به غیر از برهه جنگ‌های ایران و روس، که اهمیت توسعه را مثل ضربه‌ای سخت به دولتمردانی چون عباس میرزا نشان داد،‌ پروژه توسعه در ایران بیشتر موضوع نزاع داخلی بود تا اجماعی نخبگانی و از سر اضطراری خارجی. در حالی که در کره جنوبی ضرورت توسعه از دل وضعیت خارجی به همه نیروهای داخلی تحمیل شد.

نکته دوم هم این است که جامعه ایران به شدت تنازعی است؛ یعنی ما پر هستیم از تنازعات تاریخی و فرهنگی و فکری که کار را برای سمت‌وسو دادن به کشور بسیار سخت می‌کند.

 

برش‌های دیگر این گفت‌وگو:

۱. رابطه عشق و نفرت ایرانیان با «دولت» به روایت استاد علوم سیاسی

۲. چرا در تاریخ ایران شاهد تکرار هم‌دستی داخلی با خارجیان علیه حکومت‌ها هستیم؟

۳. تولد ایده توسعه در ایران؛ لحظه عباس میرزایی تاریخ معاصر

۴. ایران قدیم و ایران جدید؛ از اجتماعات پراکنده به جامعه

۵. چقدر از توسعه‌نیافتگی ما تقصیر دولت است و چقدرش تقصیر جامعه؟

۶. دو آسیب توسعه دولت‌محور؛ دینامیک سیاست در ایران چطور زیرپای توسعه را خالی می‌کند؟

۷. روایت دلاوری از ایران: سرزمین تنازعات سیاسی بی‌پایان

۸. ایران کشور نامتوازن؛ کدام بخش زندگی ایرانیان پیشر فت‌تر و کجاها عقب‌مانده‌تر است؟

۹. در ایران حاکمیت به چه کسی تعلق دارد؟

۱۰. چرا کره جنوبی توانست و ایران نتوانست؟

۱۱. ازدست‌رفتن پیشرفت‌های مقطعی در کشور؛ دینامیک ضدتوسعه‌ قدرت در ایران

۱۲. تفاوت توسعه‌گرایی پهلوی با همتای ترکی‌اش

 

کامل این گفت‌وگو را اینجا ببینید: