به گزارش اکوایران، باب درایفوس، خبرنگار تحقیقی در یادداشتی برای مجله نیشن توضیح داده است که چرا یک مذاکره موفق بین دونالد ترامپ و ایران دور از ذهن به نظر می‌رسد و تشدید تنش و رویارویی نهایی یک احتمال پررنگ‌تر است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که قسمت اول آن پیش‌تر منتشر شد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را می‌خوانید: 

تندروهای اطراف ترامپ

در ایالات متحده، هم جنگ‌طلبان و تندروها از یک سو، و در سوی دیگر، صلح‌طلبان و حامیان سیاست‌های واقع‌گرایانه که به احتیاط تأکید دارند، می‌دانند که ایران اخیراً با مجموعه‌ای از ضربات مواجه شده است که به نوعی موقعیت آن را تضعیف کرده است.

ایران بزرگ‌ترین هم‌پیمانش را در دمشق از دست داد و در لبنان، حزب‌الله متحمل آسیب‌های سنگینی شده است. از نظر نظامی، ایران تحت تاثیر دو حمله اسرائیل قرار گرفته است و از نظر داخلی، درگیر بحران اقتصادی شدیدی است که شامل کمبود گاز، برق، انرژی، آب و پول است.

برای مخالفان جنگ، چالش‌های ایران به این معناست که دیپلماسی، همراه با پیشنهاد لغو تحریم‌های اقتصادی، احتمالاً موفق‌تر خواهد بود. اما برای تندروها، وضعیت ایران نشان می‌دهد که زمان حمله فرا رسیده است. حداقل یکی از مقامات برجسته ترامپ، کیث کلوگ، نماینده ویژه رئیس‌جمهور در جنگ اوکراین-روسیه، به‌طور صریح گفته است که ایالات متحده به دنبال بهره‌برداری از آسیب‌پذیری ایران خواهد بود. کلوگ در 11 ژانویه در گردهمایی گروه منافقین گفت: «باید سیاست فشار حداکثری دوباره برقرار شود»، و افزود که این فشار نباید محدود به تحریم‌های اقتصادی باشد، بلکه باید شامل «نیروی نظامی» نیز باشد.

و اگرچه ترامپ نئوکان‌هایی مانند پمپئو و جان بولتون، منتقد سرسخت فعلی ترامپ، را در دولت خود قرار نداده است - و به‌طور صریح به برایان هوک، نماینده ویژه ایران در دولت اولش، گفته است «تو اخراجی!» - او تندروهایی مانند مارکو روبیو وزیر خارجه، مایک والتز مشاور امنیت ملی و پیت هگست وزیر دفاع را به تیم خود اضافه کرده است. سفیر او در اسرائیل، مایک هاکبی، و سفیرش در سازمان ملل، الیز استفانیک، هر دو حامیان سرسخت جناح راست افراطی اسرائیل هستند. در اکتبر، روبیو در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «فقط تهدید بقا از طریق فشار حداکثری و اقدامات مستقیم و نامتناسب شانس تاثیرگذاری و تغییر فعالیت‌های [ایران] را دارد.» و هگست که خواستار بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران است، در اواخر ژانویه با وزیر دفاع اسرائیل، اسرائیل کاتس، ملاقات کرد که طبق گزارش جروزالم پست در این ملاقات «به اقداماتی علیه ایران در ماه‌های آینده» اشاره کرده است.

مارکو روبیو

و با اینکه ترامپ اعلام کرده که مخالف توافق نیست، اظهارات او اغلب حداقل به وضوح قابل تفسیر نیستند. در اواخر ژانویه، هنگامی که از او پرسیدند آیا از حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران حمایت می‌کند یا نه، او پاسخ داد: «من به این سوال پاسخ نمی‌دهم»، و افزود: «امیدوارم که این موضوع بتواند بدون نیاز به نگرانی درباره این حل شود. واقعاً خوب خواهد بود اگر این موضوع بدون اینکه بخواهیم آن قدم بعدی را برداریم، حل شود.»

تیک‌تاک ساعت

در عین حال، یک ضرب‌العجل بزرگ برای رسیدن به حداقل یک توافق مقدماتی با ایران در پیش است. در اکتبر 2025، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که توافق هسته‌ای ایران (برجام) ده سال پیش بر اساس آن ایجاد شد، منقضی می‌شود و با آن، توان امضاکنندگان برای درخواست «بازگشت فوری» تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران نیز از بین می‌رود. اگر توافقی بین ایالات متحده و ایران به زودی حاصل نشود، و اگر ایران به تسریع غنی‌سازی اورانیوم ادامه دهد، احتمالاً اروپایی‌ها از این بند استفاده خواهند کرد.

