هایک

فردریش آگوست فون هایک، متولد وین پایتخت اتریش بود و در طول زندگی علمی خود در دانشگاه‌های انگلستان، ایالات متحده و آلمان اشتغال داشت.
هایک کمک قابل توجهی به درک ما از آزادی فردی و عملکرد جوامع آزاد کرد. محور کار او مفهوم «نهاد آزادی» است، چارچوبی که بر اهمیت حکومت محدود، حاکمیت قانون، نظم خودجوش و اهمیت آزادی انسان‌ها تأکید دارد.

هایک در سال 1944 کتاب معروف «راه بردگی» را منتشر کرد که خیلی زود در ایالات متحده به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها تبدیل شد. راه بردگی امروزه به یک کتاب کلاسیک در زمینه فلسفه سیاسی و اندیشه اقتصادی تبدیل شده است. 

تز اصلی هایک در این کتاب حول خطرات برنامه‌ریزی متمرکز و فرسایش آزادی‌های فردی در جوامعی است که کنترل بیش از حد دولت را در بر می‌گیرند. 

هایک به همراه دیگر اقتصاددانان مکتب اتریش، به ویژه لودویگ فون میزس، بحران مالی 1929 معروف به رکود بزرگ را پیش بینی کرده بود. آن‌ها همچنین شکست اقتصاد سوسیالیستی شوروی را پیش بینی کرده بودند. 

هایک: یک زندگی

هایک ممکن است به خاطر بردن جایزه نوبل اقتصاد شناخته شده باشد، اما همانطور که زندگی نامه نویس او، بروس کالدول در کتاب «هایک: یک زندگی» توضیح می‌دهد، هایک به چیزی بیش از دغدغه‌های معمول اقتصاددانان علاقه مند بود.

کتاب «هایک: یک زندگی، 1899-1950» نوشته پروفسور بروس کالدول با همراهی پروفسور هانسیورگ کلاوسینگر (استاد اقتصاد در دانشگاه اقتصاد و مدیریت بازرگانی وین) در نوامبر 2022 توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر شد. این بیوگرافی، زندگی واقعاً چند وجهی هایک را به تصویر می‌کشد، که در آن او آثار قابل توجهی در زمینه‌هایی مانند روانشناسی، نظریه سیاسی، تاریخ، فلسفه و روش شناسی نوشته است. 

پروفسور کالدول می‌گوید: «هایک یک اقتصاددان بازار آزاد بود، بله، اما او همچنین یک نظریه‌پرداز اجتماعی بود. این کتاب، پیشرفت او را در نیمه اول زندگی‌اش نشان می‌دهد، نه فقط از نظر علایق تحصیلی، بلکه به عنوان فردی که در وین بزرگ شده، در جنگ جهانی اول می‌جنگد و سپس با نابسامانی‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که پس از پایان جنگ رخ داد.»

بحران‌های سیاسی و اقتصادی در دوره بین دو جنگ جهانی متعدد و اغلب فاجعه آمیز بود. هایک در دوره تورم بزرگ پس از جنگ جهانی اول در اتریش-مجارستان می‌زیست. او شاهد ظهور فاشیسم و گونه‌های خشونت‌بار یهودی‌ستیزی در اروپای مرکزی بود. تجاربی که در علاقه مندی او به اقتصاد و فلسفه سیاسی مؤثر بود.

لیبرال کلاسیک

اگرچه در سال‌های اخیر هایک یکی از چهره‌های مورد علاقه راست سیاسی بوده است، پروفسور کالدول که از سال 2002 سردبیر کل مجموعه آثار هایک بوده است، می‌گوید که هایک به بهترین وجه به عنوان یک لیبرال به معنای اروپایی و کلاسیک توصیف می‌شود: فردی متعهد به سیستم بازارهای آزاد، در چارچوب یک سیاست دموکراتیک، با حمایت قوی قانون اساسی از حقوق فردی.

توضیح شکل گیری تفکر هایک بخشی از داستان زندگینامه اوست. هایک در یک محیط محافظه کار طبقه متوسط رو به بالا بزرگ شد. پدرش یک پزشک بود که علاقه‌اش گیاه شناسی بود و بیشتر تحصیلات اولیه هایک نیز بر روی فعالیت‌های علمی در حوزه گیاه شناسی متمرکز بود.

