال، گزارشهای بانکهای سرمایهگذاری نشان میدهد که این روند ادامه خواهد یافت؛ دویچهبانک پیشبینی کرده رشد سود خالص هر سهم شاخص S&P 500 از ۱۰ درصد امسال به ۱۴ درصد در سال آینده برسد و مورگان استنلی نیز معتقد است شرکتهای بزرگ آمریکا این شتاب رشد را در ۲۰۲۷ حفظ خواهند کرد.
تقریباً نیمی از این سود اضافی از سوی شرکتهای فناوری و رسانه و ۱۴ درصد از بخش مالی تأمین خواهد شد، اما سایر صنایع نیز نقش خود را ایفا میکنند. کاهش نرخ بهره، کاهش ابهامات تعرفهای، کاهش مالیات برای خانوارها و شرکتها و ادامه استثناگرایی اقتصادی آمریکا، شرایط را برای رشد سودآوری فراهم کرده است. در چنین فضایی، بسیاری از مدیران حتی نیازی به ChatGPT ندارند؛ یادداشتهای پایان سال تقریباً خودبهخود نوشته میشوند.
با این حال، اگر مدیری بخواهد زیر این متن خوشبینانه یک تبصره هشدارآمیز اضافه کند، موضوع حاشیه سود خواهد بود. در ۱۲ ماه گذشته، در میان ۱۱۵۰ شرکت غیرمالی بزرگ، فروش در ۸۶۵ شرکت نسبت به سال قبل افزایش یافته، اما در ۳۹۴ شرکت، هزینه کالای فروختهشده سریعتر از فروش رشد کرده و حاشیه سود تحت فشار قرار گرفته است. افزون بر این، در چهار گروه صنعتی اصلی—مصرفی چرخهای، انرژی، صنعتی و مواد اولیه—هزینههای فروش، عمومی و اداری که عمده آنها دستمزدهای نیروی کار دفتری است، سریعتر از درآمد رشد کرده است. در ۹ ماه نخست ۲۰۲۵، بازده سرمایه میانه در هفت بخش کاهش یافته است.
نمونههای عملی این فشار را میتوان در شرکتهایی مانند جنرالموتورز، نایکی و استارباکس مشاهده کرد که در تماسهای درآمدی اخیر با تحلیلگران، با پرسشهای جدی درباره سودآوری مواجه شدهاند. حتی انویدیا، غول تراشهسازی با ارزش بازار ۴ تریلیون دلار، تنها نقطه ضعف گزارش فصلی خود را در کاهش حاشیه سود مشاهده کرده است؛ طی ۱۲ ماه منتهی به اکتبر، حاشیه سود ناخالص، عملیاتی و خالص این شرکت به ترتیب ۶، ۴ و ۳ واحد درصد کاهش یافته است.
برخی هزینهها خارج از کنترل شرکتهاست. تعرفههای وارداتی نمونهای از این دست هستند؛ مدیران میتوانند تنها با مذاکره با تأمینکنندگان خارجی یا فشار به دولت بخشی از این بار را کاهش دهند. اما در بخشهایی مانند هزینه دستمزدها و بهرهوری کارکنان، شرکتها آزادی عمل بیشتری دارند. از میان ۲۳ شرکت با ارزش بازار ۱۰ میلیارد دلار یا بیشتر که طی سال گذشته بیش از ۴ واحد درصد کاهش حاشیه سود داشتهاند، حداقل ۷ شرکت اخراج کارکنان را اعلام کردهاند؛ از جمله برندهایی مانند موندلیز، اینتل و فایزر.
علاوه بر کاهش نیرو، شرکتها میتوانند بهرهوری کارکنان باقیمانده را افزایش دهند. در دو سال گذشته، در ۶۳۰ شرکت از نمونه ۱۱۵۰ شرکتی بررسی شده، درآمد به ازای هر کارمند کندتر از نرخ تورم رشد کرده است. تنها در سه بخش فناوری اطلاعات، مراقبتهای بهداشتی و املاک، شرکتها موفق به بهبود این شاخص شدهاند. در بلندمدت، هوش مصنوعی میتواند بهرهوری را تقویت کند، اما در کوتاهمدت، میزان استفاده شرکتها از آن محدود بوده است.
برخی مدیران ممکن است برای افزایش حاشیه سود، سرمایهگذاریهای آیندهمحور مانند تحقیق و توسعه را کاهش دهند. در هفت مورد از ده بخش غیرمالی، هزینه تحقیق و توسعه بهعنوان سهمی از درآمد طی چهار فصل گذشته نسبت به سال قبل کاهش یافته و تقریباً نیمی از شرکتهای S&P 500 نیز هزینه سرمایهای خود را کاهش دادهاند—که در صورتهای مالی به شکل کاهش هزینه استهلاک منعکس میشود.
اما سود حاصل از این کاهش هزینهها ممکن است توهمی باشد، اگر مانع توسعه محصولات جدید در آینده شود. کاهش حاشیه سود همیشه مشکلساز نیست، مادامی که رشد فروش ادامه داشته باشد. این وضعیت برای انویدیا صدق میکند، که فروشش هر فصل حدود ۶۰ درصد رشد میکند. در کل شرکتهای بزرگ آمریکا نیز رشد درآمد کمتر چشمگیر اما سالم است؛ برای S&P 500 پیشبینی میشود رشد درآمد در ۲۰۲۶ حدود ۷ درصد باقی بماند. اما برای شرکتهای کوچکتر، چشمانداز روشن نیست و کاهش سرمایهگذاری برای افزایش سود کوتاهمدت میتواند اشتباه باشد.
فشار بر حاشیه سود شرکتهای آمریکایی ممکن است در ۲۰۲۶ کاهش یابد. کاهش تعرفههای وارداتی و اصلاحات مالیاتی ترامپ، شرایط را بهبود میبخشد، اما احتمال کند شدن اقتصاد آمریکا نیز وجود دارد. اگر مدیران رسیدگی به مسئله حاشیه سود را به آینده موکول کنند، این موضوع دیگر «حاشیهای» نخواهد بود، بلکه به یکی از مهمترین چالشهای استراتژیک آنها تبدیل خواهد شد.