به گزارش اکوایران، بسیاری تحلیل‌گران، وقوع جنگ در اوکراین را نشانه مهمی دال بر شورش کشورهای تجدیدنظرطلب علیه نظم جهانی موجود توصیف کرده‌اند. بدین ترتیب جنگ در اوکراین، به نوعی به عرصه جنگ نیابتی میان قدرت‌های جهانی بدل شده است. 

هال برندز - پروفسور مسائل بین‌الملل دانشگاه جان هاپکینز - با انتشار یادداشتی در بلومبرگ، با عنوان «اوکراین اکنون یک جنگ جهانی است و پوتین در حال جمع کردن دوستان است» به بررسی این موضوع پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که در ادامه بخش نخست آن ارائه می‌شود: 

اوکراین یا کره؛ جنگ جهانی نیابتی

کارشناسان سیاست خارجی برای چندین دهه نگران وقوع جنگ دوم کره بودند. هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که این اتفاق در اوکراین اتفاق بیوفتد. امروز، سئول و پیونگ‌یانگ درگیری طولانی‌مدت خود را در میدان‌های جنگ اوکراین به راه انداخته‌اند. این نمادی کوچک از جنگ نیابتی جهانیِ در جریان است.

 از سال ۲۰۲۲، دو کره خود را به کانون جنگی سهمگین در اروپا تبدیل کرده‌اند. کره جنوبی به‌طور غیرمستقیم مهمات توپخانه در اختیار اوکراین قرار داده است. کره شمالی به عنوان زرادخانه ولادیمیر پوتین - رئیس‌جمهور روسیه - عمل کرده و موشک‌های بالستیک برای ویران کردن شهرهای اوکراین و گلوله‌های توپخانه‌ای برای ضربه زدن به نیروهای اوکراینی را تأمین کرده است. علاوه بر این، هر دو کشور بخشی از ائتلاف‌های درگیر هستند که جنگ بین اوکراین و روسیه را به آزمونی بزرگ‌تر و فراگیرتر از قدرت تبدیل کرده‌اند.

البته مفهوم جنگ اوکراین به عنوان یک جنگ نیابتی جدید نیست. مقامات کرملین از همان ابتدا ادعا کرده‌اند که ایالات متحده از اوکراین به عنوان قوچی برای ضربه زدن به روسیه استفاده می‌کند. دو سال پیش آن‌ها اساسا درست می‌گفتند: آمریکا با کمک به اوکراین برای دفاع از خود، هزینه‌های سنگینی را بر یکی از سرسخت‌ترین دشمنان خود تحمیل می‌کند. آنچه از سال ۲۰۲۲ تغییر کرده این است که جنگ نیابتی گسترش یافته است و هر دو طرف به‌طور کامل به آن پیوسته‌اند.

اوکراین از حمایت دموکراسی‌هایی برخوردار است که از آمریکای شمالی، اروپا، هند و اقیانوس آرام امتداد یافته‌اند - کشورهایی که متعهد به حفظ استقلال کی‌یف و مجازات شدید پوتین در این فرآیند هستند. با این حال، این حمایت توسط گروهی از اتوکراسی‌های اوراسیایی که کمک‌های حیاتی به مسکو ارائه می‌دهند، تضعیف شده است. دو اتحاد بزرگ به‌طور غیرمستقیم در میدان‌های جنگ اروپا به مصاف هم می‌روند. مبارزه در اوکراین به اولین درگیری جهانی در یک جنگ سرد جدید تبدیل شده است.

جنگ نیابتی بر سر نظم جهانی؛ دموکراسی غربی در برابر اتوکراسی اورسیایی

در طول جنگ سرد اول، درگیری‌های نیابتی در همه جا وجود داشت. ابرقدرت‌ها به‌طور غیرمستقیم با هم مبارزه می‌کردند زیرا رویارویی مستقیم در عصر هسته‌ای بسیار خطرناک بود.