هایک و مرشدش لودویگ فون میزس به لیبرالیسم کلاسیک معتقد بودند. آنها منتقد نگرش لیبرال‌های امریکایی بودند که جذب تفکر کینز و پروژه نیودیل روزولت شده بودند. امروزه لیبرال‌های امریکایی در واقع در سمت چپ طیف فکری قرار می‌گیرند. اما هایک و میزس خود را «لیبرال‌ کلاسیک» نامیدند تا خود را از برنامه لیبرال مدرن متمایز کنند. 

لیبرالیسم قرن بیستم، نوع بد و به اصطلاح مدرن شده لیبرالیسم بود. این امر در توسعه‌طلبی ویلسون و نیودیل فرانکلین روزولت، که هر دو تحولات عمیقاً غیرلیبرالی بودند و با مخالفت دو «اتریشی- آمریکایی» مواجه شدند. هایک و میزس حتی مخالف نشست «نئولیبرال»‌ها بودند و در واکنش به آن انجمن مونت پلرین را تأسیس کردند. در قرن بیستم «لیبرال» بیش از آنکه آزادی، بازار و لسه‌فر را به ذهن متبادر کند، به یک واژه نیابتی برای افرادی تبدیل شده بود که از برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی چپ حمایت می‌کردند. 

در واقع پس از رکود بزرگ و دو جنگ جهانی، لیبرالیسم کلاسیک قرن نوزدهمی مورد حمله آشکار قرار گرفته بود. اما میزس و هایک همچنان لیبرالیسم همسو با آزادی اقتصادی و صلح را در تضاد کامل با برنامه ریزی مرکزی و مداخله گرایی که مارکسیست‌ها و کینزی‌ها به عنوان علم ترویج می‌کردند، پیش بردند. 

هایک

فردریش هایک به همراه لودویگ فون میزس

چالش هایک و زندگی قرن بیستمی

پروفسور کالدول، در کتاب «چالش هایک» که در سال 2004 منتشر شد و در ایران نیز توسط نشر نی ترجمه و منتشر شده است، روش‌شناسی هایک را بررسی می‌کند. کالدول در این کتاب می‌گوید: «در طول دوران دانشگاه، هایک روشنفکران یهودی وین را کشف کرد که تحصیلاتشان بسیار بیشتر از او جهان‌وطنی بود. سپس به نیویورک رفت. از آنجا متنفر بود! اما همه اینها بخشی از آموزش بیشتر هایک بود».

پروفسور کالدول می‌گوید با همه این‌ها، «هایک تا حد زیادی مرد خودش بود». او به تدریج به یک اقتصاددان و همچنین یک لیبرال متعهد تبدیل شد.

او که از خانواده‌ای بسیار محافظه‌کار بود، در نهایت با آنها اختلافات سیاسی زیادی داشت، به خصوص در دهه 1930 که در لندن زندگی می‌کرد و آنها در آلمان و اتریش بودند.

او در اقتصاد نیز اپوزیسیون بود و از انقلاب کینزی و سیاست‌های دولت رفاه که پس از جنگ جهانی دوم شروع به ظهور کرد انتقاد می‌کرد. این کتاب چگونگی و فرایند نوشتن مشهورترین کتاب هایک، راه بردگی را بررسی می‌کند.

پس از موفقیت راه بردگی، هایک که مخالف انجمن نئولیبرال‌ها بود، در سال 1947 انجمن مونت پلرین را با همراهی گروهی از روشنفکران لیبرال -از جمله میلتون فریدمن، لودویگ فون میزس، کارل پوپر، فرانک نایت و جرج استیگلر- تأسیس کرد.

با گذشت زمان، هایک به یک جهان وطن تبدیل شد و در چندین مکان زندگی می‌کرد و چندین زبان را می‌دانست. اما او به شدت محلی نیز بود: در طول زندگی‌اش هر سال به کوه‌های زادگاهش اتریش باز می‌گشت، جایی که از اسکی، کوه‌نوردی و پیاده‌روی لذت می‌برد.

پروفسور کالدول نتیجه می‌گیرد: «زندگی هایک یک زندگی قرن بیستمی بود».

