ترامپ در دوره‌ ریاست جمهوری قبلی خود به طور مکرر ایران را به عنوان یک تهدید امنیتی و اقتصادی معرفی کرد. خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸، اعمال تحریم‌های شدید اقتصادی، و تلاش برای ایجاد "فشار حداکثری" علیه ایران، از جمله سیاست‌های اصلی او بود. ترامپ بارها از لزوم توافق جدید با ایران سخن گفت، اما این توافق را منوط به تغییرات گسترده در سیاست‌های منطقه‌ای و برنامه‌های موشکی ایران دانست.

با این حال، سیاست‌های ترامپ در قبال ایران تنها محدود به تحریم‌ها نبود؛ او تلاش کرد تا ایران را از سیستم مالی جهانی منزوی کند و کشورهای دیگر را به پیروی از تحریم‌های آمریکا ترغیب کند. پیش‌بینی می‌شود که در دولت جدید ترامپ، رویکرد "فشار حداکثری" دوباره در دستور کار قرار گیرد، اما با تغییراتی برای افزایش کارآیی و فشار اقتصادی بر ایران. این تغییرات می‌تواند شامل تحریم‌های هدفمندتر، تلاش برای محدودیت‌های گسترده‌تر در صادرات نفت، و تقویت ائتلاف‌های منطقه‌ای برای افزایش فشار بر ایران باشد.

اقتصاد ترامپی: از "اول آمریکا" تا چالش‌های جهانی

ترامپ در دوره‌ی ریاست جمهوری خود رویکردی مبتنی بر حمایت از اقتصاد داخلی ایالات متحده داشت. شعار "اول آمریکا" که در قلب سیاست‌های اقتصادی او قرار داشت، منعکس‌کننده‌ی تمرکز بر تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات بود. اعمال تعرفه‌های سنگین بر کالاهای وارداتی، به‌ویژه از چین، نمادی از این رویکرد بود. این سیاست‌ها با هدف بازگرداندن مشاغل به خاک آمریکا و تقویت صنایع داخلی طراحی شده بودند.

یکی دیگر از ابعاد کلیدی سیاست‌های اقتصادی ترامپ، کاهش مالیات‌ها برای شرکت‌ها و افراد ثروتمند بود که باعث ایجاد رشد اقتصادی کوتاه‌مدت شد. او همچنین تلاش کرد با کاهش مقررات دست‌وپاگیر، فضای کسب‌وکار را تسهیل کند. با این حال، این سیاست‌ها اغلب منجر به افزایش بدهی‌های دولتی و تنش‌های تجاری با سایر کشورها، به‌ویژه چین و اتحادیه‌ی اروپا، شد. منتقدان معتقدند که این رویکردها اگرچه در کوتاه‌مدت سودآور بودند، اما در بلندمدت پایداری لازم را نداشتند.

با این حال، این سیاست‌ها اغلب منجر به ایجاد تنش‌های تجاری با سایر کشورها شد، به‌ویژه با چین و اتحادیه‌ی اروپا. اگرچه رشد اقتصادی کوتاه‌مدتی در دوره‌ی ترامپ مشاهده شد، اما منتقدان بر این باورند که سیاست‌های او ناپایدار و مبتنی بر افزایش بدهی‌های دولتی بود.

نگاه معامله‌گری ترامپ به دیپلماسی

ترامپ همواره دیپلماسی را به عنوان ابزاری برای معامله‌گری می‌دید. او از توافقات چندجانبه فاصله گرفت و بر توافقات دو‌جانبه تأکید داشت. خروج از پیمان‌هایی مانند برجام و پیمان آب‌وهوایی پاریس نشان از تمایل او به تمرکز بر منافع داخلی و کاهش وابستگی به ساختارهای چندجانبه داشت.

در عین حال، ترامپ در روابط خود با کشورهای متحد نیز به‌طور عمده به رویکرد "چماق و هویج" متکی بود. برای مثال، او از تهدید به خروج از پیمان ناتو استفاده کرد تا کشورهای اروپایی را وادار به افزایش سهم خود در تأمین بودجه‌ی این سازمان کند. همچنین در قبال کره جنوبی و ژاپن، درخواست‌های مکرر برای افزایش سهم آن‌ها در هزینه‌های دفاعی مطرح کرد و حتی تهدید به کاهش حضور نظامی آمریکا در این کشورها کرد. این رویکرد نشان‌دهنده‌ی استفاده او از ابزارهای اقتصادی و نظامی به منظور پیشبرد اهداف دیپلماتیک خود بود.

ریاست‌جمهوری مجدد ترامپ: آینده‌ای پرابهام برای اقتصاد ایران

پیش از ورود به بررسی سناریوها، باید به تغییراتی که ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود ممکن است رقم بزند اشاره کنیم. بر اساس تحلیل‌های اخیر و اخبار منتشر شده در رسانه‌های معتبر، ترامپ در کمپین انتخاباتی خود تأکید کرد که قصد دارد سیاست‌های اقتصادی و دیپلماتیک خود را با شدت بیشتری دنبال کند. او اعلام کرده است که به دنبال "معاملات بهتر" در زمینه‌های اقتصادی و نظامی با متحدان و همچنین مقابله جدی‌تر با دشمنان خواهد بود.

یکی از وعده‌های کلیدی او، کاهش نفوذ چین در اقتصاد جهانی و تقویت بیشتر تولید داخلی ایالات متحده است. همچنین ترامپ در سخنرانی‌های خود بارها به بازنگری در توافقات تجاری با اروپا و آسیا اشاره کرده است. شواهد نشان می‌دهد که او برنامه‌های بلندپروازانه‌ای برای تغییر موازنه‌ی قدرت اقتصادی و نظامی جهان دارد. این تغییرات، به خصوص در منطقه خاورمیانه، می‌تواند بر اقتصاد ایران تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم داشته باشد.

سناریوی اول: بازگشت سیاست "فشار حداکثری"

در این سناریو، ترامپ سیاست‌های قبلی خود را ادامه می‌دهد و تحریم‌های شدیدتری علیه ایران اعمال می‌کند. برای مثال، او ممکن است از تحریم‌های ثانویه برای فشار بر کشورهای همسایه ایران استفاده کند تا همکاری اقتصادی با تهران را محدودتر کنند. این وضعیت می‌تواند منجر به کاهش بیشتر صادرات نفت ایران شود که به‌ویژه پس از کاهش تقاضای جهانی انرژی، فشار بیشتری بر اقتصاد نفت‌محور ایران وارد خواهد کرد. علاوه بر این، درآمدهای ارزی ایران نیز به‌دلیل کاهش توان صادراتی و محدودیت در دسترسی به بازارهای بین‌المللی کاهش خواهد یافت.

در چنین شرایطی، کاهش دسترسی به بازارهای مالی جهانی نیز به احتمال زیاد تشدید خواهد شد، زیرا شرکت‌های بین‌المللی از ترس جریمه‌های سنگین آمریکا از هرگونه تعامل مالی با ایران خودداری می‌کنند. این محدودیت‌ها می‌تواند باعث کاهش دسترسی دولت ایران به منابع مالی برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و پروژه‌های توسعه‌ای شود، که خود به افت شدیدتر رشد اقتصادی کشور منجر خواهد شد.

سناریوی دوم: برجام 2

یکی از احتمالات دوران جدید ریاست جمهوری ترامپ می‌تواند توافقی تازه میان ایران و ایالات متحده باشد که می‌توان آن را "برجام دو" نامید. این توافق ممکن است شامل تغییرات گسترده‌ای در سیاست‌های منطقه‌ای و برنامه‌های موشکی ایران باشد، در حالی که در ازای آن برخی از تحریم‌ها برداشته شوند. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که ترامپ تمایل دارد توافقات را به‌عنوان ابزار نمایش قدرت خود معرفی کند؛ به‌عنوان مثال، توافق او با کره شمالی برای تعلیق موقت برنامه‌های هسته‌ای نمونه‌ای از این رویکرد است.

از سوی دیگر، تحریم‌های موجود علیه ایران فشار زیادی به اقتصاد وارد کرده و کاهش درآمدهای نفتی و محدودیت‌های بانکی، فضای اقتصادی را تیره‌تر کرده است. اگرچه احتمال دستیابی به توافقی جامع پایین به‌نظر می‌رسد، اما برداشتن حتی بخشی از تحریم‌ها می‌تواند تا حدودی به بهبود فضای اقتصادی ایران کمک کند.

در این سناریو، انتظار می‌رود که ترامپ تلاش کند امتیازات بیشتری از ایران بگیرد، اما در عین حال، راهبردی طراحی کند که بتواند آن را به‌عنوان دستاورد بزرگ دیپلماتیک به طرفداران خود معرفی کند. با این حال، اجرای چنین توافقی مستلزم اعتمادسازی و کاهش تنش‌های منطقه‌ای است، که به نظر می‌رسد در فضای سیاسی فعلی دور از دسترس باشد.

اگرچه احتمال این سناریو کم است، اما ممکن است ترامپ به دنبال توافق جدیدی با ایران باشد. این توافق می‌تواند شامل برخی امتیازات محدود به ایران در ازای تغییرات گسترده در سیاست‌های منطقه‌ای و موشکی باشد. در صورت وقوع این سناریو، ممکن است تحریم‌های خاصی برداشته شود و فضای اقتصادی تا حدی بهبود یابد.

سناریوی سوم: تشدید تنش‌های منطقه‌ای

یکی از بدترین سناریوهایی که می‌توان در نظر گرفت، تشدید تنش‌های منطقه‌ای در دوران جدید ریاست جمهوری ترامپ است. ترامپ با حمایت گسترده از کشورهای مخالف ایران مانند عربستان سعودی و اسرائیل، ممکن است سیاست‌های تحریک‌آمیزتری را در منطقه اجرا کند. برای مثال، اقدامات نظامی احتمالی یا تقویت نیروهای آمریکایی در منطقه می‌تواند به تنش‌های گسترده‌تری منجر شود که مستقیماً بر امنیت و ثبات اقتصادی ایران تأثیر می‌گذارد.

این رویکرد می‌تواند فضای اقتصادی را برای ایران بسیار دشوارتر کند. افزایش نااطمینانی‌ها در منطقه به کاهش سرمایه‌گذاری خارجی در ایران منجر خواهد شد، زیرا سرمایه‌گذاران از ریسک‌های بالا در چنین شرایطی اجتناب می‌کنند. در داخل کشور نیز، نااطمینانی‌ها می‌تواند باعث تشدید خروج سرمایه و افزایش نرخ ارز شود که به تورم و کاهش قدرت خرید مردم دامن خواهد زد.

علاوه بر این، تقابل‌های منطقه‌ای می‌تواند بر تجارت ایران با کشورهای همسایه تأثیر منفی بگذارد. مسیرهای حمل‌ونقل و تجارت، به‌ویژه در خلیج فارس، ممکن است با خطرات امنیتی مواجه شوند و این موضوع هزینه‌های صادرات و واردات را افزایش خواهد داد. در مجموع، این سناریو نمادی از انفعال سیاسی و اقتصادی است که می‌تواند به زیان قابل‌توجهی برای اقتصاد ایران منجر شود.

در این سناریو، ترامپ ممکن است با افزایش فشارها و حمایت از کشورهای مخالف ایران در منطقه، تنش‌ها را افزایش دهد. این وضعیت می‌تواند منجر به تشدید نااطمینانی در اقتصاد ایران، افزایش نرخ ارز، و کاهش سرمایه‌گذاری خارجی شود.

کدام سناریو پیش خواهد آمد؟ تقابل؟ سازش؟ یا انفعال؟

انتخاب دوباره ترامپ می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای اقتصاد ایران داشته باشد. هر سه سناریوی مطرح‌شده، چه تقابل، چه سازش، و چه انفعال، نشان‌دهندهٔ چالش‌هایی هستند که ایران باید با هوشمندی و عقل‌گرایی با آن‌ها روبرو شود. از طرفی، سیاست فشار حداکثری می‌تواند فشارهای اقتصادی را افزایش دهد، و از طرف دیگر، امکان توافق محدود نیز ممکن است فضایی برای بهبود نسبی ایجاد کند.

در این شرایط، توصیه می‌شود که ایران با تمرکز بر تقویت توان داخلی و ایجاد یک اقتصاد مقاومتی واقعی، خود را برای هر گونه تحول آماده کند. ایجاد روابط پایدار با کشورهای غیرغربی، کاهش وابستگی به دلار، و تمرکز بر تهدیدزدایی اقتصادی از جمله راهبردهایی است که می‌تواند در برابر سیاست‌های احتمالی ترامپ نقش مؤثری ایفا کند. از سوی دیگر، سیاست‌مداران ایران باید با اتخاذ رویکردهای هوشمندانه در عرصه دیپلماسی، مانع از تشدید تنش‌های غیرضروری در منطقه شوند.

در نهایت، آینده اقتصاد ایران در دوران ریاست‌جمهوری جدید ترامپ وابسته به تصمیمات امروز و برنامه‌ریزی دقیق و عملیاتی برای مواجهه با این چالش‌ها خواهد بود.