به گزارش اکوایران، در جنگی که حوادث غیرمنتظره‌ بر آن حاکم بوده‌اند، کم‌تر کسی تصور می‌کرد که چهارمین سال آن، امنیت کل اروپا را تا این حد زیر سؤال ببرد.

به نوشته سی‌ان‌ان، در این جنگ، پایه‌ای‌ترین اصول فروپاشیده‌اند. قدرت نظامی روسیه تضعیف شده، حلقه داخلی کرملین از یک شورش جان سالم به در برده، پهپادها ماهیت جنگ را برای همیشه تغییر داده‌اند و انبارهای تانک‌ها تقریباً بی‌استفاده شده‌اند.

ایالات متحده از یک حامی اخلاقی به یک بهره‌بردار فرصت‌طلب از منابع کی‌یف تبدیل شده است. رئیس‌جمهور اوکراین از نظر فیزیکی زنده مانده اما اکنون باید با روایت بازنویسی‌شده‌ای از وقایع که توسط کاخ سفید، همان دولتی که تنها یک ماه پیش حامی سرسخت او بود، عرضه می‌شود، کنار بیاید.

اظهار نظر وزیر دفاع آمریکا، پیتر هگست، در بروکسل مبنی بر این‌که آمریکا دیگر تضمین‌کننده امنیت اروپا نیست، هشتاد سال نظم حاکم بر این قاره را دگرگون کرده است. شاید این یک بلوف برای افزایش هزینه‌های امنیتی اروپا باشد، اما در امنیت هسته‌ای نمی‌توان بلوف زد.

آمریکا اوکراین

کرملین این نشانه ضعف در اتحاد فراآتلانتیکی را دریافت خواهد کرد و بر اساس آن برنامه‌ریزی خواهد کرد. هگست در یک جمله، جنگی که در آن مسکو به مدت سه سال به‌شدت تحقیر و تضعیف شده بود را به بازآرایی بی‌نظم امنیت قاره‌ای تبدیل کرد، جنگی که ممکن است در آن، روسیه به‌گونه‌ای در غرب خود سلطه پیدا کند.

اروپا دهه‌ها تضمین‌های امنیتی آمریکا را بدیهی می‌پنداشت، اما اکنون در تلاش است تا آینده‌ای را تصور کند که در آن این تضمین وجود ندارد، درحالی‌که ظاهراً همچنان قاطعانه پشت اوکراین ایستاده و تأکید دارد که هرگونه صلح باید عادلانه باشد.

کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز یکشنبه به سی‌ان‌ان گفت که عجله برای رسیدن به یک توافق بد «تنها به مستبدان در سراسر جهان جسارت می‌بخشد.» او عضویت در ناتو را «قوی‌ترین و ارزان‌ترین تضمین امنیتی» توصیف کرد و گفت: «کمک به اوکراین کمک خیریه نیست، بلکه سرمایه‌گذاری در امنیت ماست.»

با وجود اینکه مسکو در اوکراین درگیر شده است، امنیت کل اروپا فعلاً بیشتر یک بحث سیاست‌گذاری نظری است، یک حواس‌پرتی ناخواسته در برابر وحشت بی‌وقفه جنگی که روزانه در جریان است. پس از یک هفته پرتنش از درگیری‌های لفظی در شبکه‌های اجتماعی و دیپلماسی میکروفونی، نبرد خونین به طرز عجیبی به حاشیه رانده شده است. اما وحشت واقعی همچنان ادامه دارد.

یک فرمانده اوکراینی که در داخل منطقه کورسک روسیه خدمت می‌کند، گفت که نیروهایش مجبورند مدام در زمین یخ‌زده سنگرهای جدیدی حفر کنند، زیرا موج‌های پهپادهای روسی به‌طرز دقیقی آن‌ها را هدف قرار می‌دهند. او پس از سه سال جنگ گفت: «من واقعاً به پایان سریع جنگ یا حتی به صلح به‌طور کلی اعتقادی ندارم». و ادامه داد: «من خیلی خسته‌ام، همه اینجا همین‌طورند. برای ما هیچ‌چیز با این بیانیه‌های سیاسی تغییر نمی‌کند».

درحالی‌که ژنرال الکساندر سیرسکی، فرمانده ارتش اوکراین، روز یکشنبه اصرار داشت که روحیه نیروها همچنان بالاست، سربازانی که در جبهه نبرد خدمت می‌کنند، تصویری از واقعیت را توصیف کردند که در آن شوک و تلاش برای بقا در هم تنیده شده است.

یک افسر اطلاعاتی در یک شهر خط مقدم به سی‌ان‌ان گفت: «از زمانی که ترامپ شروع به صحبت درباره “برنامه‌های صلح” خود کرد، همه ما احساس خیانت می‌کنیم. من تعجب نمی‌کنم اگر او بهترین مامور روسیه باشد. ما باید مقاومت کنیم، همین.»