هایک در سال 1948 کتاب «فردگرایی و نظم اقتصادی» را منتشر کرد که در ایران نیز توسط نشر مرکز ترجمه و منتشر شده است. همچنین در سال 1960 کتاب «قانون اساسی آزادی» را نوشت که در ایران با عنوان «منشور آزادی» و توسط نشر نگاه معاصر ترجمه و منتشر شده است.

هایک در کتاب «قانون اساسی آزادی»، مفهوم نهاد آزادی را به عنوان سیستمی از قوانین و هنجارهایی که از آزادی فردی محافظت می‌کند، توضیح می‌دهد. به عقیده هایک، جامعه‌ای که برای آزادی ارزش قائل است باید توسط مجموعه‌ای از قوانین کلی، انتزاعی و بی طرفانه اداره شود. این قوانین چارچوب نهادی را تشکیل می‌دهند که در آن افراد می‌توانند اهداف خود را دنبال کنند، در تبادل داوطلبانه شرکت کنند و برای منافع متقابل همکاری کنند.

از دید هایک، سنگ بنای نهاد آزادی، حاکمیت قانون است که تضمین می‌کند افراد تحت قوانین شناخته شده و قابل پیش بینی اداره می‌شوند که به طور یکسان اعمال می‌شوند. حاکمیت قانون از اقدامات خودسرانه افراد، حکومت یا دولت جلوگیری می‌کند و محیطی را ایجاد می‌کند که در آن افراد بتوانند با اطمینان خاطر برنامه‌ریزی و عمل کنند و مطمئن باشند که حقوقشان محافظت می‌شود.

هایک

هایک در انجمن مونت پلرین

کاتالاکسی: ظهور نظم در همکاری خودجوش

 هایک استدلال می‌کند که نهاد آزادی امکان ظهور نظم خودجوش را فراهم می‌کند، جایی که ساختارها و نهادهای اجتماعی پیچیده به طور ارگانیک بدون برنامه ریزی مرکزی تکامل می‌یابند. از طریق مکانیسم بازار و تعاملات داوطلبانه، افراد فعالیت‌های خود را هماهنگ می‌کنند که منجر به ظهور نظم خودانگیخته می‌شود.

بسیاری معتقدند اصلی‌ترین اثر هایک، کتاب سه جلدی « قانون، قانونگذاری، آزادی» است که به ترتیب در سال‌های 1973، 1976 و 1979 منتشر شد و در ایران نیز توسط انتشارات دنیای اقتصاد و با ترجمه موسی غنی‌نژاد و مهشید معیری منتشر شده است. 

در این کتاب، هایک توضیح می‌دهد که در قلمرو همکاری و تقسیم کار اجتماعی، مفهوم کاتالاکسی یک لنز منحصر به فرد در اختیار می‌گذارد که از طریق آن می‌توان نظم خودانگیخته (یا خودجوش) را که از تعاملات غیرمتمرکز پدید می‌آید، درک کرد. 

تعبیر کاتالاکسی (Catalaxy) که توسط هایک ابداع شده است، نظمی را توصیف می‌کند که نه از طراحی عمدی یا اقتدار مرکزی، بلکه از رفتار خودسازماندهی افرادی ناشی می‌شود که منافع خود را در چارچوبی از قوانین دنبال می‌کنند. 

کاتالاکسی رویکرد سنتی از بالا به پایین به سازمان اجتماعی را به چالش می‌کشد و در عوض بر ظهور نظم از پایین به بالا از طریق مبادلات و تعاملات داوطلبانه تأکید می‌کند. در هسته اصلی آن، این شناخت نهفته است که هیچ برنامه‌ریز مرکزی دانش یا توانایی هماهنگ کردن فعالیت‌های بی‌شمار افراد در جامعه را ندارد. در عوض، کاتالاکسی دانش پراکنده و ضمنی توزیع شده بین افراد را تأیید می‌کند که اقدامات و تصمیمات آنها را هدایت می‌کند.

مفهوم نظم خودانگیخته درباره بسیاری از نهادهای اجتماعی به کار می‌رود، اما در عمل، کاتالاکسی قانع کننده ترین بیان خود را در بازار آزاد می‌یابد. به تعبیر دیگر، کاتالاکسی به بازار آزاد اطلاق می‌شود. 

