لورنزو اینفانتینو

لورنزو اینفانتینو در سال 1972 در رشته اقتصاد از دانشگاه سیه‌نا فارغ التحصیل شد و در سال 1975 از دانشگاه لوئیس در جامعه شناسی مدرک دکتری دریافت کرد. او بخش زیادی از فعالیت‌های تحقیقاتی خود را در دانشگاه آکسفورد انجام داد. همچنین در سال 2006 از سوی دانشگاه ری خوان کارلوس مادرید به عنوان استاد مدعو فراخوانده شد.

اینفانتینو که یک جامعه شناس متعلق به سنت تفکر لیبرال بود، در انتشار متون کلاسیک مکتب اتریشی بسیار فعال بود و بر نسخه‌های ایتالیایی آثار نویسندگانی مانند کارل منگر، یوگن فون بوم باورک، لودویگ فون میزس و فردریش فون هایک نظارت داشت. او از مؤسسین کتابخانه اقتصاد اتریشی در ایتالیا بود و در جایی گفته بود که زنده ماندن اندیشه لیبرال مدیون اندیشمندان مکتب اتریش است.

نظم خودانگیخته

هسته اصلی پژوهش‌های اینفانتینو بر پیامدهای ناخواسته اعمال انسان متمرکز است و بر نقش عوامل متعدد اثرگذار بر رویدادهای اجتماعی تأکید می‌کند. او با مفروض گرفتن محدودیت دانش و خطاپذیری انسان، بر این نکته تأکید می‌کند که در نتیجه کنش‌های انسان‌ها نتایجی حاصل می‌شود که از پیش هدف‌گذاری نشده است، مانند شکل گیری نهادهای اجتماعی مانند زبان، خانواده، بازار، دولت، پول که از طریق نظمی خودانگیخته به وجود آمده‌اند. این رویکرد ابداع اینفانتینو نبود، بلکه او از سنت اخلاق گرایی اسکاتلندی و همچنین از نوشته‌های کارل منگر و فردریش هایک بهره برد که تأکید دارند محدودیت دانش بشر و خطاپذیری انسان عناصر اساسی در درک پدیده‌های اجتماعی هستند.

همچنین اینفانتینو به موضوع قدرت می‌پردازد و بین قدرتی که ناشی از تعامل انسانی و قدرت دولت تمایز قائل می‌شود. او رقابت بنگاه‌های اقتصادی را راهی برای تقسیم قدرت و ثروت می‌دانست و تأکید داشت که دولت باید در خدمت همکاری داوطلبانه اجتماعی باشد و وارد رقابت با بخش خصوصی نشود.

فردگرایی روش شناختی و عصیان علیه جمع گرایی روش شناختی

می‌توان ادعا کرد که اهمیت کارهای اینفانتینو در این است که مهارت‌های قابل توجه خود را در جهت رهایی علوم اجتماعی از محدودیت‌های مخدوش کننده «جمع گرایی روش شناختی» به کار گرفت. در واقع او او جامعه شناسی است که بر علیه سنت جامعه شناسی عصیان کرد.

اینفانتینو سعی داشت با تکیه بر «فردگرایی روش شناختی» گفتاری منسجم از نظریه نظم خودانگیخته ارائه دهد. او به عنوان یک جامعه شناس، توجه همکاران خود را به مضامین مشابهی در نوشته‌های گئورگ زیمل و ماکس وبر جلب کرد. همچنین او در پژوهش‌های خود از شیوه‌های ساختارگرایانه تفکر که به طور کلی ریشه در آثار امیل دورکیم و تالکوت پارسونز دارد، بهره برده است.

برخی از متفکرانی که پس از مندویل و ادام اسمیت درباره نظم خودانگیخته نظریه پردازی کرده‌اند، انسان را به ذات اجتماعی تلقی کرده‌اند و معتقدند که انسان و محدود به چیزی است که اینفانتینو آن را «حسابداری دو طرفه» می‌نامد. او می‌نویسد که ایگو (Ego) که با توجه به منافع خود عمل می‌کند، به ابزاری متکی است که توسط دیگران عرضه می‌شود. برای تأمین این ابزار، ایگو باید مواد و خدماتی را عرضه کند که دیگران به عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع خودشان استفاده می‌کنند، که نیازی نیست ایگو آنها را تأیید کند یا حتی از آنها آگاه باشد. طرح خود ایگو به بخشی از ترکیبی از اقدامات فردی تبدیل می‌شود که هیچ کس نمی‌تواند برنامه ریزی کند و یا حتی قبل از وقوع بشناسد یا تصور کند.

تعمیم نظریه نظم خودانگیخته

اینفانتینو با تأکید بر اینکه چسب اجتماعی همواره برای جامعه شناسان از اهمیت زیادی برخوردار بوده است، می‌نویسد که این چسب اجتماعی به وضوح در امتیازاتی قابل تشخیص است که افراد در جریان ابزارها و روش‌های انباشت رضایت خود مجبور به ارائه به یکدیگر هستند. این‌ها هنجارهایی هستند که بیشترین ارتباط را با کار جامعه شناختی دارند و اینفانتینو مکعتقد است آنها به طور مستقیم از تعامل میان افراد ناشی می‌شوند. این در حالی است که بدیل‌هایی که در جریان اصلی علم جامعه شناسی ارائه می‌شود، اغلب هنجارهایی هستند که توسط اقتدار و در رابطه قدرت تحمیل می‌شوند. 

اینفانتیو در ادامه استدلال می‌کند که در مورد مبادله اقتصادی، هنجارها به صورت قیمت ظاهر می‌شوند. اما اگر قیمت‌ها صرفاً هزینه‌هایی هستند که افراد برای پیشبرد اعمال و کنش‌های خود باید بپذیرند، می‌توان آن را به تمامی امتیازهایی که افراد در روابط اجتماعی خود به دیگران ارائه می‌دهند، تعمیم داد. از همین رهگذر او در آثار خود به کاربست نظریه نظم خودانگیخته در علوم اجتماعی پرداخته است. 

میراث اینفانتینو

کتاب‌های اصلی منتشر شده او عبارتند از «نظم بدون برنامه» (1995)، «جهل و آزادی» (1999)، «فردگرایی، بازار و تاریخ ایده‌ها» (2008) و «قدرت؛ بعد سیاسی کنش انسانی» (2013).

اینفانتینو متولد 8 ژانویه 1948 بود و روز شنبه در 77 سالگی درگذشت. زندگی فکری او با مکتب اقتصاد اتریشی ممزوج بود و تلاش‌های او در ترویج اصول آن، اثری ماندگار در فضای فکری ایتالیا داشت. 

لورنزو اینفانتینو