آینده چین در خاورمیانه-۲
پرسش کلیدی استراتژی چین در منطقه؛ نقشه پکن برای بازی ترامپ در خاورمیانه
اکوایران: در ارزیابی چین، رهبری ایران در «محور مقاومت» از اواسط اکتبر ۲۰۲۴ بهطور عمده معتدل بوده که ممکن است نشاندهنده تمایل تهران به پذیرش حرکتهای آشتیجویانه بیشتر نسبت به عربستان سعودی و دیگر کشورها باشد.
به گزارش اکوایران، در دو دهه گذشته، چین به سرعت به یک بازیگر اقتصادی، سیاسی و امنیتی تأثیرگذار در خاورمیانه تبدیل شده است. اما تحولات اخیر از جمله جنگ غزه و عواقب منطقهای آن و بازگشت قریب الوقوع دونالد ترامپ به کاخ سفید با یک دستور کار متفاوت برای خاورمیانه، سوالاتی را برای رقابت قدرتهای بزرگ در این منطقه کلیدی ایجاد کرده است. یون سان، محقق اقتصاد جهانی، توسعه و روابط بینالملل در اندیشکده بروکینگز مسیر استراتژی خاورمیانهای چین در چهار سال آینده را پیشبینی کرده است، از جمله در ارتباط با ایران، اسرائیل و عربستان. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که قسمت اول آن پیشتر منتشر شد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را میخوانید:
مسیر رابطه چین و اسرائیل در چهار سال آینده سؤال کلیدی استراتژی چین در خاورمیانه خواهد بود. چین در منافع ملی تعارض اساسی با اسرائیل ندارد و روابط رو به زوال آنها امروز نتیجه درگیری اسرائیل و فلسطین است، نه برخورد مستقیم بین چین و اسرائیل. بنابراین، با توجه به سنت دیپلماسی تعادلی چین در خاورمیانه، چین پیشبینی میکند که روابط آسیبدیده با اسرائیل را از طریق انواع مختلفی از تعاملات ترمیم کند. این امر بهویژه زمانی درست است و سریعاً رخ خواهد داد که بحران غزه به پایان برسد و مقداری آشتی بین اسرائیل و عربستان سعودی حاصل شود.
اما عواملی نیز وجود دارند که ممکن است مانع از این روند شوند. جنگ غزه اسرائیلیها را که پیشتر رابطه با چین را رمانتیک میدیدند، ناامید کرده است، چرا که اسرائیل امیدوار بود چین موضع حمایتیتری در قبال اسرائیل اتخاذ کند. احساس خیانت، خشم از موضع چین و واکنشهای احساسی به انتقادات مکرر چین، ترغیب مردم اسرائیل به این که چین دوباره بیطرف و قابل اعتماد است را بسیار دشوار خواهد کرد. در نهایت، ممکن است عملگرایی غالب شود، اما ممکن است بیش از چهار سال طول بکشد تا امور به حالت عادی بازگردد.
افزایش مشارکت در صلح منطقهای و میانجیگری در درگیریها
شی جینپینگ رئیسجمهور چین برای نخستین بار در سال ۲۰۱۸ مفهوم معماری جدید امنیتی «مشترک، جامع، مبتنی بر همکاری و پایدار» در خاورمیانه را در هفتمین نشست انجمن همکاری چین و کشورهای عربی مطرح کرد. در سال ۲۰۲۲، وانگ یی، وزیر امور خارجه چین مواضع شی را ادامه داد و خواستار «معماری امنیتی جدید در خاورمیانه» شد. وانگ دو پیشنهاد مشخص برای گفتوگوهای صلح منطقهای مطرح کرد: اول، کنفرانس بینالمللی صلح برای حل مسئله فلسطین مبتنی بر راهحل دو کشور؛ و دوم، ایجاد یک پلتفرم گفتوگوی امنیتی خلیج فارس برای حل تنشها بین ایران و کشورهای عربی. بر اساس این دیدگاهها، هدف چین این نیست که بهعنوان ضامن امنیت منطقه، جایگزین ایالات متحده شود، بلکه چین در تلاش است تا تسلط ایالات متحده بر منطقه را با تسهیل ایجاد ساختار امنیتی جدید در خاورمیانه، که چین میتواند در آن نقش برجستهتری ایفا کند، به چالش بکشد.