کاتالاکسی (Catallaxy) کلمه‌ای یونانی و به معنای «دشمن را دوست ساختن» است. هایک، با ظرافت از این کلمه در توصیف بازار آزاد و به جای «اقتصاد بازار» استفاده می‌کند. او معتقد است که کلمه «اقتصاد» (economy) معنای «مدیریت خانه» را می‌دهد که به نوعی از وجود نوعی از کنترل و نوعی از اهداف مشخص و مشترک و بطور خلاصه از رگه‌هایی از «نا آزادی» حکایت می‌کند. اما واژهٔ کاتالاکسی علاوه بر آنکه در زبان یونانی به معنای مبادله‌ است، به معنای آزادی عمل بخشیدن به آحاد اجتماع و به معنای دشمن را به دوست تبدیل کردن نیز هست. این سه معنا دقیقاً معانی هستند که او از اقتصاد بازار آزاد مراد می‌کند. به‌طور دقیق، بازار از نظر هایک، دشمن را به دوست تبدیل می‌کند چرا که با بسط معاملات بر اساس سود دو طرفه و بدون در نظر گرفتن رنگ و نژاد و مذهب و… سبب گسترش صلح و دوستی در میان مردمان می‌شود.

در اقتصاد بازار، افراد بی‌شماری با ترجیحات، منابع و اطلاعات خود درگیر مبادلات می‌شوند. شبکه حاصل از معاملات، نظمی خودجوش را تشکیل می‌دهد، جایی که قیمت‌ها به عنوان سیگنال عمل می‌کنند و فعالیت‌های غیرمتمرکز تولیدکنندگان و مصرف کنندگان را هماهنگ می‌کنند. به این ترتیب، بازار دانش پراکنده افراد را منتقل می‌کند، منابع را به طور کارآمد تخصیص می‌دهد و نوآوری را تقویت می‌کند.

فراتر از قلمرو اقتصاد، کاتالاکسی بینش‌هایی را در مورد هماهنگی اجتماعی به طور گسترده‌تر ارائه می‌دهد. از تکامل زبان تا هنجارهای فرهنگی، بسیاری از وجوه جامعه انسانی الگوهای نظم خودجوش ناشی از تعاملات غیرمتمرکز را نشان می‌دهند. به عنوان مثال، زبان به طور ارگانیک از طریق تعامل گویندگان بی‌شماری تکامل می‌یابد، بدون اینکه هیچ مرجع مرکزی توسعه آن را دیکته کند. به طور مشابه، شیوه‌ها و هنجارهای فرهنگی از طریق کنش‌های انباشته افراد در یک جامعه پدیدار می‌شوند و تکامل می‌یابند.

هایک شاید تاثیرگذارترین متفکر بر مفهوم نظم خودانگیخته باشد. او در آثاری مانند مقاله «استفاده از دانش در جامعه» و کتاب سه جلدی «قانون، قانون‌گذاری و آزادی» استدلال کرد که نظم خودجوش از اقدامات غیرمتمرکز افرادی که در چارچوب قوانینی مانند حقوق مالکیت و قراردادها عمل می‌کنند، پدید می‌آید. وی بر محدودیت‌های برنامه ریزی مرکزی و اهمیت فرآیندهای بازار در هماهنگی دانش پراکنده تاکید کرد.

یکی از محورهای اندیشه هایک ایده حکومت محدود است، که در آن نقش دولت، محدود به اجرای قوانینی است که جامعه آزاد را توانمند می‌سازد. هایک معتقد است که تلاش برای برنامه ریزی جامع توسط دولت می‌تواند منجر به پیامدهای ناخواسته و فرسایش آزادی‌های فردی شود.

پیامدهای آزادی فردی

به عقیده هایک، نهاد آزادی برای حفاظت و ارتقای آزادی فردی حیاتی است. با ایجاد چارچوبی از قوانین که نظم خودجوش را تسهیل می‌کند و دامنه مداخله دولت را محدود می‌کند، این ترتیب نهادی محیطی را ایجاد می‌کند که در آن افراد می‌توانند اراده مستقل خود را اعمال کنند، اهداف خود را دنبال کنند و در مبادلات داوطلبانه بدون دخالت بی‌مورد دیگری شرکت کنند.

