به گزارش اکوایران، طی کارزار ریاست‌جمهوری، دونالد ترامپ در زمینۀ سیاست خارجی مبهم بود و فقط ادعا می‌کرد قدرتمند خواهد بود و دیگر رهبران دوستش هستند و به او گوش خواهند داد. حالا که رئیس‌جمهور منتخب است، آن حرف‌ها و انتظارات به واقعیت وصل می‌شوند. یکی از چیزهای بسیاری که ترامپ به آن افتخار می‌کرد این است که می‌تواند جنگ اوکراین را به سرعت تمام کند. به نظر می‌رسد راه حلش این است که چیزی را که روسیه می‌خواهد به او بدهد و سپس انتظار داشته باشد اوکراینی‌ها سازش کنند.

به نوشته تیموتی اسنایدر برای وبگاه بوستون گلوب، ایده ترامپ این است که ضعیف باشد و ببیند بعدش چه اتفاقی بیفتد. آنچه اتفاق می‌افتد شبیه قدرت نخواهد بود. اگر ترامپ نتواند به چنین توافقی برسد، به لطف امتیازات ترامپ، روسیه در موقعیت بهتری خواهد بود و اوکراینی‌های بیشتری برای دفاع از کشورشان خواهند مرد.

اگر ترامپ بتواند اوکراین را به موضعی ضعیف‌تر ببرد که در آن شکست بخورد، اوضاع از این هم فاجعه‌بارتر خواهد بود.

بسیار ساده می‌شود همه چیز را بدیهی و عادی پنداشت، به ویژه اگر آمریکایی باشید. ما معمولاً دیگران به عنوان مشکل می‌بینیم نه راه حل. تصور می‌کنیم که به نوعی ما هستیم که کار اصلی را در اوکراین انجام می‌دهیم، در حالی که در واقع اوکراینی‌ها دارند در جنگی می‌جنگند که به شکل غیرقابل تصوری بی‌رحمانه است و مقاومت آنها از شیوۀ زندگی ما محافظت کرده است. نمی‌توان قدرت کاری را که انجام می‌دهند انکار کرد: آنان دارند به تنهایی تمام مأموریت ناتو را انجام می‌دهند، به تنهایی می‌جنگند و کمک‌های آمریکا و اروپا از آنها حمایت می‌کند.

به لطف اوکراینی‌ها، نظم حقوقی بین المللی حفظ شده است. کاری که انجام می‌دهند بر این اصل وابسته است که نمی‌شود مرزهایی را زیر پا گذاشت که از آن دفاع می‌کنند. به لطف اوکراینی‌ها، احتمال جنگ هسته‌ای کمتر شده است. از آنجا که در حال مقاومت در برابر تهدیدهای هسته‌ای قدرتی هسته‌ای برخوردار از واکنش متعارف مؤثر هستند، دیگر کشورها سلاح هسته‌ای نمی‌سازند. اگر آمریکایی‌ها تصمیم بگیرند اوکراین را تضعیف کنند، این مسئله به سرعت تغییر خواهد کرد. و اوکراین با نشان دادن اینکه چنین حملاتی چقدر دشوارند، باعث شده چین از انجام حملۀ مشابهی در اقیانوس آرام خودداری کند.

این ارتباط بین اوکراین و تایوان مهم است. در حالی که تایوانی‌ها به خوبی می‌دانند و سعی می‌کنند به آمریکایی‌ها هم توضیح دهند، اوکراین مشغول انجام کاری بسیار خاص برای حفظ ثبات شرق آسیاست. اوکراین بدون تحریک چین دارد مانع حملۀ چین می‌شود. این کاری است که ایالات متحده قادر به انجامش نیست -هر حرکتی از جانب ما خطاب به چین می‌تواند تحریک‌آمیز دیده شود. اما در کمک به اوکراین، ایالات متحده می‌تواند مانع چین شود- و احتمال وقوع مجموعه‌ای کامل دیگر سناریوهای فاجعه‌بار کم شود. حمایت از اوکراین لنگر هر گونه سیاست معقول و مؤثر چین است.

به عبارت دیگر، اگر ترامپ به اوکراین خیانت کند، نظم کنونی جهان پیرامون او فروخواهد پاشید و ضعیف به نظر خواهد رسید، به این دلیل بسیار خوب که شبیه فردی ضعیف رفتار کرده است. ممکن است فکر کند که پس از خیانت به اوکراین می‌تواند موضوع را عوض کند -و به نظر می‌رسد که از قبل با این تصور که اوکراین کاملاً نابود شده است آمادۀ این کار شده است. اگر دیگران این دروغ را باور کنند، آنگاه دیگر نگران نخواهند بود -ترامپ می‌تواند امیدوار باشد- که پس از رها شدن اوکراین توسط ترامپ چه ویرانی‌هایی به بار خواهد آمد.