سینا طوسی، پژوهشگر مرکز سیاست‌های بین‌المللی گفت: «اسنپ‌بک یک ضرب‌العجل بسیار مهم است. این موضوع حل و فصل دیپلماتیک را بی‌نهایت سخت‌تر خواهد کرد.» او افزود که ایران این اقدام را به عنوان یک «شوک درمانی غیرقابل تحمل» خواهد دید. او گفت که مگر اینکه نوعی توافق تا اوایل تابستان حاصل شود، روابط با ایران احتمالاً تا اکتبر به سوی تقابل پیش خواهد رفت.

افزودن تحریم‌های بیشتر از سوی سازمان ملل، به‌علاوه رژیم تحریم‌های ایالات متحده، انزوای اقتصادی ایران را تشدید خواهد کرد. این امر همچنین باعث واکنش تلافی‌جویانه از سوی ایران خواهد شد که اعلام کرده است که ممکن است از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای خارج شود، بازرسی‌های برنامه هسته‌ای‌اش از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را متوقف کند - و احتمالاً به سمت نظامی کردن برنامه هسته‌ای پیش برود. چنین سناریویی فاجعه‌بار خواهد بود و تقریباً حتمی است که واکنش اسرائیل، ایالات متحده یا هر دو را برانگیزد.

از زمان بازگشت ترامپ به ریاست‌جمهوری، ایران چندین بار با مقامات بریتانیا، فرانسه و آلمان دیدارهای دیپلماتیک داشته است. الی گرانمایه، معاون رئیس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا، گفت: «سه دور آخر تحت ریاست پزشکیان با تیمی حرفه‌ای‌تر شامل تکنوکرات‌ها انجام شده است». اما مانند طوسی، گرانمایه نیز می‌گوید: «مگر اینکه تا اوایل تابستان پیشرفتی حاصل شود، اروپایی‌ها می‌توانند به راحتی اسنپ‌بک را در نظر بگیرند.» او در پاسخ به این سوال که آیا اروپایی‌ها ممکن است در صورت تمایل رئیس‌جمهور آمریکا به تقابل با ایران، چالشی برای او ایجاد کنند، پاسخ داد: «مطلقاً نه.»

ایران اروپا

بر فراز همه این‌ها، البته، چشم‌انداز غیرقابل تصور تبدیل بحران ایالات متحده و ایران به جنگ قرار دارد.

کلسی داونپورت، مدیر سیاست‌های عدم اشاعه در انجمن کنترل تسلیحات، گفت: «مسلماً، خطر حمله نظامی هیچ‌گاه بیشتر از این نبوده است و اسرائیلی‌ها ایالات متحده را به آن سمت سوق خواهند داد.»

دورین هورشینگ، پژوهشگر پروژه مسائل هسته‌ای در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی، نوشته است که بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران «ایده بدی» است، چرا که نمی‌تواند برنامه هسته‌ای را به طور کامل نابود کند، موجب تسریع در جستجو برای سلاح هسته‌ای خواهد شد و این برنامه را به زیر زمین خواهد برد. اما او همچنین گفت که ایالات متحده و اسرائیل ممکن است به عنوان بخشی از کمپین فشار حداکثری، حمله‌ای نمایشی را در نظر بگیرند، تا سیگنالی ارسال کنند و ببینند واکنش ایران چه خواهد بود.

جیم والش از ام‌آی‌تی گفت: «حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، حتی اگر محدود باشد، نتیجه‌ای معکوس از آنچه که قصد دارند خواهد داشت.»

در نهایت، این ایده که دونالد ترامپ یک صلح‌ساز است، عقلانی به نظر نمی‌رسد. وعده او برای پایان دادن به جنگ در اوکراین از همان ابتدا محو شد. حمایت او از توسعه‌طلبی اسرائیل در غزه، کرانه باختری و لبنان حتی از بایدن هم بیشتر است و خطر به از بین بردن آتش‌بس‌های شکننده در آنجا را دارد. و توجه نظامی او به گرینلند و کانال پاناما دوباره صحبت از امپریالیسم آمریکایی را زنده کرده است. بنابراین این ایده که همان دونالد ترامپی که چهار سال به دنبال ضربه زدن به ایران بود، پیشنهادی بدهد که ایران حاضر باشد آن را قبول کند، خب، کاملاً بی‌معنی به نظر می‌رسد.