علاوه بر این، هایک استدلال می‌کند که نهاد آزادی مجموعه‌ای ایستا از قوانین نیست، بلکه یک سیستم در حال تکامل است. با شرایط متغیر سازگار می‌شود و امکان کشف و ادغام دانش جدید را فراهم می‌کند که منعکس کننده ماهیت پویای تعاملات انسانی و توسعه اجتماعی است.

کارآفرینی به جای توسعه 

هایک در واقع یکی از اعضای مکتب اقتصاد اتریشی است. اقتصاددانان اتریشی بر نقش حیاتی کارآفرینی در توسعه اقتصادی تاکید دارند. در واقع، این اقتصاددانان به جای سیاست توسعه‌گرا توسط دولت، معتقدند راه رشد و پیشرفت در تقویت کارآفرینی در اقتصاد است.

برخلاف برخی از نظریه‌های توسعه که نقش پویا و نوآورانه کارآفرین (آنتروپرونر) را نادیده می‌گیرند، مکتب اتریش کارآفرینی را در خط مقدم پیشرفت اقتصادی قرار می‌دهد. کارآفرینان که با انگیزه‌ سود کار می‌کنند و توسط سیگنال‌های بازار هدایت می‌شوند، به‌عنوان عوامل تغییر در نظر گرفته می‌شوند که فرصت‌ها را شناسایی می‌کنند، منابع را به‌طور کارآمد تخصیص می‌دهند و به فرآیند کلی خلق ثروت کمک می‌کنند. به گفته اقتصاددانان اتریشی، نظریه‌های توسعه اصلی اغلب از عملکرد کارآفرینانه و ماهیت خودانگیخته و غیرمتمرکز نوآوری مبتنی بر بازار غفلت می‌کنند.

علاوه بر این، مکتب اتریش تکیه بر مدل‌های ریاضی و تکنیک‌های اقتصادسنجی در نظریه‌های توسعه اصلی را به چالش می‌کشد. اقتصاددانان اتریشی استدلال می‌کنند که این رویکردها غنای کنش انسانی و فرآیند بازار را بیش از حد ساده می‌کند و از ماهیت ذهنی ترجیحات فردی و نظم پویا و خودانگیخته‌ای که از تعاملات غیرمتمرکز ناشی می‌شود غفلت می‌کند. تأکید مکتب اتریش بر «فردگرایی روش‌شناختی» از درک کیفی‌تر و واقعی‌تر رفتار انسان و پدیده‌های اجتماعی حمایت می‌کند.

بنابراین، اقتصاددانان اتریشی مجموعه‌ای قوی از انتقادات را علیه نظریه‌های توسعه جریان اصلی ارائه می‌کنند. از دیدگاه آنها، محدودیت‌های برنامه‌ریزی مرکزی، کم‌ارزش‌شدن کارآفرینی، اهمیت نظم خودانگیخته، و کاستی‌های روش‌شناختی رویکردهای مرسوم، همگی بر نیاز به درک بیشتر بازارمحور و فرد محور از توسعه اقتصادی تأکید می‌کنند. مکتب اتریش با تأکید بر نقش فرآیندهای غیرمتمرکز و تعاملات داوطلبانه، به درک گسترده‌تر و دقیق‌تری از عوامل محرک پیشرفت اقتصادی پایدار کمک می‌کند.

نوبل اقتصاد

هایک در سال 1974 جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. در تاریخ اندیشه اقتصادی، سال 1974 را احیای دوباره مکتب اتریشی می‌دانند. افزون بر این، اهدای جایزه نوبل اقتصاد به هایک، با چاپ کتاب «بی‌دولتی، آرمانشهر و آزادی» نوشته رابرت نوزیک همزمان شد. کتابی که در واقع جوابیه‌ای تئوریک به نظریه عدالت جان رالز است. این کتاب در ایران توسط نشر مرکز ترجمه و منتشر شده است.  

نظریه ارزش ذهنی

نظریه ارزش شاخه‌ای از علم اقتصاد است که تلاش می‌کند توضیح دهد که مردم چگونه به کالاها و خدمات ارزش می‌دهند. نظریه‌های ارزش بررسی می‌کنند که چگونه افراد بر اساس تصوراتشان از میان مزایا و هزینه‌های گزینه‌های مختلف، انتخاب می‌کنند.

