به گزارش اکوایران، بیش از ۱۰۰ روز پس از آغاز جنگ غزه در ۷ اکتبر، درگیری‌ها همچنان در حال تشدید است. 

به نوشته اکونومیست، تاکنون از جنگ تمام‌عیاری منطقه‌ای اجتناب شده، عمدتاً به این دلیل که ایران و آمریکا خواستار چنین اتفاقی نیستند. با این حال، پیامدهای اقتصادی مناقشات موجود گسترده بوده‌اند: مسیرهای تجاری مسدود، کشتیرانی جهانی مختل و اقتصادهای محلی ویران شده‌اند. مولدترین صنایع خاورمیانه آسیب دیده‌اند. وخامت فزاینده شرایط زندگی در لبنان و کرانه باختری جرقه‌ای برای افزایش خشونت‌هاست.

بیایید با تجارت آغاز کنیم. پیش از حمله حماس، یک‌پنجم کل صادرات متوسط یک کشور خاورمیانه‌ای به کشوری دیگر در منطقه ارسال می‌شد؛ حتی دشمنان ژئوپلیتیک نیز با هم تجارت داشتند. اکنون مسیر جابجایی بیش از نیمی از کالاها مسدود شده و تجارت درون‌منطقه‌ای سقوط کرده است. در عین حال، هزینه حمل‌ونقل بار به خارج از خاورمیانه افزایش یافته است. این مسئله بسیاری از صادرکنندگانی که با حاشیه سود بسیار کم کار می‌کنند را طی ماه‌های آینده ورشکست خواهد کرد.

قبلاً ۱۰ درصد از کل کالاهای جابجاشده در جهان، از دریای سرخ می‌گذشت. اما از زمانی که تنش‌ها در دریای سرخ بالا گرفته، حجم ترانزیت دریای سرخ به ۳۰ درصد سطح زمان عادی کاهش است. در ۱۶ ژانویه، غول نفت و گاز شِل آخرین شرکت چندملیتی بود که اعلام کرد از مسیر دریای سرخ اجتناب خواهد کرد.

برای برخی از کشورهای حاشیه دریای سرخ، ایت تنش‌ها عواقب بسیار بدتری دارد. اقتصاد اریتره به ماهیگیری، کشاورزی و صادرات معادن وابسته است که همه آن‌ها از طریق دریا صادر می‌شود. برای سودان بحران‌زده، دریای سرخ تنها نقطه ورودی کمک‌ها بوده که از آغاز جنگ غزه، تقریباً هیچ یک از آن‌ها به دست ۲۴.۸ میلیون نفری که به آن نیاز دارند، نرسیده است.

اختلالات بیشتر می‌تواند منجر به ویرانی مالی مصر، یکی از بزرگترین کشورهای منطقه شود. دریای سرخ برای جمعیت ۱۱۰ میلیونی مصر منبع حیاتی دلار است. در سال منتهی به ژوئن، دولت این کشور تنها ۹ میلیارد دلار از عوارض کانال سوئز که دریای مدیترانه را به دریای سرخ متصل می‌کند، به دست آورد. بدون درآمد حاصل از عوارض، ذخایر ارزی بانک مرکزی مصر تمام می‌شد که در ابتدای سال ۲۰۲۳ در حدود ۱۶ میلیارد دلار قرار داشت. در حال حاضر، دولت مصر به تزریق پول نقد از سوی کشورهای خلیج فارس و صندوق بین‌المللی پول متکی است.

ممکن است هر دو بحران در سال ۲۰۲۴ به واقعیت بپیوندند. درآمد سالانه مصر از عوارض سوئز ۴۰ درصد کمتر از زمان مشابه در سال گذشته است. این امر کشور را در معرض خطر واقعی تمام‌شدن دلار قرار داده و دولت آن را به نکول و بودجه‌اش را به بی‌نظمی خواهد کشاند.

مناقشه همچنین به صنایع امیدوارکننده خاورمیانه ضربات سختی وارد کرد. پیش از ۷ اکتبر، بخش فناوری اسرائیل درخشان‌ترین بخش اقتصاد آن به شمار می‌رفت و یک‌پنجم تولید ناخالص داخلی آن را تأمین می‌کرد. حالا این بخش در وضعیت بدی به سر برده، سرمایه‌گذاران در حال خارج‌کردن سرمایه‌های خود هستند، مشتریان سفارشات را لغو می‌کنند و بیشتر نیروی کار نیز برای خدمت اجباری فرا خوانده شدند.

در همین حال، اردن از کاهش جریان توریسم در مضیقه قرار گرفته که پیش از جنگ، ۱۵ درصد از تولید ناخالص داخلی آن را تشکیل می‌داد. تقلای این کشور نشانه‌ای از وضعیت کل خاورمیانه است. حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز شاهد کاهش تعداد گردشگران بوده‌اند. در هفته‌های پس از حملات حماس، ورود گردشگران خارجی به اردن ۵۴ درصد کاهش یافت. درست مانند مصر، کاهش درآمدهای اردن این کشور را به مرز نکول بدهی‌هایش کشانده است.

با این حال، احتمالاً خطرناک‌ترین پیامد اقتصادی جنگ سختی‌هایی باشد که بر مردم لبنان و کرانه باختری تحمیل شده است. این دو منطقه مانند بشکه باروتی‌اند که به راحتی می‌توانند در هر زمانی منفجر شده و آتش درگیری‌های منطقه را گسترش دهند. همزمان با تبادل آتش میان اسرائیل و حزب‌الله، حملات هوایی اسرائیل جنوب لبنان را ویران کرده است. در حال حاضر، بیش از ۵۰ هزار نفر آواره شده‌اند. هزینه بازسازی گزاف خواهد بود، اما جیب لبنانی‌ها از پول نقد خالی شده است.

کرانه باختری نیز وضعیت بهتری از لبنان ندارد. از ۳.۱ میلیون ساکن آن، ۲۰۰ هزار نفر کارگر کارخانه‌های اسرائیل بودند و روزانه به سرزمین‌های اشغالی رفت و آمد داشتند. پس از لغو مجوز ورودشان توسط کابینه اسرائیل، آن‌ها از کار بیکار شده‌اند. در همین حال، ۱۶۰ هزار کارمند دولتی تشکیلات خودگردان نیز از زمان آغاز جنگ حقوقی دریافت نکرده‌اند. پس از آنکه اسرائیل درآمدهای مالیاتی که معمولاً به غزه فرستاد می‌شد را بلوکه کرد، حالا این سازمان از دریافت آن‌ها خودداری می‌کند. خدمات عمومی در حال تعطیل‌شدن بوده و تأخیر در پرداخت اجاره منزل کارمندان دولتی کرانه باختری نیز سیستم بانکی را به ورطه بحران کشانده است.

مدت‌هاست که برخی اقتصادهای خاورمیانه در لبه پرتگاه ایستاده‌اند. حالا ممکن است جنگ اسرائیل در غزه، اقتصاد منطقه را نابود کند. برای تأمین مخارج، دولت‌های آسیب‌پذیر رویکردهایی بی‌ثبات پیش گرفته و به کمک‌های مالی کشورهای حاشیه فارس، کمک‌های مالی آمریکا و وام‌های کوتاه‌مدت گران‌قیمت متوسل شده‌اند.

تاکنون سایر نقاط جهان هزینه‌های کمی از بابت جنگ خاورمیانه متحمل شده‌اند. قیمت نفت به جز افزایشی در اوایل ژانویه، نسبتاً آرام باقی مانده و احتمالاً اثرات آن بر رشد و تورم جهانی حداقلی خواهد بود. اما اگر بخش اعظمی از خاورمیانه به سمت بحران بدهی حرکت کند، همه چیز سریع تغییر خواهد کرد. این اتفاق به جمعیت‌های جوان، شهری و بیکار بیش از سایرین آسیب می‌زند. اگر کشورهای استراتژیک و بی‌ثبات بیشتر در ورطه تنش‌ها بیافتند، عواقب آن در سراسر جهان طنین‌انداز خواهد شد.