چین از زمان معرفی دیدگاه جدید خود، در دو مسئله صلح و درگیری در خاورمیانه موفقیتهایی کسب کرده است. در مارس ۲۰۲۳، عربستان سعودی و ایران در پکن توافق صلحی را امضا کردند که بهطور رسمی توسط چین «میانجیگری» شد. نقش دقیق چین در این توافق موضوع بحثهای گستردهای بوده است، که آیا چین تنها گفتوگوها را تسهیل کرده است یا واقعاً بهطور عمده آن را میانجیگری کرده است. با این حال، این اولین موفقیت عمده چین در میانجیگری یک درگیری بینالمللی بود. موفقیت دوم چین در ژوئیه ۲۰۲۴ رخ داد، زمانی که ۱۴ گروه فلسطینی مختلف در پکن اعلامیهای تحت عنوان «پایان دادن به تفرقه و تقویت وحدت ملی فلسطین» را امضا کردند. اگرچه تردیدهایی در مورد عملی بودن و اجرای این توافق وجود دارد، اما این واقعیت که چین فرآیند را رهبری کرده است، حداقل نشاندهنده تأثیر فزاینده چین بر این مسئله است.
با جایگاه جدید خود بهعنوان میانجی صلح منطقهای، چین بدون شک در چهار سال آینده مشارکت خود را در امور صلح خاورمیانه افزایش خواهد داد. دیپلماتها و محققان خاورمیانهای چین آماده بهنظر میرسند و برای ارائه ایدهها و طرحها به این منظور بسیج شدهاند. پکن بهطور پیشبینیشده از نفوذ دیپلماتیک خود و بسیاری از کانالهای ارتباطی برای تأکید بر نقش و مشارکت خود استفاده خواهد کرد.
با این حال، برای چین آسان نخواهد بود که در مسئله اسرائیل و فلسطین میانجیگری کند. ناتوانی چشمگیر چین در تاثیرگذاری در جنگ غزه نشاندهنده ضعف چین بهعنوان یک میانجی صلح است. در واقع، چین با امتناع از محکوم کردن حمله ۷ اکتبر حماس، یک طرف را انتخاب کرد و بیطرفی خود بهعنوان یک میانجی را از دست داد. این مسئله ایجاب میکند که چین روابط خود را با جنبش فلسطینی و دینامیکهای داخلی آن تقویت کند تا قدرت جنبش را بالا ببرد و توانایی خود را برای میانجیگری در این درگیری افزایش دهد. از آنجا که چین در ساخت زیرساختها تخصص دارد و منابع مالی برای حمایت از آن را دارد، بازسازی پس از درگیری در غزه، لبنان و دیگر مناطق درگیر در جنگ، فرصت خوبی برای چین خواهد بود تا چنین تأثیری را ایجاد کند.
چین ممکن است همچنین تلاشهای خود را برای میانجیگری بین ایران و دیگر کشورهای خلیج فارس در خاورمیانه افزایش دهد. در ارزیابی چین، رهبری ایران در «محور مقاومت» از اواسط اکتبر ۲۰۲۴ بهطور عمده معتدل بوده است که ممکن است نشاندهنده تمایل تهران به پذیرش حرکتهای آشتیجویانه بیشتر نسبت به عربستان سعودی و دیگر کشورها باشد. روابط چین با ایران بهطور پیشبینیشده رشد بیشتری خواهد داشت، زیرا چین خواستار بازسازی تعادل قدرت منطقهای است. تقویت روابط با ایران و کشورهای عربی به چین این امکان را میدهد که نفوذ بیشتری در گفتوگوهای سیاسی پیدا کند.
حضور نظامی چین در خاورمیانه
این شک و تردید دیرینه که چین دیر یا زود به دنبال برقراری حضور نظامی در خاورمیانه برای حفاظت از منافع انرژی خود خواهد بود، احتمالاً تا سال ۲۰۲۹ حل نخواهد شد. اولویت چین همچنان به منطقه اقیانوس آرام غربی اختصاص دارد و این وضعیت تا زمانی که مسئله تایوان حل نشود، ادامه خواهد داشت. این بدان معناست که چین در حال حاضر باید ناامنی وابستگی انرژی خود به خاورمیانه را تحمل کند. مدیران نفتی چین تمایزی بین مستعد بودن و آسیبپذیری قائل شدهاند و معتقدند که وابستگی چین به نفت خاورمیانه مستعد تهدید است اما در برابر بیثباتی منطقهای آسیبپذیر نیست. این اعتماد ناشی از قضاوتی است که هیچکس، از جمله ایالات متحده و کشورهای تولیدکننده نفت، نمیخواهد که اختلال عمدهای در بازار جهانی ایجاد شود.
استدلال مطرحشده توسط مدیران نفتی چین عمدتاً شرایط خاص نظیر درگیری نظامی ایالات متحده و چین یا محاصره دریایی محمولههای نفتی چین از خاورمیانه را در نظر نمیگیرد. به نظر نمیرسد که پکن راهحل عملی برای این آسیبپذیری داشته باشد. علاوه بر این، با توجه به حضور بالغ و قابل توجه نظامی ایالات متحده در منطقه، حضور نظامی نوپای چین احتمالاً قادر به حفاظت از منافع نفتی چین برای مدت طولانی نخواهد بود.
با این حال، این بدان معنا نیست که چین از توسعه روابط امنیتی نزدیکتر با کشورهای منطقه برای افزایش نفوذ خود، حتی بدون حضور و استقرار نظامی مستقیم، چشمپوشی خواهد کرد. چین در حال حاضر تعدادی از ترتیبات همکاری امنیتی در منطقه دارد، از جمله تمرینات مشترک و همکاری در تولید پهپاد با ایران، آموزش مشترک و فروش سلاح به امارات متحده عربی، و همچنین بنادر دو منظوره. از این منظر، احتمالاً چین در چهار سال آینده حضور نظامی مستقیم در خاورمیانه برقرار نخواهد کرد، اگرچه همکاری امنیتی منطقهای و نفوذ آن از طریق همکاریهای دوجانبه، فروش سلاح و تأسیسات دو منظوره گسترش خواهد یافت.
نتیجهگیری
چالش استراتژی و حضور چین در خاورمیانه در دوران دولت ترامپ تنها بیشتر خواهد شد. تا سال ۲۰۲۹، منطقه همچنان سنگ بنای امنیت انرژی چین باقی خواهد ماند، که این امر باعث میشود که پکن ضرورت بیشتری برای افزایش نقش، حضور و نفوذ خود در منطقه به منظور حفاظت از منافع حیاتی ملی خود داشته باشد. چین به تنوع بخشی به روابط اقتصادی خود با منطقه ادامه خواهد داد و فراتر از حوزه سنتی انرژی، وارد بخش انتقال انرژی و اقتصاد دیجیتال خواهد شد و به دنبال خریدارانی برای صادرات فناوری پیشرفته خود خواهد بود.
نتیجه جنگ غزه به وضوح این است که روابط چین با کشورهای کلیدی منطقه به طور قابل پیشبینی وارد دورهای از تطبیق و تنظیم خواهد شد. این موضوع به ویژه در مورد اسرائیل صادق است، چرا که رابطه چین و اسرائیل بیشترین آسیب را در پی بحران غزه دیده است. چین که همواره بر دیپلماسی متوازن تأکید دارد، به طور جدی به دنبال ایجاد روابط عمیقتر با ایران و عربستان سعودی خواهد بود و ممکن است به تقویت تواناییهای ایران و بازسازی تصویر آسیبدیده تهران در منطقه کمک کند. چین خود را به عنوان یک میانجیگر جدید در منطقه میبیند و احتمالاً قصد دارد نقش برجستهتری در میانجیگری میان گروههای مختلف فلسطینی و بازسازی غزه ایفا کند. پیشنهاد «معماری امنیتی جدید در خاورمیانه» یکی از ویژگیهای بارز سیاست چین در قبال منطقه بین سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۹ خواهد بود.