مسکو و واشنگتن از شرکای محلی در جنوب جهانی حمایت کرده و یکدیگر را تضعیف می‌کردند. جنگ‌های استقلال‌طلبی در آفریقا و آسیا، شورش‌ها و جنگ‌های داخلی در آمریکای لاتین و نبردهای وحشیانه در کره و ویتنام به عرصه‌ای برای مانور ابرقدرت‌ها برای کسب برتری تبدیل شدند. اکنون، جنگ در اوکراین درگیری دیگری را برای تعیین نظم جهانی عمیق‌تر می‌کند و ائتلاف‌های رقیب - دموکراسی‌های پیشرفته و اتوکراسی‌های اوراسیا - را در مقابل هم قرار می‌دهد.

اوکراین 2

البته قرار نبود جنگ در اوکراین به یک جنگ نیابتی گسترده تبدیل شود چراکه پیش‌بینی‌ نمی‌شد این جنگ به یک درگیری بزرگ تبدیل شود. هنگامی که نیروهای پوتین در فوریه ۲۰۲۲ حمله کردند، انتظار داشتند کی‌یف را ظرف چند روز تصرف کنند و بقیه مقاومت این کشور را در چند هفته از بین ببرند. پوتین امیدوار بود که غرب ضعیف و دارای اتحاد کم، در برابر این نمایش قدرت تسلیم شود. اما دفاع ناامیدانه اوکراین، همراه با اشتباهات عجیب‌ و غریب روسیه، یک درگیری آشفته‌تر و طولانی‌تر را به وجود آورد که به‌سرعت بین‌المللی شد.

اولین کشورهایی که وارد این جنگ شدند، ایالات متحده و متحدانش بودند که پس از ناتوانی در بازدارندگی حمله روسیه، برای حمایت از اوکراین تلاش کردند. آن‌ها می‌ترسیدند که پیروزی روسیه یک دموکراسی آسیب‌پذیر را با تسخیر و وحشیگری روبه‌رو کند و همچنین باعث برهم خوردن توازن قوا در اروپای شرقی و تقویت متجاوزان خطرناک در بقیه نقاط شود. بنابراین آن‌ها با کمک‌های اقتصادی، پشتیبانی اطلاعاتی و سلاح به اوکراین کمک کردند تا مقاومت کند.

این یک ائتلاف گسترده بود و لهستان به عنوان قطب لجستیکی کلیدی آن به حساب می‌آمد؛ آلمان، فرانسه، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی کمک و سلاح به اوکراین ارسال کرده‌اند. اما متحدان در آن سوی دنیا نیز به سهم خود عمل کردند؛ استرالیا، ژاپن، کره جنوبی و سایر کشورها به‌طور مستقیم یا از طریق ایالات متحده پول و تجهیزات نظامی در اختیار اوکراین قرار دادند. بنابراین جنگ، جامعه دموکراسی‌های پیشرفته را با هم متحد کرد.

برکات جنگ 

در اوایل جنگ اوکراین، این جنگ در واقع به چند هدف غرب خدمت کرد. این درگیری باعث تحریک به افزایش بودجه دفاعی در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شد که پیوستن فنلاند و سوئد به این پیمان را نیز در پی داشت. دموکراسی‌های ترسیده در غرب اقیانوس آرام شروع به تقویت دفاع خود در برابر چین کردند. این جنگ، وابستگی اروپا به انرژی روسیه را کاهش داد؛ اتفاقی که باعث ایجاد شکاف بین کشورهای اروپایی شد که از تهاجم وحشت داشتند و چینی که به دلیل روابطش با مسکو، به نظر در آن همدست بود.

جنگ اوکراین

حمله پوتین همچنین شکنندگی پایگاه صنعتی دفاعی غرب را آشکار کرد و فرصتی (که هنوز به‌طور کامل به دست نیامده) برای تقویت آن فراهم کرد. این موضوع کم‌اهمیت نبود که این درگیری فرصتی را برای دموکراسی‌ها فراهم کرد تا روسیه را که اکنون به عنوان یک دولت یاغی اصلاح‌ناپذیر و خشن در نظر گرفته می‌شود، تضعیف کنند.

لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا گفت: «ما می‌خواهیم روسیه ضعیف شود» تا «نتواند کارهایی را که در حمله به اوکراین انجام داده است، انجام دهد». سایر مقامات آمریکایی از تحریم‌هایی صحبت کردند که به نابودی اقتصاد روسیه منجر شود. به شیوه کلاسیک جنگ نیابتی، ایالات متحده و متحدانش با کمک به اوکراین برای نابود کردن یک دشمن متجاوز اما ضعیف، به دنبال امنیت خود بودند. در واقع، انجام این کار برای استراتژی جهانی آمریکا بسیار مهم بود.

دوستان آستین بالا می‌زنند

استراتژی دفاع ملی ۲۰۲۲ جو بایدن - رئیس‌جمهور آمریکا - بر این فرض استوار بود که پنتاگون باید به‌شدت بر چین تمرکز کند، بنابراین نباید به‌طور مداوم نیروهای جدید قابل توجهی را در اروپا مستقر کند. این امر باعث شد که شکست روسیه در اوکراین و خروج از درگیری به عنوان پوسته‌ای از آنچه در گذشته بود، از نظر اقتصادی و نظامی، حیاتی شود. هر چه جنگ نیابتی مؤثرتر و بی‌رحمانه‌تر باشد، آمریکا امنیت بیشتری را برای جامعه دموکراتیکی که با تهدیدهای زیادی روبه‌رو است، به دست خواهد آورد.

ولادمیر پوتین کیم جونگ اون

رهبران چین و کره شمالی از این موضوع نگران بودند. این رهبران احتمالا اهمیتی به درستیِ درگیری روسیه با اوکراین نمی‌دادند. آن‌ها همیشه از تأثیرات جنگ راضی نبودند. اما این کشورها از اینکه روسیه به‌طرز تحقیرآمیزی شکست بخورد، نگران بودند، همانطور که به نظر می رسید زمانی که پیشروی پوتین متوقف و ارتش او در اواخر سال ۲۰۲۲ عقب رانده شد. پیروزی قاطع اوکراین و حامیان غربی آن می‌توانست با فلج کردن روسیه و در معرض دید قرار دادن تجدید نظرطلبان باقی‌مانده، تأثیرات جهانی داشته باشد. بنابراین کمکی که مسکو به شدت به آن نیاز داشت، شروع به سرازیر شدن کرد.

کره شمالی بین ۱ تا ۳ میلیون گلوله توپخانه به مسکو فروخته است - در مقایسه با حدود ۲ میلیون گلوله مهمات توپخانه ۱۵۵ میلیمتری که آمریکا و همه متحدانش با هم به اوکراین فرستاده‌اند. موشک‌های کره شمالی نیز از تلاش جنگی پوتین حمایت می‌کنند. بقایای آن‌ها در محل حملات روسیه پیدا شده است.

چین تا آن حد پیش نرفته است: تهدید تحریم‌های ایالات متحده و اروپا مانع از انتقال سلاح‌های جنگی توسط پکن شده است. اما چین قطعات - از ریزتراشه ها تا ماشین آلات - را برای ساخت این سلاح‌ها و بازسازی پایگاه صنعتی-دفاعی روسیه که به‌طور کامل تحریم شده، در اختیار مسکو قرار داده است. به طور کلی، چین به پشتوانه اقتصادی روسیه تبدیل شد و تجارت آن را جذب کرد، به شرکت هایش کمک کرد تا سرمایه جمع‌آوری کنند و به‌طور کلی اثر تحریم‌های غرب را کاهش دهد. پیوندهای نظامی، اقتصادی و فناورانه روابط چین و روسیه قوی‌تر از همیشه است. شی جین‌پینگ، رئیس جمهور چین، در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد که نزدیک شدن به مسکو «انتخاب استراتژیک» چین است.