اقتصاددانان کلاسیک در قرن‌های 18 و 19، مانند ادام اسمیت، دیوید ریکاردو و کارل مارکس به نظریه ارزش کار اعتقاد داشتند. نظریه‌ای که امروز درباره اشتباهات آن اتفاق نظر وجود دارد. نظریه ارزش کار می‌گوید ارزش یک کالا یا خدمت با مقدار نیروی کار برای تولید آن تعیین می‌شود. بر اساس این نظریه، هر چه نیروی کار برای تولید یک کالا یا خدمت بیشتر باشد، ارزش آن بیشتر است. 

اما «نظریه ذهنی ارزش» نشان می‌دهد ارزش یک کالا یا خدمات توسط ترجیحات و ادراک ذهنی مصرف کننده منفرد تعیین می‌شود. بر اساس این تئوری، ارزش یک کالا یا خدمت توسط هیچ کیفیت ذاتی خود کالا یا خدمت تعیین نمی‌شود، بلکه بیشتر به این بستگی دارد که فرد چقدر حاضر است برای آن بر اساس ترجیحات ذهنی خود بپردازد. این نظریه نشان می‌دهد که افراد مختلف بسته به ترجیحات و شرایط منحصر به فرد خود، ممکن است ارزش‌های متفاوتی را برای یک کالا یا خدمت یکسان قائل شوند.

هایک، کمک‌های قابل توجهی به نظریه ارزش کرد. نظریه ارزش هایک بر این درک مبتنی است که ارزش ذاتاً ذهنی است، او استدلال می‌کرد که ارزش محصول ترجیحات و ادراکات فردی است. هایک تأکید می‌کند که ارزش نتیجه شرایط منحصر به فرد و دانشی است که هر فرد در اختیار دارد.

به گفته هایک، افراد دانش، تجربیات و نیازهای متفاوتی دارند که منجر به ارزش‌گذاری‌های ذهنی گوناگون می‌شود. این دیدگاه، پایه‌ای برای درک چگونگی ظهور قیمت‌های بازار به‌عنوان مجموعه‌ای از ترجیحات فردی به شیوه‌ای خودجوش و غیرمتمرکز فراهم می‌کند.

عنصر کلیدی نظریه ارزش هایک، مفهوم نظم خودانگیخته یا نظم خودجوش (Spontaneous order) است. هایک استدلال می‌کرد که سیستم‌های پیچیده، مانند اقتصاد بازار، از طریق تعاملات افرادی که اهداف ذهنی خود را بدون جهت متمرکز دنبال می‌کنند، تکامل می‌یابند. به گفته هایک، سیستم قیمت مکانیزمی است که به طور ارگانیک از معاملات فردی پدیدار می‌شود و منعکس کننده دانش پراکنده شرکت کنندگان در بازار است.

در این زمینه، قیمت‌های بازار به‌عنوان سیگنال‌هایی عمل می‌کنند که اطلاعات ارزشمندی درباره کمبود منابع و تغییر ترجیحات را منتقل می‌کنند. هایک اظهار داشت که ماهیت غیرمتمرکز بازار امکان تخصیص کارآمدتر منابع را نسبت به برنامه ریزی متمرکز فراهم می‌کند، زیرا از دانش پراکنده و ضمنی افراد بهره می‌برد.

یک عمر آزادی خواهی 

محور اندیشه‌های هایک مفهوم آزادی است. تکامل، ترقی و نظم خودجوش، همه محصول آزادی‌اند. از نظر او، آزادی صرفاً ارزش نیست، بلکه منبعِ اخلاقی‌ترین ارزش‌هاست. آزادی یک معنای دقیق و مشخص دارد: آزادی از زور و اراده دلخواه و بدون قانون دیگری، خواه از سوی دولت باشد، یا از سوی مجلس و مردم. هایک می‌گفت که گنج آزادی محصول به‌سختی فراهم شده تاریخ و تکامل است. او در تمام عمر پربار خود برای پاسداشت آزادی انسان‌ها تلاش کرد و سرانجام در ۲۳ مارس ۱۹۹۲ در فرایبورگ آلمان درگذشت. 

هایک

هایک به همراه جایزه نوبل اقتصاد