الکساندر ناستنکو، فرمانده گردان در تیپ ۴۷۵ تهاجمی، اعلام کرد که بحث‌های مربوط به صلح باعث کاهش جذب نیرو شده است، زیرا داوطلبان احتمالی می‌گویند: «شاید جنگ یک یا دو ماه دیگر تمام شود، پس صبر می‌کنم.»

جنگ اوکراین

او همچنین گفت که اظهارات مربوط به فروپاشی اوکراین ظرف شش ماه بدون کمک آمریکا، زودهنگام است. «ما به شکلی راهی پیدا خواهیم کرد، هیچ بویی از تسلیم شدن به مشام نمی‌رسد.»

بااین‌حال، نوعی از تسلیم شدن در طرح مذاکرات دولت ترامپ در حال نمایان شدن است. هگست با پیش‌کش کردن این ایده که اوکراین به ناتو نخواهد پیوست و سرزمین‌های اشغالی را پس نخواهد گرفت، حتی پیش از آنکه مذاکرات آغاز شود، هدیه‌ای به مسکو داده است.

روایت تحریف‌شده کاخ سفید اکنون به تلاشی مذبوحانه برای برقراری نوعی تفاهم با کرملین، به هر قیمتی، تبدیل شده است.

روایت موازی روسیه، اینکه این کشور برای جلوگیری از گسترش ناتو وارد عمل شده و اوکراین باید «نازی‌زدایی» شود، مدت‌ها به دلیل ضعف روسیه در میدان نبرد و انزوای بین‌المللی‌اش، کم‌رنگ شده بود. این ادعاها بهانه‌هایی سست و کودکانه از سوی یک بازنده به نظر می‌رسید.

اما ناگهان این روایت جان تازه‌ای گرفته است، و توسط قدرتمندترین فرد جهان و حلقه نزدیکش تکرار می‌شود. این نشانه‌ای خطرناک از تغییر بنیادین هنجارهای جنگ است. حالا در سومین سالگرد جنگ، یکی از پرسش‌های اصلی این است: «چه کسی این روایت‌های کرملین را در گوش ترامپ زمزمه می‌کند؟» به نظر می‌رسد تلویزیون دولتی روسیه معتقد است ولادیمیر پوتین شخصاً در مکالمات خود با ترامپ این پیام‌ها را منتقل می‌کند.

در طول جنگ، اتحاد غرب استثنایی بود. کشورهای اروپایی، اگرچه در میزان بدبینی‌شان نسبت به روسیه اختلاف داشتند، اما از زمان تهاجم کامل مسکو، به‌طور یکپارچه صحبت می‌کردند. اما اکنون ابرقدرت پیشرو جهان (آمریکا) به‌طرز عجیبی متقاعد شده است که روسیه می‌تواند یک متحد بالقوه باشد، درحالی‌که متحدان دموکراتیک اروپایی‌اش را مشکل اصلی می‌بیند. بسیار ساده‌لوحانه است که تصور کنیم مسکو، هم‌پیمان و تأمین‌کننده مالی اصلی خود یعنی چین را رها کند و به‌دنبال اتحاد با ایالات متحده باشد.

واشنگتن در زمانی که پکن به‌طور فعال گزینه‌های خود را در مورد تایوان بررسی می‌کند، ضعف خود را نشان می‌دهد. چین در این مقطع گاهی باثبات‌ترین و جدی‌ترین قدرت جهانی به نظر می‌رسد.

زلنسکی روز یکشنبه اعلام کرد که اگر کناره‌گیری‌اش به صلح اوکراین کمک کند، حاضر به کناره‌گیری است. اما واقعیت تلخ این است که روابط پرتنش او با ترامپ، اکنون به مانعی برای تقریباً همه چیز تبدیل شده است. و بااین‌حال، گزینه جایگزین حتی بدتر است. برگزاری انتخابات در زمان جنگ یا واگذاری قدرت به یک جانشین منصوب، تنها ادعاهای نادرست درباره «نامشروع بودن» زلنسکی را تقویت خواهد کرد.

تناقض آشکار در موضع کاخ سفید این است که ارقام اغراق‌شده‌ای از تلفات را به‌عنوان دلیلی برای پایان جنگ مطرح می‌کند (برخلاف ادعای ترامپ، میلیون‌ها نفر کشته نشده‌اند، بلکه احتمالاً صدها هزار نفر جان باخته‌اند). این توجیه برای «حفظ جان انسان‌ها» با توافق صلحی که دفاع اوکراین را تضعیف کند و خطر بازسازی نظامی روسیه را در پی داشته باشد، سازگار نیست. اگر صلح شکست بخورد یا ضعیف باشد، تلفات بیشتری رخ خواهد داد.

واقعیت تلخ این لحظه تاریخی باید صریحاً بیان شود تا اروپا آماده باشد. با آغاز چهارمین سال بزرگ‌ترین جنگ اروپا از دهه ۱۹۴۰، شواهد مقابل چشمان ما نشان می‌دهد که ترامپ طرفدار پوتین است.