و پیامدهای فراتر از اوکراین هم بسیار بیشتر خواهند بود. نظم حقوقی نادیده گرفته خواهد شد؛ سلاح‌های هسته‌ای افزایش خواهد یافت؛ روسیه پیروز خواهد شد؛ و چین، شاد.

بدون تردید، ترامپ می‌توانست بخشی از پیروان پرشورش را قانع کند که این مسائل، دست کم برای مدتی، اهمیتی ندارند. اما حتی آنها هم تردید خواهند کرد که کارهای ترامپ در اوکراین ابتکارات خودش هستند یا خیر.

ایلان ماسک مهم‌ترین توجیه‌گر رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، است و ترامپ با ماسک وقت می‌گذراند و ماسک را در تماس تلفنی با رئیس‌جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، اضافه می‌کند. این مسئله نه تنها عجیب، بلکه ضعیف به نظر می‌رسد. معلوم نیست آیا از جانب ترامپ تماسی با پوتین گرفته شود یا خیر. ترامپ ادعا می‌کند با پوتین صحبت کرده و خواهان تنش‌زدایی شده است؛ نتیجه‌اش انکار رسمی چنین تماس تلفنی، تخریب یک سد و یکی از بزرگ‌ترین حملات پهپادی و موشکی در طول این جنگ بود. به نظر می‌رسد پوتین قصد مرعوب کردن ترامپ را دارد.

در روسیه، رسانه‌ها و سیاستمداران تلاشی برای مخفی کردن این مسئله ندارند که ترامپ مزدور آنهاست -«ترامپوشکا»ی آنها. تلویزیون روسیه تصاویر برهنۀ زن ترامپ را منتشر کرده که خوش‌آمدگویی عجیبی به نظر می‌رسد. همیشه بزرگ‌ترین امید پوتین برای برنده شدن در این جنگ، ترامپ بوده است. او انتظار دارد ترامپ نه تنها اوکراین را تسلیمش کند، بلکه خودش تماس تلفنی را بگیرد.

با ترامپ همچون فرد ضعیفی برخورد می‌کنند و به عنوان فردی ضعیف مسخره‌اش می‌کنند. البته لازم نیست هیچ کدام از این‌ها اتفاق بیفتد. ترامپ خودش را فردی معامله‌گر می‌داند؛ می‌تواند مثل فردی معامله‌گر عمل کند. به جای اینکه اعلام کند برای بستن چنین توافقی عجله دارد و مشوق‌هایی را برای کند کردن این فرایند در اختیار پوتین قرار دهد، می‌تواند بگوید به دنبال رسیدن به بهترین توافق ممکن است.

سپس این منطق روشن می‌شود. رسیدن به بله می‌تواند شامل تقویت اوکراین باشد نه تضعیف آن چرا که فرد از موضع قدرت چانه می‌زند نه از موضع ضعف. اگر ترامپ واقعاً می‌خواست شبیه مذاکره کننده‌ای قدرتمند به نظر بیاید، باید به فکر سلاح رساندن به اوکراین باشد.

به نظر می‌رسد ترامپ سناتور مارکو روبیو از فلوریدا را نامزد وزارت امور خارجه کند و نمایندۀ کنگره، مایکل والتز از فلوریدا را مشاور امنیت ملی‌اش کند. هر دو این افراد به سخت‌گیری دربارۀ چین شناخته می‌شوند. اما آنقدر باهوش هستند که بدانند تسلیم کردن اوکراین به معنی تسلیم شدن به چین است و کمک به اوکراین برای دفاع از خود، به معنی بازدارندگی چین است.

ترامپ جای زیادی برای مانور دارد. او در قید تابوهای گوناگونی نیست که دولت بایدن برای خودش گذاشته بود. می‌توانست انتخاب کند با تحویل سلاح‌های بیشتر و در زمانی کوتاه‌تر و با صحبت دربارۀ پیروزی اوکراین خودش را از بایدن متمایز کند. این مسئله نه تنها به خودی خود خوب خواهد بود، بلکه توافق صلحی واقعی را هم محتمل‌تر خواهد کرد.

دست آخر اهمیتی ندارد که ترامپ سر و صدا می‌کند یا پوتین او را مسخره کند. نکتۀ مهم این است که آیا ترامپ منبع بزرگ قدرت آمریکا را تسلیم می‌کند یا تقویت. منطق همۀ این چیزها ساده و راهبردی است. فراتر از شخصیت‌های درگیر ماجراست. مشکل ترامپ اما این است که ظاهراً نمی‌تواند از شخصیت خودش فراتر رود. و به این ترتیب، در حالی که می‌توانیم به تقویت از جانب ترامپ امیدوار باشیم، نمی‌توانیم آن را از او انتظار داشته باشیم.