در این گفت‌وگو دکتر دلاوری بارها از تنازعی بودن جامعه، سیاست و حتی ساخت دولت در ایران صحبت کرد. همین نکته باعث شد که هادی خسروی‌شاهین، روزنامه‌نگار ارشد حوزه سیاسی و اندیشه، از او بپرسد که پس با این اوصاف اگر ۵۷ انقلابی هم نمی‌شد که ساختارها را زیرورو کند، باز هم ما روی خوش توسعه را نمی‌دیدیم؟ جواب دکتر دلاوی اما به این نکته قابل توجه است.

او توضیح می‌دهد اگر می‌شد سطح منازعه اجتماعی و سیاسی را کنترل کرد. در این صورت حرکت به سمت توسعه استمرار پیدا می‌کرد. از این‌جای بحث است که او به نامتوازن بودن پروژه‌های توسعه در ایران و دینامیک‌های اجتماعی و سیاسی آن علی‌الخصوص در سال‌های پس و پیش از انقلاب ۵۷ اشاره می‌کند.

دلاوری در توضیح خود به آن دست از اندیشمندانی نزدیک می‌شود که یکی از علل اصلی انقلاب اسلامی را توسعه نامتوازن پهلوی عنوان می‌کنند. او تصریح دارد که اساسا در هر جامعه‌ای نیروهای ضدتوسعه یافت می‌شوند اما اغلب در حاشیه هستند و بعد از مدتی هم در فرایند ادغام می‌شوند. اما داستان ایران متفاوت رقم خورد.

دلاوری حتی بحث خود را به پویایی‌های بعد از انقلاب نیز تسری می‌دهد و توضیح می‌دهد که چطور نیروهای توسعه‌گرا و مدرن‌تر انقلابی در نهایت نتوانستند دست بالا را بگیرند و بازی را به طیف ضدتوسعه‌ واگذار کردند.

 

برش‌های دیگر این گفت‌وگو:

۱. رابطه عشق و نفرت ایرانیان با «دولت» به روایت استاد علوم سیاسی

۲. چرا در تاریخ ایران شاهد تکرار هم‌دستی داخلی با خارجیان علیه حکومت‌ها هستیم؟

۳. تولد ایده توسعه در ایران؛ لحظه عباس میرزایی تاریخ معاصر

۴. ایران قدیم و ایران جدید؛ از اجتماعات پراکنده به جامعه

۵. چقدر از توسعه‌نیافتگی ما تقصیر دولت است و چقدرش تقصیر جامعه؟

۶. دو آسیب توسعه دولت‌محور؛ دینامیک سیاست در ایران چطور زیرپای توسعه را خالی می‌کند؟

۷. روایت دلاوری از ایران: سرزمین تنازعات سیاسی بی‌پایان

۸. ایران کشور نامتوازن؛ کدام بخش زندگی ایرانیان پیشر فت‌تر و کجاها عقب‌مانده‌تر است؟

۹. در ایران حاکمیت به چه کسی تعلق دارد؟

۱۰. چرا کره جنوبی توانست و ایران نتوانست؟

۱۱. ازدست‌رفتن پیشرفت‌های مقطعی در کشور؛ دینامیک ضدتوسعه‌ قدرت در ایران

۱۲. تفاوت توسعه‌گرایی پهلوی با همتای ترکی‌اش

۱۳. چرا جامعه نه به ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه رحم کرد و نه به رضاه شاه و محمدرضا شاه؟

 

کامل این گفت‌وگو را اینجا ببینید: