مهرپویا علا

مهرپویا علا

نویسنده و مترجم

نویسنده و مترجم

شبکه های اجتماعی
جوئل موکر: اندیشۀ روشنگری و نهادهای سرمایه‌داری

جوئل موکر: اندیشۀ روشنگری و نهادهای سرمایه‌داری

چرا انقلاب صنعتی در تمدن اروپا اتفاق افتاد؟ چرا در طول قرن نوزدهم کالاهای صنعتی انگلیسی و فرانسوی به بازارهای هند و چین و عثمانی سرازیر شدند و نه برعکس؟ جوئل موکر با پیشینۀ پژوهشی طولانی خود از جمله متأخرترین پژوهشگرانی به شمار می‌رود که در طول دو سدۀ گذشته کوشیده‌اند به این پرسش‌ها پاسخ دهند.

دلار تورم را بالا می‌برد یا با تورم بالا می‌رود؟

دلار تورم را بالا می‌برد یا با تورم بالا می‌رود؟

دلار، یورو و طلا کالا به شمار می‌آیند. بنابراین کاهش قدرت خرید ریال (ارزان شدن پول ملی) است که منجر به تورم می‌شود و تورم نیز به‌تدریج قیمت تمام کالاها از جمله دلار را افزایش می‌دهد. «ارزپاشی» درمان تورم نیست. دولت تا کی می‌تواند به چنین کاری ادامه دهد؟ آیا منابع ارزی در اختیار دولت بی‌انتها هستند؟ تورم تا درمان نشود به کار خود ادامه می‌دهد.

استاندارد طلا چیست؟ چگونه می‌توان انضباط مالی را به دولت‌ها تحمیل کرد؟

استاندارد طلا چیست؟ چگونه می‌توان انضباط مالی را به دولت‌ها تحمیل کرد؟

سیاست رعایت استاندارد طلا حد بالایی از انضباط مالی را به دولت‌ها تحمیل می‌کند؛ آن‌چنان‌که حتی استقلال کامل بانک مرکزی از دولت هم نمی‌تواند جای آن را بگیرد. این سیاست مالی جلوی بزرگ‌تر شدن دولت و گسترش مفرط دامنۀ مداخله‌های آن در جامعه را می‌گیرد و در نتیجه اساساً یک سیاست لیبرال است.

قانون گرشام: یک بینش روش‌شناختی

قانون گرشام: یک بینش روش‌شناختی

پول خوب عبارت از پولی است که اختلاف میان قیمت نامی (عددی که روی آن حک شده است) و قیمت فلز آن در بازار صفر یا ناچیز باشد؛ و در مقابل پول بد پولی است که در آن این اختلاف بالا باشد. قانون گرشام می‌گوید اگر هر دو نوع از این پول‌ها در بازار رواج داشته باشند، پس از مدتی تنها پول بد کارکرد پول بودن خود را نگاه خواهد داشت.

نکاتی پیرامون یک مناظره: زمانی که دادۀ تجربی رهزن اندیشه می‌شود

نکاتی پیرامون یک مناظره: زمانی که دادۀ تجربی رهزن اندیشه می‌شود

در جلسۀ مناظرۀ روز سه‌شنبه یکم مهرماه ۱۴۰۴ میان آقایان غنی‌نژاد و جبرائیلی در کانال یوتیوبی «حکمران»، آقای جبرائیلی بحث خود را با یک استدلال «مارکسیستی» آغاز کرد: «اینکه مباحث هایک و میزس نسبتی با واقعیت موجود در جهان ندارند و زمینۀ واقعی مطرح شدن آن‌ها توجیه منافع قشر خاصی در ایالات متحد از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به این‌طرف بود.

بخش خصوصی واقعی در برابر سرمایه‌داری رفاقتی

بخش خصوصی واقعی در برابر سرمایه‌داری رفاقتی

در سال‌های دهۀ نود خورشیدی که واگذاری بعضی صنایع بزرگ همچون هپکوی اراک و کشت‌وصنعت هفت‌تپه از حجم فعالیت این کسب‌وکارها تا میزان قابل‌توجهی کاسته بود و به تنش‌های سیاسی دامن زد موجی از تحلیل‌ها و بیانیه‌ها از سوی جریان‌های گوناگون، از اهالی سکولار علوم اجتماعی گرفته تا مکتبی‌های موسوم به عدالت‌خواه، علیه هیولای «نئولیبرالیسم»، حلقۀ مخوف «نیاوران» و تفکر خطرناک «بنیادگرایی بازار آزاد» سرازیر شدند.

آزادی‌های سیاسی همچون رشته‌های عصبی یک جامعه

آزادی‌های سیاسی همچون رشته‌های عصبی یک جامعه

مناسبات اقتصادی یک جامعه قابل‌تفکیک از مناسبات حقوقی آن نیست. شما نمی‌توانید جامعه‌ای داشته باشید که در آن آزادی دادوستد و خلاقیت در کار و تولید وجود دارد، اقتصادش پویاست و مردمانش مرفه هستند، بدون آنکه حقوق مالکیت در آن محترم باشد. بازار بدون حقوق مالکیت معنا ندارد.

نظریۀ روستو: راه رشد غیرکمونیستی یا صورت‌بندی دوبارۀ ماتریالیسم تاریخی؟

نظریۀ روستو: راه رشد غیرکمونیستی یا صورت‌بندی دوبارۀ ماتریالیسم تاریخی؟

والت ویتمن روستو اقتصاددان نام‌آور آمریکایی در قرن بیستم و البته منفور سوسیالیست‌ها بود. هنگامی‌که جان اف. کندی رئیس‌جمهور ایالات متحد تصمیم به تشویق و کمک به اجرای برنامه‌های اصلاحی در کشورهای متحد با آمریکا در سرتاسر جهان را گرفت - از جمله در ایران که به نخست‌وزیری علی امینی و آغاز اصلاحات ارضی انجامید - روستو یکی از نخستین کارشناسانی بود که توجه کندی را به خود جلب کرد و سمتی را هم در دولت او به دست آورد. او سپس در دولت جانسون به سمت مهم مشاور امنیت ملی رسید. عنوان کتاب بسیار مشهور او به‌اندازۀ کافی گویای تصویری است که از او به‌عنوان یکی از نظریه‌پردازان بلوک غرب در دوران جنگ سرد در ذهن‌ها نقش بسته بود: «مراحل رشد اقتصادی: مانیفستی غیر کمونیستی.»

الگوی توسعۀ چینی: چیدن میوۀ آزادی، بدون داشتن آزادی

الگوی توسعۀ چینی: چیدن میوۀ آزادی، بدون داشتن آزادی

دستاوردهای اقتصادی چین در دهه‌های اخیر، عده‌ای را به برگرفتن «الگوی چینی» در دیگر کشورها اغوا کرده است. گویا چین به فرمولی دست یافته است که با آن می‌توان آزادی‌های فردی مندرج در لیبرالیسم را نداشت، ولی میوه‌های آن آزادی را به دست آورد. باید گفت که حتی این هم آرزوی تازه‌ای نیست. یک زمانی در توجیه کیفیت پایین‌تر زندگی شهروندان اتحاد شوروی در مقایسه با شهروندان غربی چنین استدلال می‌شد که چون کمونیست‌های حاکم بر مسکو میراث‌دار عقب‌ماندگی دورۀ تزاری هستند نباید انتظار داشت که این شکاف به‌سرعت پر گردد، ولی در آیندۀ نه‌چندان دور این شکاف پر خواهد شد و سرانجام اقتصاد اتحاد شوروی از ایالات متحد پیشی خواهد گرفت. البته شکاف مذکور پس از هفتاد سال پر نشد و به جایش طومار شوروی درهم‌پیچیده شد.