تمام این تحولات پیامدهای قابل توجهی برای دولت ترامپ دارد. از آنجا که پیشبینی میشود دونالد ترامپ از استراتژی اسرائیل حمایت کند، برای عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل فشار بیاورد و ایران را با تحریمهای بیشتر تحت فشار قرار دهد، چین به طور فعال در تلاش است تا از سیاستهای ایالات متحده سوء استفاده کرده و منافع و نفوذ خود را در منطقه پیش ببرد. بحران غزه نمونهای خوب از این است که چگونه چین از موضع واشنگتن برای تضعیف رهبری و اعتبار منطقهای ایالات متحده بهرهبرداری کرده است. واشنگتن باید اطمینان داشته باشد که چین آماده است تا این روند را برای چهار سال آینده ادامه دهد. این بدان معناست که سیاست خاورمیانهای دولت ترامپ باید پاسخی برای پرسش اجتنابناپذیر وضعیت فلسطین و مسئله راهحل دو دولتی داشته باشد، یا حتی فقط یک جهتگیری برای آن پیشنهاد کند. عدم وجود چنین پاسخی تنها به تقویت توانایی چین برای حمایت و دفاع از مردم فلسطین خواهد انجامید و در نتیجه نفوذ و روابط پکن با جهان اسلام را تقویت میکند.
روابط اقتصادی در حال گسترش و تنوعیافته چین با خاورمیانه به طور مستقیم نقش و رهبری سنتی ایالات متحده را به چالش خواهد کشید. استراتژی مشارکت اقتصادی فعال فراتر از مسئله نفت همیشه در سیاستهای منطقهای ایالات متحده مورد غفلت قرار گرفته است. در حالی که منطقه به آینده اقتصادی خود نگاه میکند و برنامههایی برای تنوعبخشی به رشد اقتصادی خود دارد، ایالات متحده اگر نتواند به تقاضای منطقه برای صنایع پیشرفته و منابع انرژی جدید پاسخ دهد، از قطار جا خواهد ماند و میدان را برای چین باز خواهد گذاشت. همکاریهای فناوری چین با کشورهای خاورمیانه، به ویژه در زمینههای اقتصاد دیجیتال و زیرساخت، چالشی فوری برای توانایی ایالات متحده در پیشبرد همکاریهای امنیتی و دیگر همکاریها در منطقه خواهد بود. دولت ترامپ میتواند با همکاری شرکتهای بخش خصوصی ایالات متحده، گزینههای جایگزینی برای فناوریها و محصولات چینی در اختیار کشورهای خاورمیانه قرار دهد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
شرط مذاکره مستقیم با آمریکا از زبان سخنگوی وزارت خارجه
-
پاتک موقت ایران به ترکیه؛ جزییات تازه از تامین سوخت کامیونداران گرفتار در مرز
-
حمله زودهنگام مجلس به دولت؛ رکوردی که به نام مسعود پزشکیان ثبت شد/ ترینهای استیضاح بعد از انقلاب
-
موافقت ترامپ با توقف استرداد شهروند ایران از ایتالیا
-
شبح ترامپ و پشت پرده یک هشدار؛ چرا 2025 سال سرنوشتساز برای ایران هستهای است؟
-
قطعی درگاه های صرافی رمز ارز 260 ساعته شد/ سکوت بانک مرکزی ادامه دارد
-
دو روز مهم در بازار طلا و ارز
-
زنگ خطر کاهش رشد جمعیت به صدا در آمد؛ خودروسازان متهم جدید
-
بازگشت داعش با شمایلی جدید؟/ پشت پرده ادعای جنجالی روزنامه آمریکایی