نجف دریابندری؛ جراح واژهها و پیرمرد بندر و دریا
از جمله ویژگیهای نجف دریابندری، ورودش به چند حوزه کاری مختلف بود و تقریباً در همگی هم خوش درخشید؛ چه آنجا که از منظر داشتن یک شغل با انتشارات فرانکلین 17 سال کار و برایشان سردبیری کرد، چه ترجمه آثار داستانیاش که جزو ماندگارترینها در بین دیگر برگردانهای فارسی محسوب میشود، چه ورودش به ترجمه آثار فلسفی که با چند کتاب از برتراند راسل شروع شد و به آثاری از آیزایا برلین رسید، چه آن زمان که دستی به سر و گوش ترجمههای کتب هنر کشید و «تاریخ سینما» را برگردان فارسی کرد و از همه مهمتر، چه زمانی که خودش با سبک و سیاق خودش دست به قلم برد و در مقام مولف، نوشت.
اکوایران: آنهایی که او را از نزدیک میشناختند شهادت میدهند که همچون دیگر مردمان بندر خونگرم بود و دلش مثل دریا. نیمه اردیبهشت ۱۳۹۹ نجف دریابندری ۹۰ ساله بود که رفت تا دوباره به وصال یار دیرینهاش برسد و از خود یک نام و چند خاطره و چندین اثر ماندگار به جای گذاشت.
نجفِ اهل آبادان از همان کودکی دمخورِ ادبیات بود. انگلیسی بلد شدنش تحت تاثیر فضای آن روزهای آبادان و حضور انگلیسیهای آنجا بود اما سابقه سالهای بعدش نشان داد که علاقهاش به ادبیات، عاملی جدی برای کشش او به سمت یادگیری یک زبان دیگر بود؛ کما اینکه نخستین ترجمهاش را خیلی زود یعنی وقتی تازه بیست و یکی دو ساله بود روانه نشر و چاپخانه و بازار کرد؛ ترجمهای بر شاهکار «وداع با اسلحه» ارنست همینگوی که هم سنگ بنای محکم و موثری برای آیندهاش بود، هم میراثی برای خوانندگان و هم شروعی بر همینگویدوستیِ خود نجف.
هنوز طعم موفقیت را آنطور که باید و شاید، نچشیده بود که عضویت کمعمرش در حزب توده برایش حبسی چهار ساله را رقم زد و البته انتقالش از این زندان به آن زندان، پایش را به تهران باز کرد؛ اما مهمترین نکته زندان رفتن دریابندری این نبود. از آن مهمتر، میراثی دیگر از او بود که متاثر از علاقهاش به فلسفه تهیه شد و بر جای ماند. او در آن سالها «تاریخ فلسفه غربِ» برتراند راسل را ترجمه کرد که بعدها به چاپ رسید و بعدتر هم زمینهساز دیدار او با خود راسل در لندن شد.
از دیگر آثار دریابندری در حوزه ترجمه میتوان به «پیرمرد و دریا»ی همینگوی، «هاکلبری فین» مارک تواین، «گور به گور» ویلیام فاکنر، «پیامبر و دیوانه» جبران خلیل جبران و «در انتظار گودو»ی ساموئل بکت اشاره کرد.
از جمله ویژگیهای نجف دریابندری، ورودش به چند حوزه کاری مختلف بود و تقریباً در همگی هم خوش درخشید؛ چه آنجا که از منظر داشتن یک شغل با انتشارات فرانکلین 17 سال کار و برایشان سردبیری کرد، چه ترجمه آثار داستانیاش که جزو ماندگارترینها در بین دیگر برگردانهای فارسی محسوب میشود، چه ورودش به ترجمه آثار فلسفی که با چند کتاب از برتراند راسل شروع شد و به آثاری از آیزایا برلین رسید، چه آن زمان که دستی به سر و گوش ترجمههای کتب هنر کشید و «تاریخ سینما» را برگردان فارسی کرد و از همه مهمتر، چه زمانی که خودش با سبک و سیاق خودش دست به قلم برد و در مقام مولف، نوشت.
از مجموعه مقالات و دیگر کتب او که بگذریم، «کتاب مستطاب آشپزی» نجف دریابندری که با همکاری همسرش «فهیمه راستکار» نوشت، نگینی درخشان شد در میان دیگر جواهر آثارش؛ و مگر میتوان از این نکته به راحتی گذر کرد که قلمش آنقدر شیوا و گیرا بود که سیر تا پیاز آشپزی را هم هنرمندانه نوشته بود و به مایههای طنز هم آمیخته بود. آنطور که خودش گفته بود، تنها دستاورد چهار سال حبسش تنها ترجمه تاریخ فلسفه غرب نبود، بلکه آشنایی و علاقهاش به آشپزی هم از همان زمان آغاز شد و بعد هم به قول خودش پیِ «ذائقه ماجراجو»یش را گرفت و با کمک همسرش فهیمه، آشپزی را آزمود و تحریر کرد. دستپختش هم خوب و تعریفی بود. این را مدیر انتشارات کارنامه - که برخی از آثار نجف را منتشر کرده و با او دمخور بود - تایید میکند.
جز او، عباس معروفی هم که اواخر دهه 60 با «سمفونی مردگان»ش در دل ادبیاتدوستان جایی برای خود باز کرده بود، بهواسطه اینکه دریابندری از آن کتاب خوشش آمده و خواسته بود خالق اثر را از نزدیک ببیند، با نجف آشنا شد و خودش گفته در همان دیدار نخست بهترین آبگوشت زندگیاش را با دستپخت دریابندری خورده و با این توصیف، هنر پنجههای خالق کتاب مستطاب آشپزی را تأیید کرده است؛ همو که عمرش به درازای نجف دریابندری نبود و کمتر از یک سال قبل بر اثر سرطان در سن 65 سالگی درگذشت.
خود دریابندری هم البته از بیماری دور نبود؛ خاصه از اواخر سال 1391 یعنی همان زمان که همسر دومش فهیمه راستکار - دوبلور و هنرپیشه قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون - را از دست داد، انگار دیگر با تنهایی جفت و جور نشد و هر از گاهی پایش به بیمارستان باز میشد تا اینکه از آن چهرهای که در عین طنازی، لبش نمیخندید و چشمانش لبخند میزد، جز صورتی از یک پیرمرد مهربان نماند؛ گویی ناخودآگاه میخواست «پیرمرد و دریا»ی جاودانه همینگوی و ترجمه ماندگار خودش بر آن اثر را یادآوری کند. در نهایت هم 15 اردیبهشت 1399، پیرمردِ بندر و دریا، جهان فانی را ترک کرد.
عباس معروفی که خودش هم واژهها را خوب بلد بود، در توصیف دریابندری گفته بود نجف زبان فارسی را به خوبی بلد بود و به جادوی واژهها ایمان داشت؛ بخاطر همین تلقی بود که میگفت نجف دریابندری «جراح واژهها» بود.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
استقبال مولوی عبدالحمید از مسعود پزشکیان+ فیلم
-
فوری/ واریز یارانه نقدی آبان 1403+ فیلم
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
زنگ خطر برای دریای خزر/ کاهش تراز آب و پیامدهای آن
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق